نظریه مرحله آینه‌ای لکان

نوشته

مفهوم مرحله آینه‌ای اولین دستاورد مهم و اولین ابداع ژاک لکان در حوزه روانکاوی است که در سال 1936 در چهاردهمین همایش‌ انجمن بین‌المللی روانکاوی (IPA) در شهر مارین‌باد ارائه شد.

فهرست مطالب

لکان در اولین مقاله نسخه انگلیسی کتاب “گزیده مکتوبات” خود درباره شکل‌گیری هویت و در واقع لحظه ساخته شدن خود (self) صحبت می‌کند. در ادامه‌ی این مطلب به مفهوم مرحله آینه‌ای و پیش زمینه‌ی ایجاد این نظریه می‌پردازیم.

“آزمایش آینه” اولین بار در سال 1931 توسط هانری والون (Henri Wallon) که یک روانشناس فرانسوی و از دوستان لکان بود مطرح شد، اما لکان این کشف را منسوب به بالدوین (Baldwin) می‌داند. با این آزمایش ویژه می‌توان کودک انسان را از نزدیکترین خویشاوند حیوانی‌اش یعنی شامپانزه، تمیز داد. بدین ترتیب که کودک شش ماهه انسان مجذوب بازتاب تصویر خودش در آینه می‌شود و با شوق تصویری که در آینه می‌بیند را خود می‌پندارد، در حالیکه شامپانزه در همین سن به سرعت متوجه می‎‌شود که تصویر خیالی و غیرواقعی است و دیگر علاقه‌ای به آن نشان نمی‌دهد.

نظریه مرحله آینه‌ای لکان از کجا شروع شد؟

کارولین لکان و مادرش
کارولین (دختر لکان) و مادرش

مفهوم مرحله آینه‌ای لکان نشان‌دهنده یکی از جنبه‌های اساسی ساختار سوژگی است. در خلال سال‌های 1936 تا 1949 لکان معتقد بود که مرحله آینه‌ای مختص دوره‌ای خاص از رشد کودک است یعنی از شش تا هجده ماهگی. اما در اوایل دهه 1950 لکان دیگر این مرحله را صرفاً یک لحظه در زندگی کودک نمی‌دانست و آن را نماد یک ساختار سوژگی دائمی نیز در نظر می‌گرفت که سوژه در آن به طور پیوسته مجذوب و فریفته تصویر خودش می‌شود.

مفهوم مرحله آینه‌ای

نوزاد نسبتاً درمانده، وابسته و فاقد هماهنگی میان اعضای بدنش است. در سنین بین شش و هجده ماهگی، نوزادی که دستگاه بیناییش تقریباً پیشرفته است می‌تواند قبل از کنترل حرکات بدنی، تصویر خود را در آینه تشخیص دهد و با دیدن تصویر خودش در آینه، از تمامیت بدنش آگاه ‌شود. به نظر می‌رسد که نوزاد انسان در مرحله اول تصویر را با واقعیت اشتباه می‌گیرد و احتمالاً سعی می‌کند تصویر پشت آینه را در دست بگیرد یا محکم به بزرگسالی که حامی اوست بچسبد.

در مرحله بعد او وجود تصویری را کشف می‎‌کند که خصوصیات خودش را دارد. در آخر نیز می‌فهمد که این تصویر خودش است و وقتی تکان می‌خورد تصویرش نیز تکان می‌خورد. تصویر آینه‌ای تصویری منسجم است و با تغییر موقعیت کودک ممکن است ناپدید شود و دوباره بازگردد. این تسلطی که کودک بر تصویر دارد در او حس پیروزی و لذت به وجود می‌آورد. تصویر آینه‌ای تسلط بر بدن را پیش‌بینی می‌کند در حالیکه کودک هنوز آن را به صورت عینی و واقعی به دست نیاورده است. به عبارت دیگر تسلط خیالی کودک بر بدنش تسلط زیستی او را پیش‌بینی می‌کند.

مرحله آینه‌ای

لکان برای مرحله آینه‌ای ارزشی دوگانه قائل است. اول به لحاظ تاریخی؛ از آنجا که نقطه عطفی در رشد ذهنی کودک محسوب می‌شود و سپس از آن جهت که نمونه بارزی است از ارتباط لیبیدویی لازم با تصویر بدنی. به مرور که لکان مفهوم تصویر آینه‌ای را می‌پروراند، تأکید کمتری بر ارزش تاریخی آن گذاشته و بیشتر به ارزش ساختاری آن می‌پردازد.

مرحله آینه‌ای شکل‌گیری ایگو را به وسیله فرایند همانندسازی توصیف می‌کند. ایگو نتیجه همانندسازی با تصویر آینه‌ای فرد است. لکان معتقد است که شکل‌گیری ایگو در زمان بیگانگی از تصویر خود و مجذوب شدن به آن آغاز می‌شود. این تصویر اولین شکل سازمان‌یافته‌ای است که فرد خود را با آن همانند می‌کند تا ایگو شکل خود را از ویژگی‌های سازنده و نظام‌بخش این تصویر به دست آورد.

لکان می‌گوید ایگو از بدو تولد حضور ندارد بلکه بعداً رشد می‌کند. او معتقد است که فروید تأکید بیش از حدی بر کارکردهای سازگارانه ایگو گذاشته و به اندازه کافی به امتناع ایگو از صحه گذاشتن بر افکار و احساسات ناهشیار اشاره نکرده است. مرحله آینه‌ای لحظه فریفتن خود است. لحظه‌ای که کودک مجذوب یک تصویر خیالی می‌شود. بنابراین هم آینده و هم گذشته ریشه در یک تصویر غیر واقعی دارند.

کودک تصویر خود را به صورت یک کل می‌بیند و ترکیب این تصویر نوعی تضاد ایجاد می‌کند با ناهماهنگی بدن که کودک آن را به صورت چندپاره تجربه می‌کند. سوژه از چندپارگی و ناکافی بودن به سوی وحدت خیالی حرکت می‌کند. کودک قبل از اینکه رقیب دیگری باشد رقیب خودش است، ولی از همان سنین آغازی مجذوب فرم و شکل انسانی می‌شود و تحت تأثیر نگاه دیگران است مثلاً تحت تأثیر چهره و نگاه خیره مادر. در مرحله آینه‌ای همانندسازی با تصویر سایر انسان‌ها و دنیای مشترک سوژه با آنها شروع می‌شود. در  این مرحله شواهدی از دیگرپوشی (transivitism) وجود دارد:

کودکی که دیگری را کتک می‌زند می‌گوید خودش کتک خورده یا هنگامی که کودکی تنبیه می‌شود کودک دیگر نیز گریه می‌کند. در هر دو مورد هویت یکی نسبت به دیگری تشخیص ناپذیر و مغشوش است. در واقع با اینکه وجود مرزهای بین افراد تأیید می‌شود اما همچنان قابل تشخیص نیستند.

اولین بار که کودک تضاد بین تصویر منسجم آینه و چندپارگی بدن را حس می‌کند آن را رقیبی برای تصویر خود می‌داند. زیرا تمامیت تصویر، سوژه را با چندپارگی تهدید می‌کند و بنابراین مرحله آینه‌ای باعث افزایش یک تنش پرخاشگرانه میان سوژه و تصویر می‌شود. برای رفع این تنش پرخاشگرانه، سوژه با تصویر همانندسازی می‌کند. این همانندسازی اولیه با بدل است که ایگو را شکل می‌دهد.

لکان می‌گوید هنگام همانندسازی، وقتی سوژه خود را با تصویر آینه یکی می‌انگارد، این لحظه موجب شعف او می‌شود زیرا باعث ایجاد یک حس خیالی از تسلط در کودک می‌شود. اما ممکن است این شعف با یک واکنش افسرده‌کننده همراه باشد، مثلاً هنگامی که کودک تسلط متزلزل خود را با قدرت مطلق مادر مقایسه کند.

مرحله آینه‌ای لحظه پایه‌گذاری خیال است. نمایانگر اولین لحظه‌ای است که به گفته لکان کارکرد اصلی ایگو است؛ یعنی سوءشناخت. بنابراین کارکرد ایگو کاملاً خیالی است و به وسیله همین کارکرد سوژه به تدریج از خود بیگانه می‌شود. کار ایگو نادیده گرفتن، کوری موضعی و تعبیر نادرست است. ایگو عاملی است که به طور پیوسته واقعیتی که ناهشیار برای سوژه می‌فرستد را غلط تعبیر می‌کند.

از دید لکان تسلط ایگو بر محیط به خاطر نحوه شکل‌گیری آن در مرحله آینه‌ای همیشه یک تسلط باطل و خیالی است. سوژه‌های انسانی در تمام زندگی به دنبال وحدت و یکپارچگی خیالی هستند. بیشتر افراد سوژه انسانی را با ایگو اشتباه می‌گیرند. ممکن است ایگو حس دوام و ثبات به سوژه بدهد اما این یک پندار نادرست است. باید به خاطر داشته باشیم که سوژه نه ثبات دارد و نه یکپارچگی.

بنابراین لکان اصولاً مخالف است که کسی به آنالیزان (analysand: فردی که تحت روانکاوی قرار دارد) در تقویت ایگو کمک کند یا  او را راهنمایی کند تا به هر طریق با جامعه سازگار شود. او مخالف هر کسی است که بگوید هدف روانکاوی به وجود آوردن افراد سالم و سازگاری است که ‌می‌دانند واقعیت چیست. لکان بر سازوکارهای ناهشیار و نقش تکانه‌های آن تأکید می‌کند. در نظریه او در مرکز سوژه انسانی نوعی «فقدان بودن» وجود دارد. سوژه موفق می‎‌شود در مرحله آینه‌ای یک انسجام خیالی را حس کند اما هنگام آشنایی با زبان او این امکان را دارد که حداقل افکار و احساساتش را بازنمایی کند.

 

سخن پایانی

ژاک لکان یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های روانکاوی، پس از ارائه‌ی نظریه‌ی آینه‌ای، نظریه‌های متعددی در قالب مقاله و سمینار ارائه کرد. شما می‌توانید در مطلب زندگی‌نامه ژاک لکان، با دیگر آثار او آشنا شوید.

 

منابع

منبع 1

منبع 2

نوشته

پارسا میرزایی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر