درست همانطور که همهی انسانها مشترکا دارای ویژگیهای جسمی متداول و آمادگی زیستی برای داشتن فیزیک مشخص هستند (مانند داشتن دو پا، یک قلب و غیره)، تمام انسانها آمادگی روانشناختی مشترکی نیز دارند. در این مطلب از مجله تجربه زندگی دربارهی ناخودآگاه جمعی و نکاتی درباره آن صحبت میکنیم.
ناخودآگاه جمعی
اولین بار کارل گستاو یونگ، روانکاوی سوئیسی، مفهوم «ناخودآگاه جمعی» (collective unconscious) را مطرح کرد. از نظر یونگ بخشی از اعماق ناهشیار ما به طور ژنتیکی از گونهی انسان به ارث رسیدهاست و ناشی از تجربیات شخصی نیست.
در بعضی از متون ناخودآگاه جمعی را «روان عینی» هم مینامند؛ اصطلاح روانِ عینی از آنجایی میآید که این بخش از روانِ ناخودآگاه مفهومی ذهنی نبوده و انسان میتواند مفاهیمی را که در ناخودآگاه جمعی عنوان شده، به طور عینی در متن زندگی خود مشاهده کند. (هر دو عبارت «ناخودآگاه جمعی» و «ناهشیار جمعی» برای این مفهوم به کار میروند اما «ناهشیار جمعی» به نسبت بیشتر صدق میکند.)
طبق گفتههای یونگ، ناخودآگاه جمعی در تمامی انسانها وجود داشته و مسئول شماری از قدیمیترین باورها و غرایز آدمیان، نظیر معنویت، رفتارهای جنسی و غرایز زندگی و مرگ است.
کارل یونگ کیست؟
کارل گوستاو یونگ در سال 1875 در سوئیس یه دنیا آمد، یونگ روانپزشک و روانکاو بود و مکتب روانشناسی تحلیلی را بنیان نهاد. یونگ و فروید بعد از هفت سال کار و تحقیقِ همگام، نهایتا از هم جدا شدند و یونگ این مکتب را برای تفکیکِ نظریاتش از فروید تأسیس کرد. اصلیترین تفاوتی که در توضیحات آنها دربارهی ناخودآگاه وجود دارد این است که فروید به شخصی بودنِ تمام ناخودآگاه اذعان داشت؛ درحالیکه یونگ بخشی از آن را برگرفته از تجربیات جمعی در گذشتهی انسانها میدانست.
او مسئول ارائه و گسترش مفاهیمی چون ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها (archetypes) بود و همچنین شخصیتهای درونگرا و برونگرا را معرفی کرد.
تئوری مجموعهی ناخودآگاه یونگ
طبق گفتههای یونگ ناخودآگاه جمعی، از مجموعهای از اطلاعات و تصورات تشکیل شده است که هر فرد به همراه آنها به دنیا میآید. این بخش از ناخودآگاه به دلیل تجربیات اجدادیمان میان تمامی گونهی انسان مشترک است. اگر چه ممکن است انسانها نسبت به دانشی که در ناخودآگاه جمعیاشان وجود دارد آگاه نباشند ولی تصور میشود که روان آدمی به هنگام بحرانها از این بخش کمک می گیرد.
غرایز و کهن الگوها
یونگ بر این باور بود که ناخودآگاه جمعی توسط مفاهیمی جهانی به نام کهن الگوها بروز داده میشود. کهن الگوها میتوانند نشانهها، نمادها و یا الگوهای رفتار و تفکر باشند که از نیاکانمان به ارث رسیدهاند.
یونگ اذعان داشت که این تصویرات افسانهای و نمادهای فرهنگی ثابت نیستند؛ در عوض کهن الگوهای متفاوت میتوانند در هر زمانی با هم ترکیب شده و همراه شوند. تعدادی از کهن الگوهایی که یونگ ارائه کرد:
- تولد
- مرگ
- قدرت
- تولد دوباره
- آنیما
- کودک
- قهرمان
- مادر
یونگ کهن الگوی مادر را مهمترین آنها میدانست. او بر این باور بود که که این کهن الگو نه تنها در شکل اصلی کلمهی مادر، مادربزرگ، نامادری و دایه آشکار میشود بلکه کلمات نمادینِ مربوط به مادر را نیز در بر میگیرد. کلماتی مثل:
- باغ
- بهار
- چشمه
- کشور
- زمین
- کلیسا
- دریا
- خدا
- جنگل
طبق عقیدهی یونگ کهن الگوی مادر هم میتواند جنبههای مثبتی نظیر عشق و گرمای مادری و هم منفی مثل مادر آزاردهنده و شوم را شامل شود.
این نطریهی یونگ در بسیاری از مسائل عمومی انسانها جالب توجه است مانند:
باورهای پیچیده
عقاید دیرینهای مثل مذهب و معنویت را میتوان تا حدی ناشی از ناخودآگاه جمعی دانست. یونگ به این نتیجه رسید که شباهتِ جهانی مذهبهای مختلف با یکدیگر دال بر این است که آنها بخشی آشکار شده از ناخودآگاه جمعیِ ما هستند.
مفاهیمی نظیر اصول اخلاقی، عدالت و خوب و بد نیز به همین نحو که برگرفته از ناخودآگاه جمعی بودهاند، توجیه میشوند.
فوبیها
یونگ از نظریهی ناهشیار جمعی برای توضیحِ ترسها و فوبیهای اجتماعی که در کودکان و بزرگسالان بدون دلیل خاصی نمایان میشوند، استفاده کرد. ترس از تاریکی، صداهای بلند، ارتفاع و خون همگی میتوانند ریشه در ناخودآگاه جمعی داشته باشند که به عنوان خصیصه ژنی شناخته میشوند.
برای مثال یک تحقیق به این نتیجه رسید که یک سومِ کودکان بریتانیایی در سن شش سالگی از مار میترسند و این درحالی است که احتمال برخورد با مار در بریتانیا بسیار کم است. این کودکان ممکن است تا به حال در موقعیت تراژیکی با مار روبرور نشده باشند ولی مارها همچنان در آنها پاسخ اضطراب را ایجاد میکنند.
رویاها
رویاها به عنوان شاهراهی به ناخودآگاه جمعی شناخته شدهاند. یونگ بر این عقیده بود که طبق کهن الگوهایی که ارائه کرد، نمادهای خاص در رویاها جهانی هستند. به بیان دیگر، نمادهای مشابه در خوابها، دارای معنایی مشابه ولی برای افرادی مختلف هستند. یونگ از ناهشیار جمعی برای تعبیر رویا نیز استفاده میکرد.
یونگ بر این باور بود که خوابها چیزی بیش از آرزوهای سرکوب شده هستند (نظر فروید در مورد خوابها). انسان در خواب به جبران آن بخش از روان که در زندگیِ هشیارانه عقب افتاده است نیز میپردازد.
آیا نظریه ناهشیار جمعی یونگ علمی است؟
از لحاظ تاریخی، از زمانی که یونگ نظریهاش را گسترش داد، بحثهایی در مورد این که ناهشیار جمعی نیازمند تفسیر عینی و یا ذهنی است، وجود داشته است.
در محافل علمی، تفسیر عینی این نظریه غلط شمرده شده است چرا که اثباتِ علمی این که نمادهای فرهنگی و تصویرهای خیالی از ابتدای تولد همراه ما بوده است، دشوار است.
در عوض، تفسیرات ذهنی بیشتر اساسِ علمی دارند. باور بر این که انسانها الگوهای رفتاری مشترک دارند به این تفسیرات قوت بخشیده است.
نقش باکتری در ناخودآگاه جمعی
امروزه مفهومِ ناخودآگاه جمعی در حوزههای گوناگونی آزمایش میشود. برای مثال تحقیقات روانپزشکی به دنبال نقش باکتریها در ناخودآگاه جمعی هستند. در رودهی آدمی باکتریهایی وجود دارند که حدود 2 میلیون ژن را شامل میشوند. این باکتریها ترکیباتی را تولید میکنند که از لحاظ عصبی فعال هستند، یا به اصلاح دیگر نورواکتیو (neuroactive) اند. عدهای از دانشمندان بر این عقیدهاند که این ترکیباتِ نورواکتیو جزئی از ناخودآگاه جمعی بوده و در تنظیم رفتارِ آدم نقش دارد. اگر این نظریه درست باشد، تحقیقاتِ این حوزه نقشی پر رنگ در آیندهِ روانشناسی خواهد داشت.
سخن پایانی
یادداشت سردبیر: یونگ پس از اختلافاتی که با فروید داشت، نظریههای خود را برپایهی تئوریهای او توسعه داد. حتی پس از این اختلافات یونگ بخشی از نظریاتش را برای فروید ارسال کرد و پس از آن، فروید از او خواست که ارتباطشان را ادامه ندهند. این جدایی زمینه را برای یونگ مهیا کرد تا رویکرد «روانتحلیلی» خود را بنیان بگذارد.
هرچند یونگ نظریات مختلف و قابل تفکری ارائه داد اما در مؤسسهها و دانشگاههای برجسته، بیشترِ این نظریات به دلیل «به اندازه کافی علمی نبودن» کمتر تحت مطالعه و تدریس قرار میگیرند.
شما میتوانید در مطلب زندگینامه یونگ با دیگر نظریات او نیز آشنا شوید.