شاید نه گفتن، برای من و تعداد قابل توجهی با همان مثال معروف دوست ناباب و سیگار تعریف شده باشد که بارها در غالب انیمیشن و تبلیغات تلویزیونی، این مسئله را به ما یادآور شدند. همان قصهی درخشان و تاثیرگذار که قهرمان ما با نه گفتن در مقابل وعدههای شیطانی دوست نابابش که به او سیگار تعارف میکند، رسالت فرهنگی و هنری خود را در حق ما ادا میکند و… کات! نه گفتن، خیلی مسئلهی مهمتر و پپیچیدهتری است که باید به خورد دل و جان مخاطب برود.
نه گفتن
نه گفتن یک مهارت فردی مهم و در عین حال زیبایی است که ماحصل آن دلچسب و دلنشین خواهد بود. مهارتی که دست پروردهی شجاعت و جرئتورزی ماست که در اکثر موارد موجب کاهش استرسمان میشود.
فردی را تصور کنید که از شما انتظار انجام کاری را دارد که باعث میشود به سختی بیافتید و آزردهخاطر شوید. از طرفی شما نه میخواهید به او جواب منفی بدهید و نه از عهدهی آن کار به خوبی برخواهید آمد. در برزخی متشکل از تعارف، احساس گناه و استرس گرفتار میشوید. در صورتی که میتوانستید با یک نه گفتن ساده، حتی مشکل به وجود نیامده را شکلات کنید.
فواید نه گفتن
نه گفتن همان شلیک آغازین مسابقهای است که ما را به سمت اهدافمان سوق میدهد؛ همان کلنگ زدن ابتدای کار است. شاید به خودی خود و به طور مستقیم این کار را انجام ندهد اما ذهنمان را در کسری از ثانیه، آزاد و رها میکند تا به پروردگار آفرینش تمامی راههای ممکن به سمت اهدافمان مبدل شویم.
میتوان با استفاده از این مهارت پیشنهاد اطرافیانمان برای گذراندن تعطیلات آخر هفته در کنارشان را نپذیریم و به سرعت به مسیرهای جایگزینی که ذهنمان پیش روی ما میگذارد فکر کنیم:
-انجام کارهای شخصی عقب افتاده
-خواندن کتابهایی که در گوشهای نیمه کاره رها شدهاند،
-تماشا کردن فیلمی که همیشه به دنبال اولین وقت خالی برای دیدن آن میگشتیم و هزار و یک انتخاب دیگر که در پی نه گفتن برای ما نمایان میشود.
دیگر کارکرد نه گفتن در مسئولیت پذیری است که آن را بسیار دوست دارم. در حال حاضر اکثر افراد زندگی را با تمام دلخوشی ها و لحظات زیبایش به سختی میگذرانند و بسیار تلاش میکنند تا در مرداب روزمرهگی هایشان غرق نشوند و از پس مشکلات به خوبی برآیند. حال با در نظر گرفتن تمام این شرایط غوز بالای غوز میشود اگر از روی تعارف و عادت به پذیرش نتوانیم به دیگران در انجام امور خودشان نه بگوییم و این فرصت را از آنها دریغ کنیم که میتوانستند خودشان، کار خود را جلو برده و در آن تجربه و مهارت کسب کنند. در این صورت بار جدیدی هم بر دوش خستهی ما اضافه نمیشود.
اما میوههای درخت نه گفتن، همچون نوبرانههایی است که شروع تابستان را برایمان رنگارنگ میکنند. میوههایی که هم گران و ارزشمند هستند و هم به همان اندازه خوشمزه و دلنشین. اعتماد به نفس و عزت نفس، نتایج این مهارت مفید هستند که هر کدام در پی یک نوع نه گفتن پدیدار میشوند.
چرا و چطور نه بگوییم؟
هنگامی که شما هیجانات خود را کنترل میکنید و در چنین لحظاتی اولین نه را به خودتان میگویید، اعتماد به نفس خود را به راحتی چیدهاید. همان اعتماد به نفسی که خودش به تنهایی گوهری است نایاب و ارزشمند که لازمهی موفقیت است و ضرورت دارد در سفر ما به سمت اهدافمان همراهمان باشد. دیگر ثمرهی نه گفتن عزت نفس است که به دنبال نه گفتن به دیگران سر و کلهاش پیدا میشود. درست در همان زمانی که از ما انتظار زیادی دارند، هنگامی که کاری در توانمان نیست.
نه گفتنمان ما را از تبعید شدن به سرزمین استرس و دلآشوبی، رهایی میبخشد و در پوشش عزت نفس به سلامت از چنین گذرگاههایی عبور خواهیم کرد.
در جای جای آداب و رسوم زندگی، ما را به صبر دعوت کردهاند. همیشه از ما خواسته شده عجله نکنیم، در هنگام عصبانیت و حال بد تصمیم نگیریم و کارهایمان را با صبر و حوصله انجام دهیم و موارد بسیار دیگر. در نه گفتن نیز صبور بودن و زمان خرج کردن پیش از تصمیمگیری، یک راه حل کمکی برای افرادی است که نه گفتن برایشان سخت و دشوار است. اگر بتوانیم هنگامی که در موقعیت نه گفتن قرار گرفتیم صبور باشیم و زمان بخریم و در جا، خود را به پاسخ مثبت نبازیم، چندین پله نه گفتن را برای خود راحتتر کردهایم.
دیگر پیشنهاد من این است که شبیه به کورتون ها عمل کنید. شاید به گوشتان آشنا بیاید که برای درمان بیماریهایی که در آن بدن بر علیه خود عمل میکند از کورتونها استفاده میشود. ما نیز میتوانیم همانند کورتونها احساس گناه و تردید کمین کرده در پس نه گفتن را، با احترام به خود خنثی کنیم و با آوردن تنها یک دلیل منطقی هم برای مخاطبمان و هم برای خود ورق را برگردانیم.
اصرارم بر آن است که، آوردن تنها یک دلیل کافی است و باید دست از توضیح اضافات برداشت. همانطور که نمیخواهیم کسی را ناراحت کنیم بهتر است نگذاریم که خودمان نیز از دست خودمان ناراحت شویم. تکرار میکنم با انجام دادن این اعمال، به خودتان احترام میگذارید و حتی سرسوزنی به مرزهای خودخواهی نزدیک نخواهید شد.
سخن پایانی
نه گفتن سرآغاز تمامی موفقیتهاست. اگر بتوانیم این مهارت را که زادهی جرئتورزی ماست در خود تقویت کنیم، چه بسا زندگی راحتتر و بیدردسرتری خواهیم داشت و به راحتی در مسیر اهدافمان که در پی نه گفتن برایمان نمایان گشته، حرکت خواهیم کرد. به تصمیم گیریهایمان زمان بدهیم و صبور باشیم تا با کنار زدن پردههای خجالت و تعارفات، بتوانیم شجاعانه سر حرف خودمان بایستیم و به نتایج دلچسبتری مثل اعتماد به نفس و عزت نفس دست پیدا کنیم. با اعتماد به نفس حاصل شده خود را قوی میکنیم و در پوشش عزت نفس بزرگ.
یادداشت سردبیر: نه گفتن اگر در گفتگوی همدلانه پیش برود، میتوانید در عین صمیمیت و راحتی، نظر و تصمیم خود را بگویید. از این رو پیشنهاد میکنم به مطلب مهارت گوش دادن همدلانه سر بزنید.