Search
Close this search box.

ورود / ثبت‌نام

چرا سریال Squid Game تا این اندازه محبوب است؟ تحلیل سریال بازی مرکب

نوشته

در این مقاله به معرفی و تحلیل برخی نکات سریال بازی مرکب می‌پردازیم.

فهرست مطالب

این روزها همه درباره‌ی سریال Squid Game صحبت می‌کنند. علی رغم عنوان عجیب و غریبش، این سریال کره‌ای اکنون به عنوان محبوب ترین محتوای خارجی تفلیکس شناخته می‌شود و این با وجود تبلیغات محدود سریال واقعا جالب توجه است!

البته که این سریال در شبکه‌های اجتماعی موج بزرگی از Meme ها و چالش‌های تیک‌تاک ایجاد کرد که آن را می‌توان نوعی تبلیغ بسیار مؤثر دانست. با مجله تجربه زندگی همراه باشید.

داستان سریال Squid Game (بازی مرکب) چیست؟

اگر بخواهم بدون اسپویل معرفی کنم، می‌توانم بگویم این سریال در مورد یک بازی مخفی است که بازیکنان آن 400 نفر افراد ورشکسته‌‌‌ی فقیر و ناتوان از ادای بدهی هستند. این بازی 38 میلیون دلار جایزه دارد. همه‌ی مراحل، بازی‌های کودکانه‌ سنتی در کره یا سراسر دنیا هستند.

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب
پوستر فصل اول سریال بازی مرکب (squid game)

 

چرا سریال بازی مرکب این قدر هیجان انگیز است؟

پیشنهاد می‌کنم اگر هنوز این سریال را ندیده‌اید و نمی‌خواهید داستان سریال برایتان افشا شود، این مطلب را نخوانید.

هنگام تماشای این سریال به طرز متفاوتی غافلگیر می‌شویم؛ یعنی شاید بتوانیم برندگان هر مرحله را حدس بزنیم، اما اتفاقات کوچک و بزرگی احساسات و انتظاری را که طی سریال داریم، به بازی می‌گیرند. اپیزود اول سریال بازی مرکب درحالی به پایان رسید که در شوکِ دیدن صدها نفر بودیم که پس از بازی «چراغ قرمز، چراغ سبز» به حال خود رها شده بودند. اما قسمت دوم به نام «جهنم» در حالی آغاز شد که نگهبانان جعبه‌های پاپیون زده را داخل کوره قرار می‌دهند. در این هنگام یک دست با ناله سعی می‌کند از جعبه خارج شود اما نگهبان با خونسردی دست را به داخل هل می‌دهد، تابوت را میخ می‌زند و در کوره‌ی سوزان قرار می‌دهد.

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب

 

این حجم از خشونت آشکار که یکی پس از دیگری به نمایش گذاشته می‌شود، این را واضح می‌کند که این بازی قرار نیست حتی کمی از خشونت خود دست بردارد.

اما برخلاف انتظار در قسمت دوم، وقتی همه بازیکنان متوجه منظور برگزارکننده‌ی بازی از «حذف شدن» شده‌اند، تعدادی از آن‌ها به رهبری زنی (بازیکن 212) که می‌گوید «دختر نوزادی در خانه دارد که هنوز نامش را انتخاب نکرده است»، شروع به التماس از نگهبانان می‌کنند تا جانشان را نجات دهند.
طبق قانون بازی، اگر اکثر بازیکنان موافقت کنند که بازی متوقف شود، همه‌ی آن‌ها به زندگی بیرون، جایی که از آن آمده‌اند، باز می‌گردند. نگهبانان درخواست رای گیری از شرکت کنندگان را قبول کردند اما بعد از اعلام جایزه‌ی بازی:

هر بازیکن 100 میلیون وون (84000 دلار) ارزش دارد و اگر تنها یک بازیکن باقی مانده باشد، 45.6 میلیون وون (38 میلیون دلار) به برنده می‌رسد.

در این رأی گیری بازیکنان می‌توانند بین دو جهنم انتخاب کنند؛ جهنمی با فروپاشی مالی که در واقع می‌دانند چه برسرشان خواهد آمد و جهنم ناشناخته‌ای که نمی‌دانند هربار چه در انتظارشان است.

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب

 

رای گیری انجام می‌شود. پس از 200 بازیکن، یک رای می‌ماند؛ شماره‌ی 001 که پیرمرد است و مرحله‌ی اول را خوش و خندان گذرانده بود، خارج از انتظار ما به پایان بازی رای می‌دهد و بازی تمام می‌شود. به نظر من تعدد چنین غافلگیری‌هایی به سریال تا این اندازه هیجان بخشیده است.

چرا سریال Squid Game تا این حد محبوب است؟

خب ما پیش از این هم چنین فیلمنامه‌هایی را دیده بودیم (مانند Hunger Games) اما چرا سریال Squid game با چنین اختلافی محبوب است؟ بله، سریال خوب ساخته شده و از نظر بصری واقعا چشمگیر است. تمام فراز و نشیب‌ها به جا و بازیگرها عالی هستند. اما چه چیز سریال بازی مرکب را به یک شور جهانی تبدیل می‌کند؟

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب

 

اساس سریال Squid Game انتقادی آشکار از جامعه‌ی سرمایه‌داری درگیر رقابت ماست. فقرا در بازی مرگ و زندگی به معنای واقعی کلمه برای «زنده ماندن» رقابت می‌کنند و همه‌ی این‌ها برای سرگرمی افراد فوق ثروتمند است. در زمانی که بیشتر مردم نگران بی‌عدالتی اجتماعی هستند و افراد بیشتر و بیشتری از چرخه‌ی معیوب جامعه‌ی نمایش‌محور ما سرخورده می‌شوند، چنین بازتابی در مورد بی‌عدالتی اجتماعی در جنگل نظام سرمایه داری، به وضوح خواهد فروخت.

دو تغییر غافلگیر کننده روانشناختی در فیلم این انتقاد اجتماعی را برای مخاطبان جهانی قابل هضم‌تر می‌کند؛

اول این که ما با شرکت کنندگان همذات پنداری می‌کنیم و سعی می‌کنیم با کفش آن‌ها راه برویم. اما همذات پنداری با شخصیت‌ها به همینجا ختم نمی‌شود. پس از چند قسمت می‌فهمیم بازی‌ها توسط VIPها تماشا می‌شود و آن‌ها روی هر کدام از شرکت کننده‌ها (مانند اسب مسابقه) شرط بندی می‌کنند. وقتی با خونسردی سریال را تماشا می‌کنیم، موقعیتی بسیار شبیه به VIPها داریم.

جا به‌جایی بین این دو دیدگاه مهم‌ترین حرکت ابتکاری سریال است چرا که باعث می‌شود به این پیام اجتماعی توجه داشته باشیم و در عین حال در داستان غرق شویم.

یکی دیگر از دلایلی که این سریال جهانی شده است را می‌توان زبان متفاوت سریال دانست. از آنجا که شخصیت‌های اصلی به زبان کره‌ای صحبت می‌کنند، راحت می‌توانیم فاصله‌ای را نسبت به آن‌ها حفظ کنیم. برای بینندگان راحت‌تر است که دیدگاهی خارج از خود داشته باشند؛ چرا که به این صورت مجبور نیستند تصور کنند همه‌ی این چیزها درمورد ماست.

اساس داستان کمی به استخوان نزدیک است و این سریال را جذاب می‌کند اما اگر بیش از حد به استخوان نزدیک شود و ما کاملا خود را در آن موقعیت ببینیم، میل و هیجانِ گریز از بین می‌رود. زبان متفاوت سریال به این شکل کمک می‌کند.

چرا این قدر دیدن ویران‌شهر (dystopia) ما را جذب می‌کند؟

مسلما میل به دیدن دیستوپیا یکی از تأثیرات دوره‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. سوزان واتکینز از دانشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی دانشگاه Leeds Beckett و متخصص در نوشتن پسا-آخرالزمانی توضیح می‌دهد:

«از زمان شروع پاندمی، موضوعات ویران‌شهر، آخر الزمان و سرایت بیماری بسیار محبوب شده اند، من فکر می‌کنم به این دلیل است که ما در دوران آخرالزمانی و ویران شهری زندگی می‌کنیم و مردم می‌خواهند آن چه را که تجربه می‌کنند، در اشکال خیالی ببینند.

ممکن است غیر معقول به نظر برسد و شما بگویید “ممکن است مردم بخواهند از واقعیت فرار کنند.” اما در حقیقت وقتی واقعیت به اندازه‌ی پاندمی تاریک باشد، مصرف داستان‌هایی درباره‌ی دیستوپیا ویران‌شهر می‌تواند به نیاز مردم تبدیل شود.

این تقریبا شبیه پردازش یک تروما (زخم روحی) است؛ چنین داستان‌ها و سریال‌هایی به ما این امکان را می‌دهند تا در مورد آنچه واقعا در حال رخ دادن است، فکر کنیم و سوالات مهمی که ممکن است خود ما در برخی موارد با آن‌ها دست به گریبان باشیم، به نمایش بگذاریم [و بهتر مشاهده کنیم]. مانند این که: افراد چقدر نگرانی‌ها، اهداف و امیال خود را در اولویت قرار می‌دهد؟ افراد چقدر تلاش می‌کنند و به به صورت جمعی کار می‌کنند؟ خط قرمزها چیستند؟»

مخمصه و گرفتاریِ «فرد»

این واقعیت وجود دارد که بسیاری از ما به داستان‌هایی جذب می‌شویم و جذب شده می‌مانیم که حول محور قهرمانی به امید پیروزی می‌چرخند. واتکینز می‌گوید :«گاهی اوقات سریال به فرد اجازه می‌دهد تا برنده شود، گاهی اوقات نه. فکر می‌کنم این چیزی است که مردم را هنگام تماشای سریال مجذب نگه می‌دارد.»

واتکینز ایده‌ی «اوستوپیا» (Ustopia) را توضیح می‌دهد؛ اصطلاحی که توسط مارگارت اتوود، نویسنده‌ی کتاب Handmaid’s Tale برای توصیف داستان‌هایی که عناصر ویران‌شهر (dystopian) و آرمان شهر (utopian) را «در ترکیب با امکان»، به موازات به کار برد. در ویرانشهر و آرمانشهر در واقع امیدی به تغییر و به چالش کشیدن سیستم وجود ندارد اما در اوستوپیا کمی امید برای این کار وجود دارد.

حتی اگر یک شخصیت به هیچ تغییر یا یک مقاومت تأثیر گذار واقعی دست نیابد، به مخاطب این فرصت را می‌دهد که فکر کند؛ «خب، من تا کجا پیش خواهم رفت؟» که این به خودی خود ارزشمند است.

فرهنگ کره در سریال Squid Game

در ساختار جامعه کنفسیوسی کره، وظیفه هر فرد در برابر سایرین (부양의무: Obligation to Support)، بر حسب سن، شغل، جنسیت، رتبه، و منزلت نسبی او تعیین شده‌ و با هویت فردی‌اش آمیخته است. ناتوانی فرد در برآورده‌کردن مسئولیت‌های معین شده در جامعه طبقاتی (계층적: Hierarchical)، مانند کوتاهی در حمایت مالی از پدر کهنسال در جایگاه فرزند یا تامین هزینه تحصیل با کیفیت مناسب در جایگاه پدر، بار روانی سنگینی بر فرد وارد می‌آورد. رقابت شدید زایده فرهنگ موقعیت-محور و ساختاراقتصاد کاپیتالیستی و مدرنیزاسیون اجتماعی پرشتاب کره بر این بار روانی افزوده‌اند.

شرف (체면)* در کره ریشه عمیق فرهنگی دارد و آمار نیز به این مشاهده اعتبار می‌بخشند. آمار خود‌کشی در کره جنوبی کماکان بالا‌ترین در بین کشورهای OECD است. به دستور شهرداری در مکان‌های عمومی مرتفع مانند پل‌های روی رودخانه هان پیام‌هایی نصب شده به منظور منصرف کردن افرادی که قصد خودکشی دارند. گفته ‘اینجا (محیط جامعه) جهنم‌تر [از داخل کشتارگاه بازی ماهی‌مرکب] است’ (اپیزود دوم به تیتر ‘جهنم’) بر این فشار دائمی اجتماعی تاکید می‌کند.

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب
آمار خودکشی در کره جنوبی

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب
به دستور شهرداری در مکان‌های عمومی مرتفع مانند پل‌های روی رودخانه هان پیام‌هایی به منظور منصرف کردن افرادی که قصد خودکشی دارند، نصب شده است.

 

بار مسئولیت اجتماعی نسبت مادر و فرزند در سانگ گی-هان، برادر کوچکتر در  سه-بیوک، مادر در سانگ‌وو -که سه کاراکتر اصلی شوی تلویزیونی هستند-محرک رفتار مرگ‌طلبانه آنهاست. جی‌یانگ از سویی نماینده قربانیان نسل جدید کره است که معتقدند بر خلاف نسل پیشین، دیگر حتی تلاش فردی غالباً در کسب موفقیت بی‌حاصل است. جهنمِ جوسان (Hell Choseon; 헬조선) تعبیر جدید انتقادی از جامعه کره مورد استفاده نسل جوان موید این دیدگاه است. و ازسوی دیگر نماینده انزوای نسل Z یا به نقل از جین تونج ‘iGen’ می‌باشد.

فیلم بازی ماهی مرکب از هوانگ دانگ-هیوک از دسته آثار اخیری چون ترانه «قاشق نقره‌ای» از گروه BTS و فیلم انگل به کارگردانی بانگ جون-هو است که بر شکاف اجتماعی و حس واهی بودن سیالیت اجتماعی تمرکز کرده‌اند و با استقبال خیره‌کننده بین‌المللی روبرو شده‌اند.

آیا اعتصابی که شخصیت اول سریال (جی هون) از آن صحبت می‌کرد، به واقعه اجتماعی- سیاسی خاصی اشاره دارد؟

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب

 

از آنجا که داستان کاملا تخیلی بود، بعید است این اعتصابی که از آن صحبت شد واقعی باشد اما این بخش از سریال می‌تواند نمادی از فرهنگ اعتصاب در کره باشد. هر روزی که شما به شهرهای بزرگ کره و گوشه و کنار شرکتهای بزرگ سر بزنید، گروهی از افراد را می‌بینید که به شکل خاصی اعتصاب می‌کنند. اعتصاب در کره مرسوم است و گاهی می‌تواند بر رفتار شرکتها بسیار تأثیرگذار باشد.

-در قسمتی از سریال شخصیتِ «مرد روبرویی» (front man) ادعا می‌کرد :«مهمترین جنبه‌ی این مکان برابریه… همه در این بازی با هم برابرن. اینجا هر بازیکان می‌تونه یه بازی عادلانه رو با شرایط برابر انجام بده. این آدما از نابرابری و تبعیض توی این دنیا رنج بردن و ما بهشون آخرین فرصت رو میدیم تا منصفانه بجنگن و پیروز بشن.» پس چرا بازی‌ها و نتایجشان تا این حد نامنصفانه به نظر می‌رسیدند؟

 

اسکوئید گیم، Squid game، بازی مرکب

 

به نکته‌ی مهمی اشاره کردید. منظوری که من برداشت می‌کنم این است که در یک جامعه‌ی سرمایه‌داری، ادعا بر این است که همه حقوق مشخصی دارند و موقعیت‌ها برای همه وجود دارد. اما در واقع سیستم طوری طراحی شده است که برنده و بازنده‌ی مشخصی دارد.

به عبارتی قواعد ظاهری عادلانه دارد اما حتی اگر موقعیت عادلانه باشد، نتیجه عادلانه نیست چرا که شرایط در واقع برای هر فرد متفاوت است؛ ممکن است کسی به واسطه‌ی ارتباطاتش (مانند پزشکی که به واسطه‌ی ارتباطاتش از بازی‌ها خبردار می‌شد)، شرایط خانوادگی و مالی یا امکانات و موقعیت‌هایی که فرد دارد یا درآینده برایش رخ می‌دهد، نقطه‌ی شروع متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشد. همچنین افرادی که جزو اقلیت هستند مانند کسانی که سن بیشتری دارند یا وضعیت جسمی ضعیف‌تری دارند، از طرف جامعه طرد می‌شوند و حمایت کافی از آن‌ها صورت نمی‌گیرد؛ پس شرایط عادلانه‌ای ندارند.

البته گرچه سیستم کاپیتالیسم از سیستم‌های جایگزین بهتر است، تمرکز کارگردان بر بخش آسیب پذیر جامعه بوده است.

سخن پایانی

سریال اسکوئید گیم به کارگردانی و نویسندگی هوانگ دونگ-هیوک در 17 سپتامبر 2021 توسط نتفلیکس در سطح جهانی منتشر و با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. البته افراد زیادی هم معتقدند این بیش از ارزش واقعی اش از آن استقبال شده و فیلمنامه آن را تکراری می‌دانند. شما چطور؟ این سریال را دیده‌اید؟ نظرتان در مورد سریال Squid Game چیست؟

 

منابع:

منبع1
منبع2
منبع3
منبع4

نوشته

پارسا میرزایی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

سریال افعی تهران، روایتی پیچیده از روابط عاطفی از هم گسیخته و از دست رفته تا روابط عاطفی نوپا در دل یک ماجرای پلیسی که رنگ و بوی روانشناختی دارد.
واژه‌ی «انفعال» مرتباً در روانکاوی استفاده می‌شود. آیا ما در فهم این واژه که عموماً استفاده می‌شود فراتر رفته‌ایم؟ آیا می­‌توان گفت که انفعال نوزاد نسبت به بزرگسال در دینامیک مراجع-آنالیست تکرار می­‌شود؟

نوشته

رمز و راز آنچه پشت درب بسته‌ی اتاق روان­‌درمانی می­‌گذرد، مدت‌هاست که افراد بیرون از اتاق را مجذوب خود کرده است...

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر