تکنیک‌های اجرای روان درمانی تحلیلی

نوشته

روان درمانی تحلیلی مانند دیگر رویکردهای روان درمانی، تکنیک‌ها و ابزارهایی دارد که آن را از بقیه رویکردها متفاوت می‌کند.

فهرست مطالب

اجرای روان‌درمانی تحلیلی مانند دیگر رویکردهای روان‌درمانی، تکنیک‌ها و ابزارهایی دارد که آن را از بقیه رویکردها متفاوت می‌کند. طبق کتاب روان‌درمانی تحلیلی راهنمای بالینی نوشته‌ی دکتر کابانیس و همکارانش، نقشه‌راهی مؤثر برای اجرای روان‌درمانی تحلیلی توسط درمانگران ترسیم شده که در این مطلب به شرح خلاصه‌ای از آن می‌پردازیم.

تکنیک‌های لازم برای اجرای روان درمانی تحلیلی

در این مطلب می‌خوانیم که در روان‌‌ درمانی تحلیلی، عاطفه نقش مهمی دارد چون به‌‌‌طور سیال و به شیوه‌‌‌ای که افکار به‌‌‌تنهایی قادر به انجام آن نیستند، ما را به تجریبات کودکی و ناخودآگاه متصل می‌کند. چطور تداعی‌‌‌آزاد بیمار، به ما کمک می‌‌‌کند از ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه برسیم. همچنین می‌‌‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که انتقال و انتقال متقابل چیست و چرا تا این اندازه مهم است؟ همچنین به تعارض درون روانی و کارکرد رویا در اتاق درمان می‌پردازیم.

عاطفه در روان درمانی تحلیلی

عاطفه‌‌‌ی اصلی بیمار، که شامل احساسات غالب او هنگام بیان تجربیات مختلف زندگیش در طول جلسه است، ما را به درون‌‌‌مایه‌‌‌ی اصلی جلسه هدایت می‌‌‌کند که به آن اصل غلبه‌‌‌ی عاطفی می‌گویند. پی بردن به عاطفه‌‌‌ی غالب بیمار، بهترین راه برای انتخاب محل تمرکز و نحوه‌‌‌ی مداخله است.

تکنیک حمایت کننده و آشکار کننده در اجرای روان درمانی تحلیلی

عاطفه می‌‌‌تواند خودآگاه یا ناخودآگاه باشد و به‌‌‌وسیله‌‌‌ی کلمات و رفتارها خود را نشان دهد. تکنیک‌های حمایتی به بیماران کمک می‌‌‌کند که احساسات خود را به شیوه‌‌‌ای سازگارانه‌‌‌تر مدیریت کنند و ظرفیت تحمل عواطف را بهبود بخشند. این تکنیک‌‌‌ها شامل موارد زیر است؛

کاهش عاطفه: نام‌گذاری احساسات، تسکین دادن، اطمینان خاطر دادن، همدلی کردن یا معتبر شمردن؛ در بر گرفتن عاطفه: به شیوه‌‌‌ای اشاره دارد که از طریق آنها درمانگران به بیماران خود در برآشفته نشدن احساساتشان کمک می‌‌‌کنند.

اجرای روان درمانی تحیلی

مداخلات آشکارکننده که شامل موارد زیر است؛

مواجه سازی؛ بیماران را روی احساساتشان متمرکز کنیم و آن‌‌‌ها را سوق دهیم تا درمورد عواطفشان صحبت کنند.
روشن سازی‌‌‌؛ با پیوند دادن موارد مربوط به‌‌‌هم الگوهای رفتاری را بارزتر می‌‌‌کنیم.
تعبیر؛ وقتی فکر کردیم که می‌‌‌دانیم چرا بیمار از احساسات قوی اجتناب می‌‌‌کند، می‌‌‌توانیم دست به تعبیر بزنیم.

مداخلات آشکار کننده به بیماران کمک می‌‌‌کند تا از عواطف ناخودآگاه آگاه شوند، عواطف منفی را بهبود بخشند و از عواطف برای پی‌‌‌بردن به دیگر مطالب ناخودآگاه استفاده کنند.

تداعی آزاد و مقاومت در درمان روان تحلیلی

تداعی آزاد تلاشی است ازسوی بیمار برای بیان بدون ویرایش هرآنچه به ذهنش می‌‌‌رسد. جریان تداعی‌‌‌ها شامل افکار، احساسات و خاطراتی است که به‌‌‌هم مرتبط می‌‌‌شوند و ما را به‌‌‌سوی مطالبی که پیش از این، خارج از آگاهی بودند، هدایت می‌‌‌کنند. تداعی آزاد بسیار در جلسات درمان روان تحلیلی به کار می‌رود.

مقاومت هر عاملی است که با جریان تداعی‌‌‌ها و کار درمان مقابله می‌‌‌کند. مقاومت همچنین می‌‌‌تواند در روند روان‌‌‌درمانی یک دفاع درنظر گرفته شود. مقاومت به‌‌‌عنوان قسمتی مهم از درمان، به ما به عنوان درمانگر کمک می‌‌کند تا روی مطالبی از ناخودآگاه متمرکز بمانیم و الگوهای رفتاری مراجعمان را پیدا کنیم. دستیابی به این موارد برای شخص بیمار مشکل است.

می‌‌‌توانیم براساس مقاومت‌‌‌های مراجع تکنیک‌‌‌های حمایتی مناسب آن‌‌‌ را انتخاب کنیم تا مراجع بتواند استفاده‌‌‌ی سازگارانه‌‌‌تری از مقاومت‌‌‌ها داشته باشد، همچنین قدرت مقاومت در تضعیفِ اهداف و روند درمان، کاهش یابد.

چرا انتقال مهم است؟

انتقال شامل تمام احساساتی است که یک بیمار نسبت به درمانگر خود دارد. با شناخت انتقال می‌توانیم به تفکر مراجع درباره‌‌‌ی خودش و نحوه‌‌‌ی ارتباط او با دیگران، پی ببریم. انتقال راهی برای شناخت روابط مهم در زندگی بیمار است. اگر بیمار به شیوه‌‌‌ای خاص به ما واکنش دهد، می‌‌‌توانیم مطمئن شویم که با همان شیوه به افراد دیگر زندگی‌اش واکنش نشان می‌‌‌دهد.

انتقال متقابل چگونه کار می‌‌‌کند؟

انتقال متقابل، مجموعه احساسات درمانگر نسبت به بیمار است که شامل احساسات خودآگاه و ناخودآگاه می‌‌‌شود. انتقال متقابل همیشه وجود دارد و می‌‌‌تواند به شیوه‌‌‌های مختلف در اجرای روان-درمانی تحلیلی به ما کمک کند.
مهم است که انتقال متقابل را بشناسیم، زیرا:

1)آگاهی از احساساتمان نسبت به بیماران، احتمال عمل کردن براساس آن‌‌‌ها را کمتر می‌‌‌کند.
2)احساساتی که نسبت به بیمار داریم، می‌‌‌تواند به ما در سنجش بیمار، تدوین توصیه‌‌‌های درمانی و اجرای درمان کمک کند.
3)انتقال متقابل به ما کمک می‌‌‌کند تا از روابط مهم در زندگی بیمار آگاه شویم.
4)احساسات مرتبط با انتقال متقابل به ما کمک می‌‌‌کنند که درمورد خودمان و واکنش‌‌‌هایمان نسبت به بیمار اطلاعات بیشتری به دست‌‌‌آوریم.

انتقال متقابل شناخت ما از بیمار و مداخلات مارا تحت‌‌‌تأثیر قرار می‌‌‌دهد اما به‌‌‌طور کلی مستقیما با بیمار درمیان گذاشته نمی‌‌‌شود. انتقال ما نسبت به یک بیمار، نسبت به سوپروایزر هم حس می‌‌‌شود که آن‌‌‌ را روند موازی می‌‌‌نامیم.

اجرای روان درمانی تحیلی

 

وقتی انتقال متقابل خارج از آگاهی ما باشد، می‌‌‌تواند موجب عملی از سوی‌‌‌ ما نسبت به بیمار شود که به آن کنش نمایی می‌‌‌گوییم. کنش‌‌‌ نمایی‌‌‌های مشکل ساز که موجب عبور از مرز درمانی می‌‌‌شوند، معمولا نیاز به سوپرویژن یا مشاور دارند؛ اما کنش نمایی‌‌‌های بی‌‌‌خطر همیشه وجود دارند و وقتی فهمیده شوند می‌‌‌توانند به روشن شدن آنچه در درمان درحال روی دادن است کمک کنند.

نباید از کنش نمایی اجتناب کرد، بلکه بعد از به وقوع پیوستن، باید به آن‌‌‌ها توجه کرد و از آن‌‌‌ها برای درک عمیق‌‌‌تر استفاده کرد. اگر متوجه شدید با بیماری به شکلی که برایتان متداول نیست رفتار می‌‌‌کنید، ممکن است که درحال کنش نمایی باشید.

تعارض ناخودآگاه و دفاع را چگونه تشخیص دهیم؟

فانتزی، آرزو یا ترسی است که ناخودآگاه فرد را فرا می‌‌‌گیرد، افکار او را موجب می‌‌‌شود و دفاع‌‌‌های خاص او را شکل می‌‌‌دهد. گروهی از فانتزی‌‌‌های به‌‌‌هم مرتبط را عقده می‌‌‌نامیم.

تعارض ناخودآگاه زمانی روی می‌‌‌دهد که فانتزی‌‌‌های متضاد، باهم برخورد می‌‌‌کنند. این امر باعث می-شود اضطراب افزایش پیدا کرده و از طرفی، دفاع‌‌‌هایی برای کاهش آن برانگیخته شود.

وقتی دفاع به‌‌‌طور موفقیت‌‌‌آمیزی تعارض ناخودآگاه را کاهش می‌‌‌دهد، دستاورد اولیه کاهش اضطراب است. دستاورد ثانویه، شرایط بهتری است که این دفاع یا نشانه‌‌‌ی بیماری برای زندگی‌‌‌ بیمار ایجاد می‌‌‌کند.

راه‌‌‌های پی بردن به وجود تعارضات ناخودآگاه؛

1)گوش دادن به نشانه‌‌‌های اضطراب
هنگام گوش دادن برای یافتن اضطراب، به این موارد دقت می‌‌‌کنیم:
ابراز آشکار اضطراب، رفتار مضطربانه در اتاق درمان (مانند با چیزی ور رفتن و وول خوردن، تحریک‌‌‌پذیری، نگاه کرن به ساعت اتاق یا ساعت مچی)، رفتار مضطربانه بیرون از اتاق درمان (مانند مشکلات خوردن، مشکلات خواب، تحریک‌‌‌پذیری درمقابل دیگران، به تعویق انداختن کارها، مشکل در تمرکز، رفتارهای تکانشی رو به افزایش، مشکل در قضاوت)، رویاهای اضطرابی

2)گوش دادن به عواطف
هر تغییری در عاطفه می‌‌‌تواند سرنخی از وجود اضطراب باشد. تحریک‌‌‌پذیری، خلق افسرده و یا حتی خلق به‌‌‌سرعت بالا رفته می‌‌‌تواند نشانه‌‌‌ای از وجود اضطراب و تعارض باشد.

3)گوش دادن به کنش‌‌‌پریشی
کنش‌‌‌پریشی‌‌‌ها (لغزش‌‌‌های گفتاری) زمانی روی می‌‌‌دهند که افکار یا احساسات واپس‌‌‌رانده شده، به-طور ناخواسته در گفتار بیرون می‌‌‌پرند. این موارد اغلب نشانه‌‌‌های خوبی از وجود تعارض ناخودآگاه است.

4)گوش دادن به ناهمخوانی‌‌‌ها و نقاط گره‌‌‌ای
تعارضات، ناهمخوانی تولید می‌‌‌کنند. دو موضوع مخالف هم درحال فعالیت هستند، این موضوع هرنوع عدم انطباقی را تولد می‌‌‌کند. مثال‌‌‌های آن عواطفی هستند که با تجربیات همخوان نیستند (مثلا گریه کردن فرد در جشن تولد خودش)، عواطفی که با افکار همخوان نیستند (مانند احساس افسردگی هنگام فکر کردن به یک عزیز) و افکاری که بایکدیگر همخوان نیستند (مثل مطمئن بودن از اینکه دعوت کردن والدین خودتان و والدین همسرتان فکر خوبی است، با اینکه می‌‌‌دانید این‌‌‌کار همیشه به دعوا ختم می‌‌‌شود).

5)گوش دادن به رویاها
رویاهای همراه با اضطراب معمولا نشانه‌‌‌ی وجود تعارض ناخودآگاه هستند. تعبیر این رویاها می‌‌‌تواند در شناخت فانتزی‌‌‌های غالب و تعارضات همراه آن‌‌‌ها، به ما کمک کنند.

تکنیک حمایتی

در یک روش حمایتی سعی داریم دفاع‌‌‌های سالم را تشخیص دهیم و آن‌‌‌هارا تقویت کنیم تا بیمار بتواند شیوه‌‌‌های سازگارانه‌‌‌تر و جدیدی برای مقابله با اضطراب اتخاذ کند.
مداخله‌‌‌ی حمایت‌‌‌کننده در زمینه‌‌‌ی دفاع‌‌‌ها یک روند سه قسمتی است:

1)دفاع را تشخیص دهید: توجه بیمار را به آرامی و با درایت به رفتارهای مشکل‌‌‌زایی که نیاز به رسیدگی دارند جلب کنید.

2)«بها» را مشخص کنید: پیامدهای منفی رفتار را به بیمار نشان دهید.

3)راه‌‌‌های جانشین را مشخص کنید: رفتارهای سالم‌‌‌تر و کم‌‌‌بهاتر را تشویق کنید.

در شیوه‌‌‌ی آشکارکننده، به بیماران کمک می‌‌‌کنیم تا از تعارضاتشان و دفاع‌‌‌هایی که به کار می‌‌‌برند آگاه شوند تا بتوانند دفاع‌‌‌های سازگارانه‌‌‌تری را انتخاب کنند.

رویا و تحلیل آن چه نقشی در روان‌‌‌درمانی تحلیلی دارد؟

تجربه‌‌‌ی بالینی نشان می‌‌‌دهد که رویاها دریچه‌‌‌ای به‌‌‌سوی ناخودآگاه بر ما می‌‌‌گشایند. داستان رویا چیزی است که بیمار به ‌‌‌یاد می‌‌‌آورد و درباره‌‌‌ی آن صحبت می‌‌‌کند. ممکن است این داستان آن‌‌‌چیزی نباشد که در خواب دیده و تداعی‌‌‌های ناخودآگاه بیمار باشد.

 

 

تداعی‌‌‌های رویا کمک می‌‌‌کند تا داستان رویا به عناصر ناخودآگاه پیوند داده شده و ارتباط بین آن‌‌‌ها کشف شود.
هر موضوعی که فرد درست قبل و بعد از رویا بیان می‌‌‌کند می‌‌‌تواند به‌‌‌عنوان تداعی‌‌‌هایی درمورد رویا درنظر گرفته شود. رویاها را می‌‌‌توان متشکل از عناصری از اتفاقات اخیر زندگی فرد دانست که با خاطرات و فانتزی‌‌‌های ناخودآگاه مربوطه، متصل می‌‌‌شوند.

به‌‌‌طور کلی در زمان کار با یک شیوه‌‌‌ی عمدتا حمایتی، بیماران‌‌‌ را به گزارش رویاهایشان ترغیب نمی‌کنیم. اگر به‌‌‌طور خودانگیخته، آن‌‌‌ها را پیش بکشند، می‌‌‌توانیم از محتوای آشکار رویا استفاده کرده و به آن‌‌‌ها کمک کنیم تا از مسائل و نگرانی‌‌‌هایی در سطح زندگی ذهنی‌‌‌شان، مطلع شوند.

در زمان کار با شیوه‌‌‌ی آشکارکننده، از مطالب رویا استفاده کرده تا به بیمار کمک کنیم از ذهن ناخودآگاهش بیشتر مطلع شود. این امر شامل مطلع شدن از عواطف، انتقال‌‌‌ها، فانتزی‌‌‌ها‌‌‌، انتظاراتشان از روابط و ادراک خویشتن است.

سخن پایانی

در این مطلب کاربرد تکنیک‌‌‌های حمایت کننده و آشکارکننده را در روان‌‌‌درمانی تحلیلی خواندید که به تفکیک بیماران استفاده از آن‌‌‌ها متفاوت و منحصر به فرد است. در مطالب بعدی مجله درباره‌ی نکات دیگری از روان درمانی تحلیلی خواهید خواند. می‌توانید سوالات خود را در بخش دیدگاه مطرح کنید تا در اسرع وقت به آن پاسخ داده شود.

اگر به مبحث روان‌درمانی تحلیلی علاقمندید حتما به مطلب «روان درمانی تحلیلی چیست؟» سر بزنید. همچنین کتاب روان درمانی تحلیلی که منبع این یادداشت بود را در یاداشتی خلاصه و معرفی کرده‌ایم؛ پیشنهاد می‌کنم حتما ویدیوهای این دو یادداشت را ببینید. اگر دوست دارید این رویکرد را به طور جدی دنبال کنید، می‌توانید از سایت مدرسه تجربه زندگی دوره «اصول روان درمانی پویشی بلند مدت» را که شامل 10 ساعت ویدیوی آموزشی است را ببینید. همچنین می‌توانید در دوره تجربه بالینی اپلای کنید تا از جلسات منتوینگ و ورکشاپ های منظم مدرسین مجموعه، بهره‌مند شوید.


منبع:
Psychodynamic Psychotherapy; A clinical manual: Deborah L. Cabaniss and Sabrina Cherry, Carolyn J. Douglas, Anna R. Schwartz
images: pablopicasso

نوشته

فاطمه مرزوقیان

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

در این جستار، خانم لیندا برمن با ارائه‌ی نقل قولهایی جذاب و تأمل‌برانگیز، نقش ناخودآگاه در انتخاب شریک زندگی را روشن می‌کند.

نوشته

در این مقاله با نگاهی روانکاوانه به فیلم The Truman Show، ساخته پیتر ویر، بررسی می‌کنیم چرا افراد یک اثر هنری را به شیوه‌هایی گاه متناقض تجربه می‌کنند.

نوشته

کتاب هنر همچون درمان، اثر آلن دوباتن و جان آرمسترانگ، هنر را فراتر از زیبایی‌شناسی، به‌عنوان ابزاری درمانی می‌بیند که با هفت کارکرد اصلی مانند به‌یادآوردن، امید و خودشناسی، به بهبود روان انسان کمک می‌کند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر