معرفی کتاب درمان شوپنهاور از اروین د یالوم

نوشته

روان‌درمانگر ماهری پس از این که به طور ناگهانی با نشانه‌ای از مرگ خود مواجه می‌شود به سراغ یکی از شکست‌های سنگین خود در گذشته می‌رود و با رونوشتی اصیل از فیلسوفِ نام آشنا، آرتور شوپنهاور، رو به رو می‌شود. در این مطلب از مجله تجربه زندگی کتاب درمان شوپنهاور از اروین د.یالوم را معرفی و تحلیل می‌کنیم.

فهرست مطالب

روان‌درمانگر ماهری پس از این که به طور ناگهانی با نشانه‌ای از مرگ خود مواجه می‌شود به سراغ یکی از شکست‌های سنگین خود در گذشته می‌رود و با رونوشتی اصیل از فیلسوفِ نام آشنا، آرتور شوپنهاور، رو به رو می‌شود. در این مطلب از مجله تجربه زندگی کتاب درمان شوپنهاور از اروین د.یالوم را معرفی و تحلیل می‌کنیم.

کتاب درمان شوپنهاور

کتاب درمان شوپنهاور با خبری مهیج از مرگ زودرسی که در پیش روی شخصیت اصلی داستان قرار دارد، آغاز می‌شود. جولیوس نام شخص اول و درمانگر این کتاب است. او که در حرفه‌ی خود قدمت و تبحری مثال زدنی دارد پس از این‌که ابتلایش به سرطان بدخیم تائید و زمان باقی مانده برای ادامه‌ی زندگی را به او گوشزد می‌کنند، دچار بی‌خوابی و کابوس‌های شبانه در صورت خواب رفتن می‌شود. پس از طی سال‌های طولانی درمانگری، در نهایت نشانه‌هایی که مراجعینش با آن‌ها درگیرند را با پوست و استخوان حس می‌کند و هم‌دلی‌هایش به تجربه‌ی عین بدل می‌شوند.

مراجع قدیمی‌ جولیوس با او ملاقات می‌کند. پس از گذشت بیش از بیست سال، فیلیپ اسلیت، مراجعی مقاوم که جولیوس در درمان او شکست خورده بود، یا لااقل اینگونه به درمان خاتمه داده بود، به نماد تمام شکست‌هایش در روان‌درمانی مبدل شد.

داستانِ کتاب با وارد شدنِ فیلیپ به گروه‌درمانی جولیوس، علی‌رغم میل باطنی‌اش، ادامه می‌یابد. جولیوس می‌خواهد شانس خود را برای درمان فیلیپ برای بار دیگر و البته با تجربه‌ی درمانی بیش‌تر امتحان کند.

آیا کتاب درمان شوپنهاور درباره‌ی زندگی آرتور شوپنهاور است؟

می‌توان اینگونه گفت که زندگی‌نامه‌ی شوپنهاور در بطن کتاب به صورت پراکنده تعریف شده است در حالی که جزئیات زندگی شوپنهاور جوان را در قرن هجده میلادی شرح می‌دهد، تماشاچی را وارد بطن یک گروه‌درمانیِ تخصصی می‌کند که رمان را به منبعی آموزشی برای خوانندگان تخصصی مبدل کرده است.

دلیل نام‌گذاری کتاب درمان شوپنهاور چیست؟

نام‌گذاری کتاب دلیل روشنی دارد. یالوم در این رمان علاوه بر این که در لا‌به‌لای زندگی شوپنهاور سیر می‌کند، سعی دارد همزاد امروزی و مدرن شوپنهاور را که در کتاب فیلیپ اسلیت نام دارد، درمان کرده و او را ترغیب کند تا نیم‌نگاهی به درون خود کند؛ کاری که شوپنهاور در زمان خود نکرد…

 

https://elc.care/mag/%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%aa%d8%ad%d9%84%db%8c%d9%84%db%8c/

 

خلاصه‌ای از زندگی آرتور شوپنهاور

کودکیِ عاری از عشق آرتور شروع می‌شود. در فوریه سال 1788 نابغه‌ای عبوس، چشم به جهان گشود. در کتاب آمده‌است که با استعداد همچون تیراندازی‌‌است که هدفی را می‌زند که دیگران قادر به زدنش نیستند. نابغه، همچون تیراندازی‌ است که هدفی را می‌زند که دیگران قادر به دیدنش نیستند. آرتور همان نابغه‌ نسل خود بود و خودش هم این‌ را عنوان می‌کرد.

عاری از عشق بودن دوران کودکی‌اش امری بدیهی بود؛ چرا‌ که ازدواج یوهانای جذاب، عاشق‌پیشه و سرزنده با هاینریش شوپنهاور خشن، انعطاف‌ناپذیر و خوددار نتیجه‌ای جز نبودِ عشق میان آن دو و در ادامه‌ میان آن‌ها و کودکانشان نداشت.

هاینریش مردی بود که چشم‌های اصیل انگلیسی‌اش، چیزی را مقدم بر کار و تجارت نمی‌دید و همچون پدر و پدربزرگش به گسترش تجارت‌خانه‌ی بزرگ شوپنهاور می‌اندیشید. او اسم آرتور را برای پسر خود انتخاب کرد؛ نامی که در تمامی زبان‌های اصلی اروپایی یک‌جور تلفظ می‌شد، نامی باشکوه برای وارث تجارت شوپنهاور. او هنوز از دوری‌گزینی پسرش از تجارت خبر نداشت…

آرتور شوپنهاور، در سن پنجاه‌و‌پنج سالگی درباره‌ی کودکی نوشت:

«اگر می‌توانستیم پیش‌نگری کنیم، می‌دیدیم مواقعی هست که کودکان، زندانیان بی‌گناهی به نظر می‌آیند که نه به مرگ، بلکه به زندگی محکوم‌اند گرچه کاملا نسبت به معنی مجازات خود نا‌‌آگاهند»

نوجوانی آرتور با آموزش‌های زبان (استعداد زبان‌شناختی او شگفت‌انگیز بود؛ آرتور پانزده ساله بر زبان‌های آلمانی، فرانسوی و انگلیسی به خوبی مسلط بود و ایتالیایی و اسپانیایی را هم می‌دانست)، آداب اجتماعی و تجارت آنگونه که پدرش درست می‌دانست، گذشت. با اینکه به درس، مدرسه و یادگیری اصول تجارت علاقه‌ای نداشت. در آرزوی یک زندگی عالمانه بود. اوقات فراغت آرتور با مطالعه ادبیات و فلسفه می‌گذشت و در این زمینه سیری‌ناپذیر بود.

زنجیرهای آرتور در هفده سالگی پاره شد؛ در سال 1805 هاینریش شوپنهاور دست به خودکشی زد. آرتور با وجود این‌که دو سال پس از مرگ پدرش به عهد خود در خصوص یادگیری تجارت وفادار ماند.، نهایتا تجارت را کنار گذاشت و به علاقه‌ی خود یعنی مطالعه‌ی اندیشه‌های بزرگ تاریخ پرداخت.

مردی که بتواند یک بار برای همیشه از رابطه با شمار زیادی از آدمیان بپرهیزد، مرد خوشبختی‌ست.

مردم گریزیِ عمیق در کنار بدبینی‌ای سخت‌گیرانه از ویژگی‌های شوپنهاور بود. آرتور از همان ابتدای جوانی دوری‌گزینی و نفرت از آدمیان که او عادت داشت آن‌ها را «دو‌پا» بنامد را آغاز کرد. با افزایش سن، نفرت او از آدمیان افزایش می‌یافت تا جایی که عادت داشت در رستوران دو صندلی را رزرو کند تا کسی در نزدیکی او ننشیند. او نزدیک شدن به دیگران را فقط برای بقا ضروری می‌دانست و در غیر این صورت توصیه به پرهیز از آن می‌کرد. تعدادی از عقیده‌های شوپنهاور در مورد ارتباط با دیگران:

  • بی‌اعتمادی، مادر صحت و امنیت است.
  • راه ندادن عشق و نفرت به درون خویش نیمی از خرد جهان است، نیم دیگرش چیزی نگفتن و به چیزی باور نداشتن است.
  • یکی از جمله‌های مورد علاقه‌ی شوپنهاور از تامس اَ کمپیس: «هر بار که با آدم‌ها بیرون می‌روم، در بازگشت کمتر انسانم»
  • چیزی را که دشمنتان نباید بداند، به دوستتان نگویید.
کتاب درمان شوپنهاور

 آرتور شوپنهاور

میانسالی و سالمندی شوپنهاور با نظمی یکنواخت گذشت؛ او سی سال آخر زندگی‌اش را در فرانکفورت ماند و هرگز آنجا را ترک نکرد، روزش را با سه ساعت نوشتن آغاز می‌کرد و در ادامه به نواختن فلوت و شنا در رودخانه‌ ماین می‌پرداخت، ناهارش را تنها در باشگاه انگلیشر هاف می‌خورد و تمایلی به ملاقات با کسی نداشت.

در سپتامبر سال 1860، یک سکته ریوی آرتور شوپنهاور را بدون درد و سختی از جهان برد. شهرت شوپنهاور تنها چند سال پیش از مرگش نمایان شد و قبل (ییش جمله قبلی آمده) از آن جهانیان هیچ تمایلی به خواندن نوشته‌هایش نشان نداده بودند.

قطعه‌ای کوتاه در آخرین سطرهای آخرین کتاب آرتور شوپنهاور:

اکنون فرسوده در پایان راه ایستاده‌ام.

پیشانی وامانده‌ام تاج افتخار را به سختی تاب می‌آورد.

گرچه با شادمانی به آنچه کرده‌ام، می‌نگرم.

همواره بی‌پروا در برابر سخنان دیگران.

 

معرفی و تحلیل کتاب درمان شوپنهاور

اولین چالش کتاب، مواجه شدن شخصیت اصلی جولیوس، با مرگ خود است. علی‌رغم اینکه هدف اصلی کتاب نیست در همان ابتدا می‌توان توانمندی یالوم در مواجهه با اضطراب مرگ را مشاهده کرد.

محوریت کتاب درمان شوپنهاور، روان‌درمانی گروهی است. هدفی که به اصالت هرچه تمام‌تر با قلم یالوم نقش گرفته است. یالوم در گذشته کتاب‌هایی آکادمیک در حوزه‌ی روان‌درمانی گروهی نوشته بود و با نوشتن این کتاب قصد داشت تا با زبانی ساده‌تر و با جذابیت هرچه تمام‌تر درمانگران جوان را با زیر و بم گروه‌درمانی آشنا کند. در نهایت آمیخته‌ای از تاریخ فلسفه و روان‌درمانی را در هم آمیخت و آرتور شوپنهاور را به عنوان سوژه‌ای که در روابط با هم‌نوعانش فردی کاملا نابهنجار بود، برگزید تا او را در گروه‌درمانی که خلق کرده بود درمان کند.

طبق نظر یالوم، گروه‌درمانی بر نظریه بین فردی استوار شده است و نمونه‌ی کوچکی از جامعه است. در نتیجه می‌توان تعارضات بلافصلی را که میان اعضای گروه پیش می‌آید، به روابط بیرونی آن‌ها تعمیم داده و به آن‌ها کمک کرد.

بنی آدم اعضای یک‌دیگراند که در آفرینش ز یک گوهرند…

اروین د.یالوم نویسنده‌ی کتاب درمان شوپنهاور

 

کتاب درمان شوپنهاور

 

هر کس با یالوم و کارهایش آشنا باشد، پیش از آن که او را روان‌پزشک و روان‌درمانگری برجسته بداند، انسانی خونگرم و ذاتا همدل دانسته و به سرعت با او در قالب اثارش خو می‌گیرد. او استاد بازنشسته‌ی دانشگاه استنفورد است و در سال 1931 در شهر واشنگتن آمریکا چشم به جهان گشود و همچنان در حال زندگی در آمریکا است.

یالوم در زمینه‌ی روان‌درمانی اگزیستانسیال و روان‌درمانی گروهی تبحر و شهرتی جهانی دارد و پژوهش‌های زیادی در زمینه گروه‌درمانی در بیمارستان‌ها انجام داده است. امروزه .کتاب های او به عنوان مرجعی برای آموزش، در دانشگاه‌های عالی‌ رتبه در جهان تدریس می‌شوند.

اروین یالوم اکنون نود سال دارد و همچنان به نوشتن کتاب می‌پردازد.

نظراتی درباره‌ کتاب درمان شوپنهاور

  • داستانی درباره‌ آخرین سال یک درمان گروهی و مناظره‌ای تکان‌دهنده درباره‌ پایان زندگی که به زیبایی آراسته شده است.

نقدنامه‌ی کرکاس

  • درمان شوپنهاور ارزش و محدودیت‌های درمان و نیز نقاط تلاقی فلسفه و روانشناسی را بررسی می‌کند.

واشنگتن پست

  • آمیزه‌ی یالوم از فلسفه، آموزگاری، روانپزشکی و ادبیات، رمانی سرشار از اندیشه‌های نو، جذاب و دلنشین ساخته است.

سن فرانسیسکو کرونیل

  • نخستین رمان گروه‌درمانی جهان به معنای واقعی کلمه، داستان محسور کننده‌ی دو مرد در جست‌و‌جوی معنا.

گرینزبورو نیوز اند ریکورد

  • شورمندی یالوم مسری‌است و چیره‌دستی‌اش در ارائه‌ی خوانشی روشن و بی‌ابهام از اندیشه‌ها و نظریات پیچیده، او را به ناب‌ترین شکل ممکن محبوب خوانندگانش کرده است. او دقیقا می‌داند چطور می‌شود داستان را جذاب و پرکشش تعریف کرد.

لوس‌آنجلس تایمز

ترجمه‌های کتاب درمان شوپنهاور

این کتاب در ایران با نام «درمان شوپنهاور» منتشر شده است. نشرها و مترجمان عبارتند از:

  • درمان شوپنهاور: ترجمه‌ی سپیده حبیب | نشر قطره (ترجمه‌ی پیشنهادی)
  • درمان شوپنهاور: ترجمه‌ی مینا امیری | نشر آلوس
  • درمان شوپنهاور: ترجمه‌ی زهره قلی‌پور | نشر آتیسا
  • درمان شوپنهاور: ترجمه‌ی کیومرث پارسای | نشر جامی

 کتاب درمان شوپنهاور برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به یالوم واجب است! در ادامه‌ روان‌شناسان و روان‌درمانگران قرار دارند که علاوه بر خواندن رمانی جذاب و محسورکننده، می‌توانند بهره زیادی از نکاتی که یالوم با پوست و خون خود در درمان خصوصا گروه درمانی حس کرده است، ببرند.

نام رمان شاید تخصصی به نظر آید ولی جدای از روان‌شناسان، اهالی ادبیات، اندیشمندان به فلسفه و تاریخ و درونگرایانی را که ارتباط با دیگران برایشان ملال‌آور است، جذب داستان پرتلاطمِ خود می‌کند.

اگر به گروه درمانی علاقمندید…

یادداشت سردبیر: همانطور که در این یادداشت خواندید، کتاب درمان شوپنهاور درمورد «گروه درمانی» است. گروه درمانی روشی از درمان است که می‌تواند متفاوت‌تر از درمان شخصی عمل کند؛ یعنی ممکن است کسی که مقاومت شدیدی به خود ابرازی دارد، در گروه بتواند راحت‌تر وقایع درونی اش را به زبان بیاورد و احساسات سرکوب شده‌ای را که برای تجربه نکردنشان با خودش کلنجار می‌رفته است، تجربه کند. اگر دوست دارید درباره‌ی روند و رویکرد روان درمانی تحلیلی بیشتر بدانید پیشنهاد می‌کنم حتما مطلب «گروه درمانی تحلیلی» را که یکی از کامل ترین مطالب در این حوزه است، بخوانید.

همچنین اگر شما هم می‌خواهید در جمع و فضای سازنده‌ی گروه درمانی حضور داشته باشید، به شماره 09031492837 در واتساپ پیام دهید و تمایل خود را برای حضور در جلسات گروه درمانی تحلیلی مرکز تجربه زندگی اعلام کنید.

نوشته

آرمان دشتی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر