تداعی آزاد در روانکاوی و روان درمانی

نوشته

تداعی آزاد در روانکاوی و رویکرد‌های روانکاوانه از تکنیک‌های پایه‌ای درمان به شمار می‌رود. حتی بعضی درمانگران هنگام معرفی رویکرد درمانی خود، آن را «روان درمانی تحلیلی بر پایه تداعی آزاد» می‌نامند.

فهرست مطالب

زمانی که روانکاوی هنوز اسم نداشت و فروید به عنوان روش درمانی جدیدش آن را مطالعه می‌کرد، فهمید هیپنوتیزم نمی‌تواند راهی مناسب برای درمان باشد. پس تداعی آزاد را به عنوان راهی برای دسترسی به عناصر مورد نیاز ناخودآگاه برای روش درمانی خود پیدا کرد و به کار برد. در این مطلب از مجله تجربه زندگی درباره تداعی آزاد صحبت می‌کنیم.

تداعی آزاد

تداعی آزاد (free association) یکی از تکنیک‌های پایه‌ای روانکاوی به شمار می‌رود؛ به این صورت که مراجع در اتاق درمان تشویق می‌شود هر آنچه را که به ذهنش خطور می‌کند و در لحظه در ذهنش می‌گذرد به زبان آورد و هیچ‌گونه کنترلی بر افکاری که تبدیل به کلام شده و بر زبان جاری می‌شود اعمال نکند.

تداعی آزاد چیست؟

این عمل در واقع نوعی جلوگیری در مقابل هرگونه خودسانسوری به شمار می‌رود و حرکتی از سطح خودآگاه به سمت ناخودآگاه و به آگاهی آوردن آنچه برای مدت‌های زیادی سرکوب شده و از حیطه آگاهی بیرون رفته است به شمار می‌رود. برای این امر لازم است مراجع بتواند تمام افکار خود را بدون داشتن نگرانی از شرم‌آور، ترسناک، بی‌اهمیت، بی‌ربط و یا دردناک بودن آن‌ها بر زبان جاری کرده و از آن‌ها صحبت کند.

این افکار ممکن است حتی هیچ سیر خطی را طی نکنند و حتی در ظاهر به یکدیگر مرتبط هم نباشند. مراجع نباید فکر کند اگر صحبتی بیهوده و بی‌ربط یا بی‌شرمانه است نباید آن را بگوید چرا که اگر این کار را کند از مسیر منحرف شده و تداعی را مختل می‌کند.فروید در این باره می‌گوید اسیر این وسوسه‌ها نشوید.

کاربرد تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیک

این تئوری بیان می‌کند که هر آنچه شما می‌گویید و انجام می‌دهید قابل توجه است زیرا بر اساس تجربیات قبلی و انگیزه‌های غریزی شما اعم از اینکه آگاهانه علم به وجود آن‌ها دارید یا نه مبتنی است. بسیاری از افکار و اعمال ما توسط ناخودآگاه ما تعیین می‌شوند که عمدتاً در اوایل کودکی و  ۷ سال اول زندگی شکل می‌گیرند.

 برای درک بهتر کارکرد تداعی آزاد بهتر است با مثالی که فروید برای اهمیت تداعی آزاد آورده است، همراه شویم.

مثال تداعی آزاد

مثل اینکه شما مسافری هستید که کنار پنجره کالسکه راه‌آهن نشسته‌اید و برای شخصی که در داخل کالسکه است، مناظر گوناگونی را که در خارج از کالسکه می‌بینید، توصیف می‌کنید. سرانجام، هرگز فراموش نکنید که قول داده‌اید کاملاً صادق باشید و هرگز چیزی را کنار نگذارید زیرا به هر دلیلی گفتن آن ناخوشایند است.

البته تداعی آزاد به معنی نفی کردن اراده نیست در واقع از انتخاب و گزینش برای بیان افکار جلوگیری می‌شود و به‌نوعی این عمل رها کردن افسار جریان افکار از اندیشه خودآگاه و سپردن آن به نیات ناخودآگاه است. آن‌گونه که از فروید نقل شده است «شما گفته‌های خود را خلق نمی‌کنید بلکه آن‌ها را کشف می‌کنید.»

پیدایش تداعی آزاد

پیدایش و توسعه تداعی آزاد به سال‌های 1892 تا 1898 برمی‌گردد، به زمانی که فروید از هیپنوتیزم و درمان موقتی‌اش دلسرد شده بود. همانطور که در کتاب مطالعاتی در باب هیستری به آن اشاره شده است، فروید با تمرکز بر یافتن آنچه سبب آسیب شده به تداعی آزاد و صحبت کردن بدون اندیشه رسیده است. فروید از قاعده تداعی آزاد برای تحلیل رؤیاها نیز بهره برده است.

 

تداعی آزاد

 

مقاومت در تداعی آزاد

تداعیِ مطلقاً آزاد ممکن نیست و نباید این عمل را ساده و آسان دانست. تداعی آزاد بیشتر قانونی ایدئال است چراکه انسان همیشه در تلاش است رشته کلام را از دست ندهد یا سخنانی بی‌ربط بر زبان نیاورد و هرچقدر هم که تلاش کند کاملاً آزادانه تداعی کند گاهی دچار کنترل شده و یا توقف می‌کند که خود این توقف و سد شدن یا blocking که در واقع نوعی مقاومت ناخودآگاه محسوب می‌شود در جلسات درمان مورد بحث قرار می‌گیرد. فروید عقیده داشت که علت سد شدن یا مقاومت این است که کنترل ناهشیار بر موضوعات حساس فعال می‌شود و هم‌چنین این‌ها دقیقاً همان موضوعاتی هستند که باید مورد کندوکاو قرار گیرند.

تداعی آزاد در اتاق درمان

بسیاری از روانکاوان معتقدند اکثر بیماران در جلسات ابتدایی درمان ممکن است حتی به تداعی آزاد نزدیک هم نشوند و تنها قصه‌هایی از گذشته تعریف می‌کنند و کاملاً قبل از جلسات به آنچه باید به درمانگر بگویند می‌اندیشند. معمولاً پس از گذر از این جلسات و زمانی که داستان‌ها به اتمام رسید و حرفی از گذشته نماند، تداعی آزاد آغاز می‌شود.

این تداعی‌ها ممکن است دری رو به‌سوی آسیب باز کنند یا گذشته و فاکتور آسیب‌زا را بازتولید کنند.

شاید آزمون رورشاخ را بشناسید. این آزمون نیز به‌گونه‌ای بر پایه تداعی آزاد استوار است. آزمون گیرنده به شما تصاویری نشان می‌دهد و از شما می‌خواهد هر آنچه تصاویر به ذهنتان می‌آورد را هرچقدر هم که بی‌ربط یا داستان‌وار و غیر منسجم باشد، بیان کنید.

روش تداعی آزاد در روانکاوی و روان درمانی

آنچه یک درمانگر باید انجام دهد ابتدا پدید آوردن محیطی امن و غیر قضاوت کننده برای مراجع است تا وی بدون احساس شرم و ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن افکار خود را بر زبان آورد و تداعی آزاد کار کند چرا که این عمل تنها در اتاق درمان و در رابطه درمانی امکان‌پذیر است نه جایی دیگر.

بعد از آن تشویق وی به تداعی آزاد و آموزش دادن به مراجع که چگونه این کار را انجام دهد و هر آنچه به ذهنش خطور می‌کند بیان کند؛ و سرانجام دو گوش شنواست و توانایی درست شنیدن و دنبال کردن زنجیره این تداعی‌هایی که ممکن است در ظاهر ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند.

درمانگر بیشتر سکوت می‌کند و اگر تفسیر یا سخنی داشته باشد میان تداعی‌ها آن را ابراز نمی‌کند و برای زمان مناسبی که پیوند تداعی‌ها را درک کرد آن‌ها را نگاه می‌دارد. ممکن هست برای تفسیر از مراجع سؤال‌هایی کند و توجه وی را به معانی آنچه می‌گوید جلب کند و یا حتی از وی بخواهد بیشتر در مورد موضوع مورد تداعی صحبت کند که این خود به‌نوعی تشویق برای تداعی‌های بیشتر است. اینکه مراجع هنگام تداعی لازم است بر روی کاناپه دراز بکشد یا نه بسته به تشخیص درمانگر که آیا این کار به روند تداعی آزادانه‌تر و بهتر یاری می‌رساند یا خیر متغیر است.

 

تداعی آزاد

 

البته کار با تداعی آزاد و تحلیل آن اصلاً کار ساده‌ای نیست برای یافتن معنا و ارتباط دادن زنجیره تداعی‌ها باید دنبال چیزی فراتر از کلمه بود و چیزی که شاید میان کلمات پنهان و نمادینه شده است. اینجاست که خلاقیت، توانایی و قدرت تحلیل درمانگر حرف اول را در کار درمان می‌زند.

در برخی از درمان‌ها ممکن است به شما تکالیفی داده شود مبنی بر اینکه هر آنچه به ذهنتان می‌رسد در مورد موضوعی مشخص یادداشت کنید اما با آنچه در روانکاوی رخ می‌دهد متفاوت است چرا که در روانکاوی درمان تنها مبتنی بر صحبت کردن است نه چیزی دیگر. البته در روان‌درمانی‌های مدرن‌تر ممکن است درمانگر و مراجع هر دو نقش فعال‌تری در درمان داشته باشند و بیشتر درگیر فرآیند درمان شوند.

کاربرد تداعی آزاد در درمان‌های دیگر

در زمان فروید، تداعی آزاد تنها در روانکاوی و به‌ندرت در هر موقعیت دیگری مورد استفاده قرار می‌گرفت. اکنون اما این روش نه‌تنها در درمان روانکاوی استفاده می‌شود، بلکه در درمان روان پویشی و سایر رویکردهای درمانی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته در برخی از درمان‌ها هم ممکن است تداعی آزاد و صحبت در مورد هر چیزی امری مهم نبوده و به‌عنوان نکته و اشتباهی پیش پا افتاده تلقی شود. گفتن آنچه به ذهن شما خطور می‌کند برای کسانی که با صنعت سینما، نشر و تجارت سر و کار دارند امری آشناست.

آنچه تداعی می‌شود و به زبان می‌آید کلید قفل ناخودآگاه است اما مقاومتی که هنگام تداعی آزاد رخ می‌دهد شاید شاه‌کلید باشد. هرجایی که مراجع مکث کرد، موضوع را تغییر داد، از ادامه دادن صحبت امتناع ورزید، لکنت گرفت، بغض کرد و یا برون‌ریزی جسمانی و بی‌قراری نشان دهد احتمال دارد از فاکتور آسیب‌زا نشئت گرفته و تمرکز و تأکید بر آن بخش‌ها و تحلیل و موشکافی آنچه رخ‌داده ممکن است سریع‌تر ما را به ناخودآگاه و قلب آسیب‌های گذشته رهنمون شود.

حال چرا پس از شنیدن صحبت‌های تداعی شده آن‌ها را می‌شکافیم و می‌خواهیم به فاکتور آسیب‌زا برسیم؟

ایده فروید این بود که وقتی فهمیدید چه عواملی باعث تفکر یا رفتار شما با شیوه‌های ناسازگار می‌شود، طبیعتاً مشکل هم برای شما حل می‌شود.

گاهی افکار دردناک را آن‌قدر عمیق در ناخودآگاه خود ثبت می‌کنیم که حتی خودمان هم نمی‌دانیم که آن‌ها آنجا هستند. دوری از آن افکار آرامشی مقطعی برای ما به ارمغان می‌آورد اما دلیل هزاران بیماری، ناراحتی جسمی و یا اعمال و افکار ناسازگاری می‌شود و با چهره‌ای دردناک‌تر و نمادینه شده به‌سوی ما باز می‌گردند.(برای مطالعه بیشتر دباره این موضوع به مطلب «سمپتوم در روانکاوی» مراجعه کنید.)

ریشه‌یابی کشف این آسیب‌ها، خواسته‌ها، ترس‌ها و هر آنچه به هر دلیلی سرکوب کرده‌ایم و از روبه‌رو شدن و آگاهی از آن‌ها می‌ترسیم می‌تواند به ما آرامش داده و می‌توانیم آگاهانه با آن کنار بیاییم و منطقی تصمیم بگیریم که حال چه‌کاری انجام دهیم.

برای مثال، اگر پدر و مادری که فرزندی را از دست داده‌اند و از مرگ فرزند خود احساس فقدان و ناراحتی نمی‌کنند و به‌جای آن عادات و اندیشه‌های ناسازگاری را جایگزین کرده‌اند با مراجعه به درمانگر و تداعی آزاد احساسات سرکوب شده خود را عمیق‌تر درک کرده، ریشه مشکلاتشان را درک و در پی چاره و حل آن‌ها بر می‌آیند.

تداعی آزاد از روش‌های طولانی مدت در روانکاوی است و طبعاً برای مسائلی که دارای فوریت هستند و مواردی مثل قصد خودکشی یا دیگرکسی به کار نمی‌روند. تداعی آزاد نیازمند زمان و صبر و حوصله‌ای بسیار و باور به کارآمدی این درمان است.

در ادامه نظر یکی از افرادی که تحت روانکاوی و روش تداعی آزاد قرار گرفته است را می‌خوانید:

«من احساس می‌کنم واقعاً مورد توجه و احترام قرارگرفته‌ام و می‌توانم بدون قضاوت کاملاً صادقانه صحبت کنم. احساس می‌کنم هر پاسخی که از درمانگرم می‌گیرم واقعاً فکر شده و مورد توجه قرار گرفته است و او واقعاً می‌داند که چگونه به من کمک کند. در همین مدت کوتاه از درمان احساس می‌کنم در مسیری برای درک بهتر و بهبود سلامت روانی خود هستم، چیزی که تلاش کردم از درمانگر قبلی‌ام به دست آورم.»

سخن پایانی

یادداشت سردبیر: تداعی آزاد در روانکاوی و رویکرد‌های روانکاوانه از تکنیک‌های پایه‌ای درمان به شمار می‌رود. حتی بعضی درمانگران هنگام معرفی رویکرد درمانی خود، آن را «روان درمانی تحلیلی بر پایه تداعی آزاد» می‌نامند. تداعی آزاد در جلسه درمان می‌تواند ترسناک باشد؛ ما ممکن است از چیزهایی صحبت کنیم که متوجه ارتباط آن‌ها با یکدیگر نباشیم اما در دراز مدت طی جلسات درمان و به کمک درمانگر، مشغولیت‌های اصلی و پنهان خود را درک کنیم.

اگر علاقمندید جلسات روانکاوی یا روان درمانی روانکاوانه خود را شروع کنید، می‌توانید همین الآن فرم درخواست تراپی را پر کنید. پس از این که روان‌درمانی یا روانکاوی‌تان را شروع کردید (همچنین اگر الآن درحال تحلیل هستید) نظرات خود را در بخش دیدگاه این مطلب با ما به اشتراک بگذارید.

نوشته

آیدا آقامیرزایی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر