کاربرد «درمان شوپنهاور» در شناخت گروه‌درمانی

نوشته

اگر دوست دارید درمان گروهی دریافت کنید و با فضای تعاملی آن آشنا شوید، اگر دوست دارید گروه‌درمانگر باشید و از اصول آن آگاه شوید، درمان شوپنهاور برای شما مناسب است. در این نوشتار به بررسی و معرفی این اثر فوق‌العاده می‌پردازیم.

فهرست مطالب

 

اروین یالوم با زبانی سحرانگیز رمانی در توصیف اندیشه‌های پیچیده‌ی فلسفی و اصول تراپی و گروه‌درمانی نوشته است. در این نوشته از مجله‌ی تجربه‌ی زندگی به بررسی اجمالی رمان خواندنی درمان شوپنهاور خواهیم پرداخت.

 

معرفی نویسنده

اروین دیوید یالوم استاد بازنشسته‌ی روان‌پزشکی دانشگاه استنفورد، روان‌درمانگر اگزیستانسیال، گروه‌درمانگر، نویسنده‌ی این کتاب و سایر رمان‌های روان‌شناختی به‌ویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» است.

 

 

به عقیده‌ی یالوم نوشتن یک رمان خوب یکی از بهترین کارهایی است که یک آدمیزاد می‌تواند در عمرش انجام دهد. نوشته‌های او دامنه‌ی گوناگون خوانندگان از روان‌درمانگران گرفته تا مردم معمولی را به خود جلب کرده است.

 

نگاهی ساختاری بر درمان شوپنهاور

رمان درمان شوپنهاور فصل‌به‌فصل در دو بخش درهم‌آمیخته‌ی داستان گروه‌درمانی یک گروه هفت‌نفره و توصیف اندیشه‌های شوپنهاور پیش می‌رود. به این صورت که لابه‌لای روایت هر جلسه از گروه‌درمانی، بخشی از زندگی‌نامه و شخصیت فیلسوف معروف، آرتور شوپنهاور را توصیف می‌کند.

 

 

بخش اول: روایتی جذاب از پیچ‌وخم‌های تجربه‌ی گروه‌درمانی از آنچه در گروه تداعی می‌شود، آنچه شنیده می‌شود و آنچه درمان می‌شود. زنجیره‌ی متناوب برانگیختن هیجان‌ها و سپس درک آن‌ها در تعاملی ساختارمند، دقیقاً همان مسیری است که درمان گروهی در آن پیش می‌رود.

بخش دوم: توصیفی موبه‌مو از آنچه نهایتاً تصویری نسبتاً کامل از شخصیت فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، آرتور شوپنهاور به دست می‌دهد.

زندگی شوپنهاور

آرتور شوپنهاور زاده‌ی سال ۱۷۸۸ و درگذشته‌ی سال ۱۸۶۰، فیلسوفی آلمانی و یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان اروپا بود. شوپنهاور در شهر دانزیگ از پدری هلندی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش بازرگان بود اما او رغبتی به تجارت نداشت و بیشتر به تحصیل علم علاقه‌مند بود. شوپنهاور ۱۷ ‌سال بیشتر نداشت که پدرش خودکشی کرد و مادرش بعد از آن به وایمار رفت.

او در دانشگاه ابتدا به تحصیل طب پرداخت، سپس به علوم طبیعی و بعد از آن به فلسفه روی آورد. در سال ۱۸۱۳ با نوشتن رساله‌ای درباره‌ی فلسفه از دانشگاه ینا مدرک دکتری گرفت. چندی بعد توسط یک هندو ‌با عقاید بوداییان آشنا شد و پس از تجسس و تفکر زیاد به آیین بودایی اعتقاد کامل یافت. شوپنهاور تا آخر عمر ازدواج نکرد و ازدواج را مسئولیتی احمقانه در نظر می‌گرفت. اگر حرف‌ زدن با دیگران در طول روز باعث خستگی‌اش می‌شد، در را روی هیچ‌کس باز نمی‌کرد و ساعت ده شب هم می‌خوابید. با شیوع بیماری وبا برلین را به مقصد فرانکفورت ترک کرد و تا آخر عمر در همان‌جا ماند.

 

 

زندگی‌اش آن‌طور که خودش گفته نمایشی یک‌نفره بود. او یکی از تلخ‌کام‌ترین و تنهاترین افراد تاریخ بوده است؛ بدون دوست، فرزند، خانواده یا همکار. تردیدی نیست که شوپنهاور یک انسان‌گریز تمام‌عیار بود. بدبین، متکبر و پنهان‌کار بود و با خوار داشتن دیگران آن‌ها را به بازی می‌گرفت. موجودات دوپا اصطلاحی بود که برای انسان‌ها به کار می‌برد. فیلیپ یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، رونوشتی از شوپنهاور است؛ هم نمونه‌ی زنده‌ی آرتور شوپنهاور و هم امانت‌دار ایده‌های اوست. در طی این داستان یکی از ناخوشایندترین شخصیت‌های تاریخی به‌ناچار به یک گروه‌درمانی هفت‌نفره می‌پیوندد و چالش‌هایی برای خود و اعضای گروه ایجاد می‌کند. به عقید‌ه‌ی یالوم اگر گروهی بتواند به آرتور شوپنهاور کمک کند، به هر کس دیگری هم می‌تواند.

 

 

چرا گروه‌درمانی؟

اروین یالوم تجربه‌ی گروه‌درمانی را به سفینه‌ی دوستی و مهربانی توصیف کرده که افراد زیادی را به جایی بهتر و امن‌تر منتقل می‌کند. گروه‌درمانی بر نظریه‌ی بین ‌فردی بنیان گذاشته شده و بر این فرض استوار است که افراد در دام ناامیدی می‌افتند چون نمی‌توانند روابطی دیرپا، معنی‌دار و حمایتگر با دیگران برقرار کنند. بنابراین، درمان در مسیری هدایت می‌شود که علت کج‌راهه رفتن تلاش بیمار برای برقراری ارتباط با دیگران را پیدا کند.

 

 

گروه عرصه‌ی آرمانی چنین بررسی‌هایی است، زیرا با قدرتمندی تمام بر شیوه‌ی ارتباط اعضا با یکدیگر تمرکز می‌کند. مسئله این نیست که اعضا پس از پایان گروه، آشنایی و دوستی با یکدیگر را ادامه ‌دهند، این اتفاق نادر است. مسئله این است که گروه نمونه‌ی کوچکی از جامعه است؛ یعنی مشکلاتی که فرد در روابطش دارد با گذشت زمان، بی‌چون‌وچرا در این‌جا و اکنونِ گروه تکرار می‌شود.

پس وقتی سرپرستان گروه بر رابطه‌ی میان اعضا تمرکز می‌کنند در واقع به مشکلات موجود در روابط مهم زندگی اعضا توجه می‌کنند. فرض و تلاش سرپرستان بر این است که اعضا آنچه را که در گروه آموخته‌اند به موقعیت‌های مختلف زندگی تعمیم دهند.

 

 

از این گذشته، تمرکز بر این‌جا و اکنون بر رویدادهای بلافصل گروه داده‌های غنی‌تر، نیرومندتر و بسیار دقیق‌تری فراهم می‌آورد. دیگر لازم نیست درمانگر بر توصیف اغلب نادرست و غیردقیق اعضا از مشکلات بین ‌فردیِ حال و گذشته‌شان تکیه کند، بلکه مشکلات بین‌ فردی را در جلسات گروه بر پرده‌ای پویا با رنگ‌های زنده به تماشا می‌نشیند.

 

چکیده‌ای از کتاب

یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور می‌کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به‌نوعی نسخه‌ی مشابه شوپنهاور است، پس از ورود به یکی از گروه‌های درمانی روان‌درمانگری مشهور به نام جولیوس، به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان و مرگ خویش به‌ مرورِ دوباره‌ی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به‌کارگیری اندیشه‌های شوپنهاور به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است ولی جولیوس می‌خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی است که به زندگی معنا می‌بخشد، کاری که هیچ‌کس برای شوپنهاور نکرده بود.

 

 

برش‌هایی از کتاب

ــ درمان شوپنهاور را با این امید آغاز کردم که به واکاوی چهار مقوله بپردازد: ۱ـ گروه‌درمانی چگونه اثر می‌کند؟ ۲ـ فلسفه به طور عام و فلسفه‌ی آرتور شوپنهاور به طور خاص، چگونه می‌تواند روان‌درمانی را تحت‌تأثیر قرار دهد؟ ۳ـ زندگی غریب آرتور شوپنهاور و نابهنجاری مهم فردی‌اش چگونه نتایج فلسفی‌اش را تحت‌تأثیر قرار داد؟ ۴ـ مرگ آگاهی چگونه بر زندگی و رفتار فرد اثر می‌گذارد؟

ــ یکی از اصول اساسی‌ای که دانشجویان گروه‌درمانی می‌آموختند این بود: اعضا هرگز نباید برای خودافشاگری تنبیه شوند، برعکس خطرپذیری را همیشه باید پشتیبانی و تقویت کرد.

ــ به قول یکی از بیمارانم سرطان روان‌نژندی را درمان می‌کند ولی افسوس که باید تا پایان و زمانی که سرطان بدنشان را سوراخ‌سوراخ کرده منتظر می‌ماندند تا یاد بگیرند چگونه باید زندگی کنند.

 

 

ــ یکی از جمع‌بندی‌‌های شوپنهاور که به من کمک کرد این بود که شادی‌های نسبی از سه منبع ریشه می‌گیرند: آنچه که فرد هست، آنچه که دارد و آنچه که در چشم دیگران جلوه می‌کند. او تأکید می‌کند که ما تنها بر اولی تمرکز می‌کنیم و دومی و سومی، یعنی داشته‌ها و شهرتمان را حساب نمی‌کنیم زیرا هیچ اختیار و نظارتی بر آن دو نداریم و می‌توانند آن‌ها را از ما بگیرند و از ما گرفته خواهند شد. درست همان‌طور که افزایش اجتناب‌ناپذیرِ سن زیبایی را از تو می‌گیرد.

 

نقل‌قول‌هایی از شوپنهاور

ــ دانش محدود است، این حماقت است که نامحدود است.

ــ هر عاشقی پس از آن‌که به وصل رسید، دلسردی و سرخوردگی فوق‌العاده‌ای را تجربه می‌کند، مبهوت می‌ماند که چگونه آنچه را که با اشتیاق در پی‌اش بوده، حاصلی بیش از سایر خشنودی‌های جنسی ندارد، در نتیجه حس نمی‌کند منفعت چندانی نصیبش شده باشد.

 

 

ــ اگر رازم را مسکوت نگه‌ دارم زندانی من است، اگر بگذارم از دهانم خارج شود این منم که زندانی آنم. بار درخت سکوت میوه‌ی آرامش است.

ــ‌ باید در برابر هر نابخردی، کاستی و پلیدی انسانی گذشت داشته باشیم و به‌ خاطر بسپاریم که آنچه در پیش روی داریم در واقع نابخردی‌ها، کاستی‌ها و پلیدی‌های خود ماست.

 

 

ــ اگر نمی‌خواهیم بازیچه‌ی دستان هر فرومایه و مایه‌ی ریشخند هر تهی‌مغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دست‌نیافتنی بمانیم.

چه کسانی بخوانند؟

اگر دوست دارید درمان گروهی دریافت کنید و با فضای تعاملی آن آشنا شوید، اگر دوست دارید گروه‌درمانگر باشید و از اصول آن آگاه شوید، همچنین اگر مایلید با قلمی روان و قابل‌فهم از اندیشه‌های فلسفی پیچیده سر درآورید، این رمان در ۴۲ فصل و ۵۵۲ صفحه می‌تواند برای شما آگاهی‌بخش باشد.

 

سخن سردبیر

در گروه درمانی، ما نه‌تنها به یکدیگر گوش می‌دهیم، بلکه به یکدیگر می‌آموزیم که چگونه به صدای درونی خود گوش فرا دهیم. این فرایند، به رشد و تکامل فردی کمک شایانی می‌کند.
گروه درمانی، یک سفر مشترک است. در این سفر، ما با همدیگر همراه می‌شویم و به یکدیگر کمک می‌کنیم تا به مقصد نهایی خود برسیم. برای دریافت تراپیِ گروهی می‌توانید فرم درخواست گروه‌درمانی را پر کنید.

نوشته

نرجس ضیائی

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

در سال‌های اخیر به‌ویژه در دو دهه‌ی گذشته در کشور ما گروه‌درمانی تحول قابل توجهی را تجربه کرده است. در این جستار به چیستی و تاریخچه‌ی گروه‌درمانی، رویکردهای مختلف درمان گروهی و سیر رشد آن در ایران پرداخته‌ایم.

نوشته

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر