شروع روان درمانی تحلیلی و اصول آن

نوشته

شروع روان درمانی تحلیلی از دو جهت متفاوت قابل توصیف است؛ یکی از سوی درمانگر و دیگری از سوی درمان‌جو .درمانی که بر اساس گفتمان اتفاق می‌افتد و ناگفته‌ها گفته می‌شود.

فهرست مطالب

داستان روان انسان‌ها منحصر به فرد است و هر وقت می‌خواهم از روان انسان حرف بزنم یاد اثر انگشت می‌افتم. پس هر انسان داستانی و هر داستانی قهرمان، درد، رنج، شادی و امید خود را دارد.

اگر با روان درمانی تحلیلی آشنا نیستید، پیشنهاد می‌کنم مطلب زیر را بخوانید:

روان درمانی تحلیلی چیست؟

متن پیش‌رو برگرفته از کتاب روان درمانی تحلیلی دبورا کابانیس است و از آن جا که روان درمانی تحلیلی در داستان درمانجو رخ می‌دهد، موضوع را با داستان شروع می‌کنم.    

شروع روان درمانی تحلیلی

درمان‌جو به درمانگر با ارسال پیامک خود را معرفی کرده و درخواست تماس تلفنی جهت هماهنگی جلسات و‌ معارفه دارد. درمانگر پس از چک کردن ساعت‌های خالی زمان مناسب را جهت مشاوره اولیه تلفنی به درمان‌جو اعلام می‌کنند. پس از تماس تلفنی، ساعت مناسب جلسه که مورد توافق دو طرف است مشخص می‌‌‌شود.

(ساعت ۱۱صبح روز شنبه)

طبق زمان مورد توافق جلسه اول شروع می‌‌شود. بعد از آشنایی و صحبت‌های اولیه درمانگر با گوش دادن همدلانه و ایجاد فضای امن بستری را فراهم می‌کند تا درمانجو ‌به راحتی در مورد مسائل و‌ دلایل آمدنش به درمان صحبت کند.

پیشنهاد: کتاب گوش دادن فعال را که معرفی آن در مجله است بخوانید.

ماهیت این فضا برای شروع درمان، انتقال، انتقال متقابل و ادامه درمان از طرف‌ درمانجو بسیار مهم است. گفتگو‌‌های اولیه در روان درمانی تحلیلی بیشتر از طرف درمانگر است و حول آموزش و‌ توضیح روند درمان می‌‌چرخد.

درمانگر به این شکل به مراجع خود درباره روند درمان توضیح می‌دهد:

ما اینجا هستیم تا با یکدیگر حرف بزنیم و این درمان بر اساس گفتگو و هر آنچه که به ذهنت می‌رسد (تداعی آزاد) اتفاق می‌افتد. تو حرف میزنی، من گوش می‌دهم. با حرف‌های تو، ما می‌توانیم به ریشه خیلی از ناراحتی‌ها، استرس‌ها، اضطراب‌ها و مسائل تو دست پیدا کنیم. اینجا تمامی احساسات به کلمه تبدیل می‌شود و به زبان می‌آید و هر جا نیاز باشد من وارد می‌شوم،  تحلیل می‌کنیم و مسائل تو رو به بهبود می‌ روند. ما اینجا هستیم و این فضا و ساعت متعلق به تو است. هدف ما بهتر شدن حال توست، هرچند زمان‌بر باشد و خیالت راحت که اینجا قضاوتی در کار نخواهد بود.

گفتمان جلسه اول در ایجاد فضایی امن بسیار مهم است.

لازم است چند جلسه اول برای ارزیابی ساختار روانی درمانجو و تشخیص مناسب بودن این درمان برای او در نظر گرفته شود. در همان جلسات توضیح مختصری در مورد چارچوب درمان ارائه خواهد شد از جمله: تعداد جلسات ارزیابی، زمان، مکان، نحوه پرداخت هزینه، مبلغ جلسات، نحوه کنسل کردن و تماس درطی جلسات.

بعد از آن‌که جلسات ارزیابی به پایان رسید و تشخیص بر آن شد که درمان تحلیلی برای درمانجو قابل اجراست درمان شروع می‌شود. در اینجا لازم است توصیفی متقاعد کننده و منطقی از روند درمان تحلیلی با درمان‌جو ارائه شود تا درک واقعی از درمان تحلیلی برای درمانجو ایجاد شود. موضوعات قابل توصیف برای درمان‌جو طبق نظر راترفورد می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  1. گفتگو مفصل در مورد تشخیص های افتراقی، احتمالی و گزینه‌های درمانی
  2. طول مورد انتظار درمان
  3. مسائل مربوط به رازداری
  4. اطلاعات مرتبط با صلاحیت متخصص درمانی

گفتگو در مورد روند درمان تحلیلی باید عاری از جملات تخصصی باشد تا درمان‌جو کاملاً متوجه نحوه درمان شود.

شرح هدف روان درمانی تحلیلی به درمانجو

وقتی درمان‌جو رضایت آگاهانه برای شروع درمان را اعلام می‌کند. هدف‌گذاری به صورت روشن می تواند او را فعال تر و امیدوار‌تر به درمان کند. هنگامی که درمان‌جو متوجه این موضوع می‌شود که  ناراحتی هایش شنیده و فهمیده می‌شود، اعتماد بیشتری به درمان می‌کند و بهبود مسائل و مشکلات فردی و میان فردی درمان‌جو به عنوان هدف درمان روشن می‌شود.

چارچوب‌ها به شرح زیر است:

 نقش: (درمانجو– درمانگر )

 در اینجا صحبت از نقش درمان‌جو و درمانگر با هم در میان است. درمانگر در مورد نقش و کارکرد خود که شامل: ارزیابی، تعیین چارچوب، پایبندی و تعهد به آن، گوش دادن فعالانه، تحلیل گفته‌ها و در صورت نیاز مشورت با سوپروایزر و نگاه غیر قضاوت‌کننده به درمان‌جو است صحبت می‌کند. نقش درمان‌جو به عنوان مهره اصلی درمان شامل حضور به موقع و منظم در جلسات، پرداخت حق‌الزحمه و صحبت در مورد مسائل‌اش و هر آنچه به ذهنش می‌رسد خواهد بود.          

زمان: (ساعت، روز، طول درمان)

 چارچوب زمانی شامل ساعت، روز برگزاری جلسات و مدت زمان آن  اسست. مثلاً ساعت ۱۱ صبح روزهای شنبه به مدت پنجاه دقیقه زمان جلسه خواهد بود. نکته دیگری که در موردش صحبت می‌کنیم و شاید سوال درمان‌جو نیز باشد، طول دوره درمان است. درمان‌جو باید بداند روان‌درمانی تحلیلی درمانی طولانی مدت است و نمی‌توان با قطعیت دوره مشخصی را برای آن در نظر گرفت.

موضوع دیگر در رابطه با کنسل کردن جلسات درمان است. نحوه کنسلی باید در یک چارچوب کاملا واضح مورد توافق طرفین قرار گیرد. (مثلاً ۴۸ ساعت قبل از جلسه و طی تماس تلفنی یا ارسال پیامک) و در صورت کنسل شدن جلسه از طرف درمان‌جو دیرتر از ساعت توافقی، وی موظف به پرداخت هزینه جلسه کنسل شده خواهد بود.

درمانگر باید تعطیلات و زمان‌هایی را که امکان تشکیل جلسات وجود ندارد را اعلام کند تا درمان‌جو بتواند با درمانگر هماهنگ باشد و جلسات به طور منظم تشکیل شود.      

مکان تشکیل جلسات روان درمانی تحلیلی

مکانی آرامش‌بخش، خلوت، امن، مبلمانی راحت، دسترسی به آب آشامیدنی و فضایی مسکوت بدون صدای مزاحم برای بالا آمدن اطلاعات ذهن و ناخودآگاه و تداعی آزاد درمانجو از موارد بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از طرفی درمانگر ساعات طولانی را در این مکان حضور خواهد داشت پس از این منظر برای درمانگر هم رعایت این موارد اهمیت دارد.    

حق الزحمه جلسات درمان

 روان‌درمانی یک حرفه محسوب می‌شود. پس شامل صرف انرژی، آموزش و مشورت با سوپروایزرها می‌شود، دریافت هزینه حق درمانگر است. هزینه جلسات و نحوه پرداخت آن باید به عنوان یک قانون در چارچوب درمانی قید شود.

اطلاعات تماس درمانگر

 شماره تلفن یا آدرس ایمیل درمانگر جهت تماس برای کنسل کردن جلسات و یا در مواقع حاد که درمان‌جو در شرایط حاد حمله اضطرابی و مانند آن می‌تواند باشد، امری ضروری است و نحوه ارتباط در این شرایط باید مورد  صحبت قرار گیرد. امکان دارد درمانجو در ابتدای درمان هر آنچه به ذهنش می‌رسد به وسیله پیامک برای درمانگر بفرستد در اینجا درمانگر می‌تواند با جملاتی مانند «در جلسه شما بیشتر صحبت خواهید کرد.» درمانجو را در جریان بگذارد که تنها در جلسه درمان گفتگو اتفاق می‌افتد نه در فضایی غیر از آن.

رازداری در روان‌درمانی

درمان‌جو در اتاق درمان عمیق ترین و تاریک ترین بخش روان خود را برای درمانگر بازگو می کند. آن بخشی که تا به حال برای کسی نگفته است. پس مهم ترین اصل در این مرحله رازداری است. درمانگر این اطمینان را می‌دهد که گفت‌وگوها در اتاق درمان باقی می‌ماند و در صورت نیاز به ارتباط با اعضای خانواده درمان‌جو در جریان آن قرار خواهد گرفت.

تغییر چارچوب جلسات درمان

همانطور که درمان ساکن نیست چارچوب هم در صورت نیاز تغییر خواهد کرد. اما باید این تغییر با درمان‌جو در زمان مناسب مطرح شود تا بتواند خود را با روند جدید هماهنگ کند.

مرزهای درمانی

 انحراف از چارچوب، عبور از مرز درمانی است. مرز آستانه رفتار مناسب را توصیف می‌کند. ( کابانیس )

اتحاد درمانی

 ایجاد رابطه درمانی امن و اتحاد درمانی مواردی هستند که درمانگر در ابتدای درمان سعی در تقویت آن دارد چون در این فضا است که درمان‌جو می‌تواند اعتماد کند و در مورد دنیای درون روانی‌اش با او حرف بزند با گوش دادن همدلانه و اعتباربخشی، درمانگر به او می‌گوید دنیای درونیاش را دیده، پذیرفته و مثل خودش با دنیای درونی او همراه می‌شود.

در ماه‌های اولیه درمان بیشتر سعی در ایجاد تقویت یک اتحاد درمانی است و درمانگر در این فاز، تحلیل های عمیق نمی‌کند زیرا ظرفیت ایگو درمان‌جو باید آماده فاز تحلیل عمیق مسائل شود. در این فاز، در خلال صحبت‌های درمانجو اگر جایی لازم باشد درمانگر با انعکاس حرف‌های او یا طرح پرسشی، دست به اکتشاف درونی عمیق‌تری در دنیای روانی درمان‌جو می‌زند.

در مورد شکل‌گیری فاز اول، بر اساس تئوری درمان سه بخش در نظر گرفته می‌شود.

بخش اول توصیف کردن :

شکایات و مسائل، نقاط ضعف و قوت، تعارض‌ها و گره هایی که درمان‌جو خودش اظهار کرده و به خاطر آن ها به اتاق درمان آمده در این بخش از زبان خودش توصیف می‌شود.

بخش دوم :

 در این بخش‌ تاریخچه درمان‌جو، مسائلی که تجربه کرده، محیط رشدی و خانواده، تروماها و وقایع سخت، شرح حال مراقبت کننده‌ها و روابط میان فردی بررسی می‌شود.

بخش سوم :

این بخش از تلفیق بخش اول و دوم حاصل می‌شود. توصیفات به گذشته ربط داده خواهند شد. شرح حال بیمار در بستر تاریخی و رشدی او شکافته می‌شود و در اینجا درمانگر بر اساس یافته‌هایش و شیوه درمانی که کار می‌کند استراتژی درمانی خود را پایه ریزی می‌کند.

خنثی بودن درمانگر

 یکی از موضوعات مهم در درمان تحلیلی خنثی بودن درمانگر هست. البته که درمانگر همیشه خنثی نیست؛ اما در فاز ابتدایی درمان خنثی بودن بسیار مهم است. زیرا با خنثی بودن و داشتن مداخله‌ ابتدایی به درمان‌جو کمک می‌کند که درونیات‌اش را بیشتر با درمانگر در میان بگذارد و با گفتگویی چالش برانگیز تحلیل عمیق او را سانسور نکند. در هر موضوعی جانب داری نشده و راه حل داده نمی‌شود. در ماه‌های اولیه درمان و تا رسیدن به یک اتحاد درمانی مطمئن مداخله های ابتدایی در حد آموزش درمان‌جو، سوالات، انعکاس‌ها، تقویت برون‌ریزی افکار و احساسات همراه با همدلی خواهد بود (مداخله حمایتی).    

درمانگر از اینکه نیازهای خودش را در درمان ارضا کند شدیدا خودداری می‌کند و مقابل‌آن ها مقاومت می‌کند؛ البته همه جا نیازها را ناکام نمی‌گذارد پاسخ به نیازها بر اساس آگاهی و تئوری پایه باید باشد نه فشارها یا در اثر نیاز درمانگر.

سوال پیش می‌آید که در قبال گفته های درمانجو برای خنثی بودن چه باید کرد؟

 باید گفته‌ها را شنید و نگاه‌ داشت. در این مرحله درمانگر به جمع آوری اطلاعات بسیار خوب و عمیقی از درمانجو می‌پردازد  و در قبال آنها تحلیلی ارائه نخواهد داد و با گذر زمان و فراهم شدن بستر ذهنی و روانی درمان‌جو وارد مداخلات و تحلیل‌ها عمیق‌تر خواهد شد.

در روند درمان باید مسائل، موضوعات، و سمپتوم‌ها، اخلاق و خواب بیمار بررسی شوند و اگر مورد خاصی درمان‌جو را آزار می دهد و نمی‌گذارد روند درمان به صورت عادی طی شود مانند افسردگی، خلق پایین و بالا یا توالی در آن و اضطراب بالا حتماً به روانپزشک ارجاع داده خواهد شد تا با دارو درمانی، درمان‌جو به یک تعادل خلقی و یا کارکرد صحیح  مغزی برسد و بتواند در مورد مسائل اش بهتر صحبت کند.

اجرای یک جلسه درمانی

جلسه درمانی سه قسمت دارد: 1- شروع 2- میانه (زمان کار عمیق) 3- خاتمه جلسه

هر کدام از قسمت‌ها هدف و تکنیک های خاص خود را می‌طلبند که نشان دهنده نقشه راه و درمان بر اساس تئوری درمانگر است.

افراد در حالی که روزمرگی خود را دارند از دنیای بیرون به اتاق درمان می‌آیند و قرار است از دنیای درونی‌شان صحبت کنند که کار آسانی نیست. اینجا با برخورد مناسب و همدلانه و علاقه‌مند به شنیدن حرف های درمانجو و در عین حال خنثی بودن می‌توان برای شروع، موقعیت مناسبی را تدارک دید. جلسه بدون اینکه مشخص باشد توسط درمانگر کنترل می شود. سخنان اولیه درمانگر می‌تواند، شروع و مشوق خوبی برای حرف زدن بیشتر درمان‌جو باشد. سخنان اولیه درمان‌جو اولویت او را مشخص می‌کند.    

موضوع جلسه با سخنان آغازین درمانجو شکل می‌گیرد.

میانه جلسه فرصت مناسبی است که موضوعی که جلسه با آن شروع شده بسط و گسترش پیدا کند و مطالب عمیق گفته شود؛ در صورت لزوم درمانگر پرسش‌هایی را مطرح می‌کند تا بتواند از این نقطه اوج جلسه، نهایت استفاده را کند در این نقطه، تداعی‌ها، هیجانات و عواطف جدیدی در ذهن درمان‌جو بالا می‌آید. در میانه راه محتوای جلسه مشخص می‌شود و درمانگر اجازه عمیق شدن را به بیمار می‌دهد.

این نقطه می‌تواند در ۱۰ یا ۱۵ دقیقه اول یا آخر جلسه اتفاق بیافتد اما اینجا موضوع زمان‌بندی برای به پایان رساندن جلسه اهمیت پیدا می‌کند. در قسمت پایانی بیمار باید آماده ورود به دنیای بیرون شود و آخر جلسه نباید خاتمه ای غیرمنتظره داشته باشد. درمانگر نباید با مطرح کردن پرسش‌هایی کاوشگرانه و جدید اجازه جمع‌بندی به بیمار ندهد. ملایمت و احترام و بیان اظهارنظرها و جمع بندی برای بیمار بسیار اهمیت دارد و احساسات قوی را در طول جلسه تجدید می‌کند. این نکته مهم است که حتی با ماندن در موضوع مورد بحث در مورد بیمار؛ جلسه با احترام و آرامش به پایان برسد و درمان‌جو دوباره به دنیای بیرون بازگردد. در طول درمان احساساتی از طرف درمان‌جو به درمانگر و بلعکس اتفاق می‌افتد که تحت عنوان انتقال و انتقال متقابل مطرح می‌شود. در چنین مواقعی این احساسات باید به رسمیت شمرده شده و در اتاق درمان مورد بحث قرار گیرند. و باید درمانگر با فرد دیگری (سوپروایزر) در مورد آن صحبت کند.

جستجوی معنا درونی

 حالات درونی، رفتار، گفتار، افکار درمانجو و واکنش های درمانگر، راهنمای یافتن معنای ناخودآگاه است. این افکار و احساسات ناخودآگاه می‌تواند معانی متعددی داشته باشند که ممکن است به عمل دربیایند، مانند: دیر به جلسه رسیدن، جا گذاشتن وسایل، کوبیدن در و غیره…

تمامی رفتارها از ناخودآگاهی هستند که درمانجو نمی‌داند و نمی‌تواند بازگو کند.

برای یافتن معنای رفتار، سه سوال از خودمان می‌کنیم:

  1. مشخصه ذاتی گفتار یا رفتار بیمار چیست؟
  2. نسبت به آن گفتار یا رفتار چه احساس داریم؟
  3. آیا گفتار یا رفتار بیمار نامناسب است؟

در طول درمان به خصوص در ماه‌های‌ نخستین درمانگر از بیان تحلیل‌های سنگین و معنا‌داری که می‌تواند اضطراب‌آور باشد و متناسب با ایگو درمان‌جو نیست باید پرهیز کند و معنا را در درون خود نگاه دارد. مطمئناً پیدا کردن معناها صرف نظر از مطرح کردن آن می‌تواند برای درمانگر و روان‌‌درمانی تحلیلی  راه‌گشا باشد.

دارو درمانی

از زمانی که ارزیابی شروع می‌شود و یا در طول درمان، خلق و رفتار توسط درمانگر رصد می‌شود و شدت مسائل مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و در صورت داشتن افسردگی، بالا و پایین شدن خلق، تغییرات در شیمی مغز و اختلالاتی که توسط پیشامدهای مختلفی ایجاد شده‌اند، بی خوابی و افکار خودکشی و هر آنچه که باعث می‌شود درمان‌جو عملکردش مختل شود، درمانگر به کمک روانپزشک و دارو درمانی در کنار کار تحلیل سعی در بهبود ظرفیت روانی درمان‌جو خواهد داشت.

سخن آخر

 روان‌درمانی تحلیلی درمانی معنادار، طولانی‌مدت و درمانی ریشه‌ای است. جستجوی معنای هر رفتاری بعد از آنکه درمانجو تا حدودی به ناخودآگاهش نزدیک می‌شود برای هر دو طرف درمان بسیار شیرین است. درمانگری در این حوزه نیاز به اشتیاق فراوان دارد زیرا یک فرد مشتاق می‌تواند ساعت‌ها پای حرف‌های درمان‌جویش بنشیند، بشنود، بپذیرد، و دنیای درون روانی درمانجویان را درک کند و اعتبار ببخشد. با او همدلانه همراه شود، همیشه در حال آموزش دیدن باشد و در جلسات تحلیل خودش شرکت کند، در جایی که نیاز به کمک دارد در درمان از سوپروایزر کمک بگیرد، به خصوص در شروع درمان تحلیلی و در این راه داشتن اشتیاق، اولین قدم برای شروعی خوب و تاثیرگذار خواهد بود.

یادداشت سردبیر: در این یادداشت بخوبی با چهارچوبی که روان‌درمانگر تحلیلی باید در شروع درمان بسازد آشنا شدیم. اگر روان‌درمانگر یا دانشجوی روانشناسی یا رشته‌های مربوط به آن هستید و علاقمندید درباره رویکرد‌های روانکاوانه بیشتر آموزش ببینید، پیشنهاد می‌کنم حتما به صفحه اپلای مدرسه تجربه زندگی سر بزنید. حتی اگر دانشجوی رشته‌های مربوطه نیستید، می‌توانید دوره‌های مربوط به روان درمانی تحلیلی را در سایت مدرسه تجربه زندگی ببینید و تهیه کنید.

نوشته

ملیکا داوودی

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر