زندگی‌نامه دونالد وینیکات (1896-1971)

نوشته

دونالد وینیکات متخصص اطفال و روانکاو قرن بیستم بود که بر رشد و نمو کودکان مطالعه می‌کرد. وینیکات چهره‌ای برجسته در روانکاوی انگلستان است.

فهرست مطالب

او به دلیل مشارکت در درک رشد روانشناسی از نوزادی تا بلوغ، شهرت جهانی پیدا کرده است. در این مطلب از مجله تجربه زندگی به زندگینامه دونالد وینیکات و نظریات او می‌پردازیم.

وینیکات

وینیکات هم متخصص اطفال و هم روانکاو بود و از تجربیات به دست آمده از هر رشته برای رشته‌ی دیگر نیز استفاده می‌کرد. او به عنوان یک متخصص اطفال این فرصت را داشت تا رشد و نمو روانی کودکان را از همان لحظات ابتدای زندگی و در هزاران مادر و کودک مطالعه کند. وی همراه با درک آسیب‌شناسی روانی که از روانکاوی به دست می‌آورد، توانایی منحصر به فردی برای درک مشکلات کودکان و بزرگسالان  پیدا کرد و در این سفر با آن‌ها همراه شد و آن‌ها را به سوی راه‌حل راهنمایی کرد.

او به عنوان شخصی آگاهی‌دهنده برای بسیاری از مخاطبان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای می‌نوشت و همچنین به دلیل برنامه‌های BBC در زمینه‌ی مراقبت و رفاه کودکان که اصطلاح «مادر نسبتا خوب» نیز در آنجا به کار می‌رود، به شهرت رسید.

شهرت او بیشتر به دلیل اهمیت بازی‌ها است. اصطلاح «ابژه‌ی انتقالی» که برای پتو یا اسباب‌بازی نرمی که همیشه همراه کودک است به کار می‌رود و بازی «اسکایگل» که برای جلب توجه و تعامل با کودکان بیمار خود به کار می‌برد.

زندگینامه دونالد وینیکات

وینیکات (۷ آوریل ۱۸۹۶ ۲۸ ژانویه ۱۹۷۱) در پلیموث استان دوون در انگلستان، در خانواده‌‌ای متدین و مرفه و طبقه‌ای متوسط به دنیا آمد. پدر او جناب فردریک تاجر، مردی سرد و سخت‌گیر بود. مادرش الیزابت مارتا (وودز) وینیکات بود که در زمان جوانی وینیکات از افسردگی رنج می‌برد. وینیکات آخرین فرزند و تنها پسر خانواده بود و خاطرات او از دوران کودکی مملو از تلاش برای زدودن سردی و تاریکی خانه بود.

این تجربه‌ اولیه با مشکلات سلامت روان، وینیکات را به سمت کمک به دیگر افرادی که مشکلات روانی داشتند سوق داد. او در سال ۱۹۲۳ با آلیس تیلور ازدواج کرد که در سال ۱۹۵۱ به طلاق منتهی شد. در همان سال با کلر بریتون، روانکاو و مددکار اجتماعی روانپزشکی که از سال ۱۹۴۱ با یکدیگر همکار بودند، ازدواج کرد. این زوج همکاری حرفه‌ای خود را بعد از ازدواج نیز ادامه دادند. کلر بسیاری از کارهای وینیکات را بعد از مرگش چاپ کرد.

 

زندگی نامه دونالد وینیکات

 

همانطور که گفته شد، وینیکات کودکی خود را در پلیموث انگلستان گذراند. او از معدود روانکاوهایی بود که کودکی آرامی داشت. بعدها تصمیم گرفت پزشک شود که البته ناامیدی پدر را که علاقه‌مند بود پسرش تجارت خانوادگی آن‌ها را دنبال کند به همراه داشت. در سال ۱۹۱۴ در مدرسه لیز و در کالج عیسی در کمبریج ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۹۱۷ به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و در جنگ جهانی اول در یک ناوشکن انگلیسی به عنوان جراح آزمایشی خدمت کرد که همین امر وقفه‌ای در تحصیل او ایجاد کرد. بعدها با ناراحتی از دوستان و همراهانی که در این جنگ از دست داده بود سخن گفت.

وینیکات تحصیلات پزشکی خود را در سال ۱۹۲۰ و در کالج پزشکی بیمارستان بارتولومیو به پایان رساند. در همان دوران دانشجویی شروع به مطالعه‌ آثار فروید کرد و از اهمیت ذهن ناخودآگاه و عملکرد آن و رویاها آگاه شد. در سال ۱۹۲۳ یعنی همان سالی که اولین ازدواجش با آلیس تیلور رقم خورد، به عنوان پزشک در بیمارستان کودکان پدینگتون سبز در لندن مشغول به کار شد. بلافاصله پس از آن روانکاوی شخصی خود را با جیمز استراچی آغاز کرد. وی تا سال ۱۹۶۲ یعنی به مدت 40 سال به عنوان متخصص اطفال و روان‌درمانگر کودک فعالیت کرد.

وینیکات به روانکاوی علاقه‌مند شد و در سال ۱۹۲۷ روانکاوی را به صورت خودخوان آغاز کرد. او همچنین با ملانی کلاین همکاری کرد که بعد از فروید بیشترین تاثیر را بر وی گذاشت. اما کلاین دریافت که  عقاید وینیکات با عقاید او فاصله دارد و مورد رضایت او نبود و نتوانست از وی حمایت کند.

ملانی کلاین روانکاو بسیار تاثیرگذاری است که بسیاری از نظریه‌های فروید در مورد رشد کودک را رد کرده است. او در سال ۱۹۳۵ به عنوان یک تحلیل‌گر کودک و در سال ۱۹۳۶ به عنوان یک عضو کامل در انجمن روانکاوی انگلستان شناخته شد. با گذشت زمان وینیکات از کارهای کلاین فاصله گرفت و نظریه‌های خود را در مورد رشد کودک ارائه داد. در مطلب «زندگی‌نامه و گاه‌نامه ملانی کلاین» به شرح کاملی از زندگی ملانی کلاین و نظرایتش پرداخته‌ایم.

وینیکات درست زمانی مشهور شد که پیروان آنا فروید برای گرفتن حق وارثان روشنفکر زیگموند فروید، با پیروان ملانی کلاین مبارزه می‌کردند. با پایان جنگ جهانی دوم، سازش باعث ایجاد کم و بیش سه گروه دوستانه در روان‌درمانی شد: فرویدی‌ها، کلاینی‌ها و یک گروه میانه‌ای که وینیکات به آنها تعلق داشت.

 

زندگی نامه دونالد وینیکات

 

در طول جنگ جهانی دوم وینیکات علاوه بر کلینیک‌های اطفال و روانکاوی، مجموعه‌ای از برنامه‌های خود را برای کودک و مراقبت کودک برای مردم آغاز کرد و همچنین مشاور کودکان آشفته و مضطرب شد. تجربه‌ او با گروه دوم، به او بینشی درباره توسعه‌ بزهکاری داد. هنگام پیوستن به خوابگاه برای کودکان مضطرب، کلر بریتون که وی را برای نوشتن و تدریس تشویق می‌کرد را ملاقات کرد. کلر یک مددکار اجتماعی برجسته بود که در آن زمان به تازگی به دولت برای رفاه کودکان مشاوره می‌داد. او مرتبا وینیکات را تشویق می‌کرد که پرورش و رفاه کودکان را به دانش‌آموزانش در مدرسه‌ اقتصاد لندن آموزش دهد.

مقالات و نظریات وینیکات

وینیکات مفاهیم و نظریات بسیاری را پرورش داد که به روانکاوی امروزی کمک می‌کنند. وینیکات و همسرش اصطلاح «محیط فردی مساعد» را برای اشاره به محیط حمایتی که درمانگر برای مراجع ایجاد می‌‌کند، به کار بردند. این مفهوم را می‌توان به رفتار پرورشی و مراقبتی مادر نسبت به کودک تشبیه کرد که به کودک احساس اطمینان و امنیت می‌دهد. وینیکات معتقد بود محیط فردی مساعد برای محیط درمانی حیاتی است و می‌تواند از طریق تعامل مستقیم روانکاو با مراجع ایجاد شود. وینیکات همچنین بر این باور بود که رفتارهای ضد اجتماعی ناشی از محرومیت فرد از محیط فردی مساعد و احساس ناامنی در کودکی است.

ابژه‌ی انتقالی وینیکات

وینیکات همچنین مفهوم ابژه‌ی انتقالی را توسعه داد. ابژه‌های انتقالی اشیای بی‌جان و آشنایی هستند که کودکان در مواقع استرس‌زا برای جلوگیری از اضطراب از آن ها استفاده می‌کنند. ابژه‌ی انتقالی شامل پتوی امنیتی، عروسک یا اسباب بازی‌های خاص و سایر موارد احساسی است. ابژه‌ی انتقالی ضمن کسب استقلال به کودک احساس امنیت و اطمینان می‌دهد. معمولا ابژه‌های انتقالی در دوران کودکی که کودکان روند شخصی‌سازی یا تمایز خود از دیگران را آغاز می‌کنند، به وجود می‌آیند. اما آن‌ها همچنین به کودکان بزرگ‌تر یا حتی بزرگسالانی که نوعی انتقال را تجربه می‌کنند، نیز کمک می‌کنند.

به عبارت دیگر، در طی مراحل رشد که کودکان شروع به آشنایی با خود و دیگران به عنوان موجودات جداگانه می‌کنند، اکثر نوزادان و کودکان نوپا رابطه‌ خاصی با چیز دیگری در زندگی خود (مثل روبان ساتن روی پتو و یا یک خرس عروسکی) دارند. این دارایی‌ها خصوصا در مواقع تغییر مثل ملاقات با افراد جدید، خوابیدن و یا اضطراب برای آن‌ها اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

وینیکات با بررسی جزئیات مهم این پدیده، ابژه‌ی انتقالی را به عنوان پلی برای کودکی که حالت جدیدی را تجربه می‌کند و هنوز نمی‌تواند خود را از سایر عناصر «غیر من» متمایز کند، به سوی حالتی که تفاوت‌ها را تشخیص می‌دهد و می‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند، در نظر گرفت. این جایگزینی زمینه‌ساز ظهور نمادسازی شده است که یک عنصر مهم از وابستگی مطلق به وابستگی نسبی در این مسیر است. مشهورترین کتاب وینیکات یعنی «بازی‌کردن و واقعیت» این ایده‌ها را بیان می‌کند و گسترش می‌دهد.

وی تاثیر بسزایی در نظریه روابط ابژه داشت، به ویژه در مقاله خود «ابژه‌های انتقالی و پدیده‌های انتقالی» که در سال ۱۹۵۱ به چاپ رسید. در مقالات نظری او بر همدلی، تخیل و به قول مارتا نوسبوم که از طرفداران کار او بوده است، «معاملات بسیار ویژه ای که عشق بین دو فرد ناقص را تشکیل می‌دهند» تاکید شده است.

خود حقیقی و خود کاذب

یکی از عقاید وینیکات که بسیار نقل می‌شود، مبتنی بر مشاهدات وی بود که ممکن است شرایط خاصی وجود داشته باشد که مادران اشاره‌های کودک را اشتباه تعبیر کنند و به دنبال آن پاسخ اشتباهی به فرزند خود دهند: مسئله‌ خاص مورد توجه هنگامی است که پاسخ‌‌ها به طور ناخواسته بیشتر به نیازهای ناخودآگاه مادر مربوط می‌شود تا نیازهای واقعی کودک.

او متوجه شد اگر این اتفاق مکررا رخ دهد، کودک از مادر پیروی می‌کند و به گونه‌ای به او پاسخ می‌دهد که انگار ارزیابی مادر صحیح بوده است. در این حالت پتانسیل اصالت و خودانگیختگی (خود حقیقی) پرورش نمی‌یابد و پیروی، پایه‌ای برای ایجاد خود کاذب به وجود می‌آورد. به این ترتیب روش دائمی از وجود که در بسیاری از مواقع مانع از اصالت و خودانگیختگی می‌شود، ایجاد می‌شود.

پیشنهاد: مقاله تفاوت زیستن با خود واقعی و خود کاذب

 

زندگی نامه دونالد وینیکات

 

برداشت وینیکات از خود حقیقی و خود کاذب به دیدگاه او درباره بازی مربوط است. او معتقد بود خود کاذب، خود مودب، منظم و بیرونی است که فرد را قادر می‌سازد خود را با جامعه سازگار کند. با این حال خود حقیقی تنها خودی است که توانایی خلاقیت دارد و بازی به فرد کمک می‌کند تا این خود را پرورش دهد. او بر این باور بود که بازی مسیر مهمی است که مراجع می‌تواند به احساسات واقعی خود دست یابد. او بازی از طریق احساسات خلاق مانند هنر، ورزش یا حرکت را تشویق می‌کرد.

وینیکات معتقد بود روانکاو باید به مراجع کمک کند تا کودک مهارشده‌ خود را آشکار کند و دوباره حس واقعی بودن را پیدا کند. او در سال ۱۹۶۰ برای اولین بار به طور مفصل در این باره نوشت و از آن زمان تا به حال نویسندگان زیادی به این موضوع پرداخته‌اند. 

حرفه‌ او بسیاری از بزرگان روان‌شناسی و روانکاوی را درگیر کرد. نه فقط کلاین و آنا فروید، بلکه بسیاری از چهره های بلومزبری مانند جیمز استراچی، آر. دی. لینگ و مسعود خان، یک مهاجر ثروتمند پاکستانی که روانکاوی بسیار بحث برانگیز بود را تحت تاثیر قرار داد.

چنین چیزی به عنوان کودک وجود ندارد

کمک بزرگ وینیکات این بود که زمینه تحصیل در اوایل زندگی را تغییر داد. به طوری که این حوزه به جای تمرکز بر دنیای درونی مادر و کودک، به واحد مادر/کودک تبدیل شد. عبارت «چنین چیزی به عنوان کودک وجود ندارد» براساس این مشاهده بود که کودک هرگز به تنهایی دیده نمی‌شود. ناگزیر یک سرپرست (معمولا مادر) حضور دارد.

وینیکات نشان داد که مطالعات مراحل اولیه‌ زندگی همیشه باید شامل این وضعیت باشد. ذهن کودک در خلا رشد نمی‌کند بلکه از اولین ارتباط به وجود می‌آید و همیشه ردپای آن را حفظ می‌کند. در نتیجه شخص حقیقی مادر، جسم، افکار، احساس و رفتار او بخشی از این ارتباط است و بر نوزاد درحال رشد تاثیر می‌گذارد.

وینیکات نیاز نوزاد به مادر را درک کرد که گرچه با حساسیت پاسخگوی نیازهای کودک است، می‌تواند به تدریج به رشد و نمو ذاتی کودک فضا و زمان دهد. او دریافت که وقف کردن خود به کودک از لحاظ جسمی و فکری، مادران جوان را در وضعیت آسیب‌پذیری قرار می‌دهد که برای سازگاری با نیازهای نوزاد تازه متولد شده ضروری است.

با گذشت زمان و تغییر نیازهای جسمی و عاطفی کودک، این از خودگذشتگی مادر نسبتا خوب نیز تغییر می‌کند. او به شخصی تبدیل می‌شود که گرچه ناگزیر ممکن است گاهی شکست بخورد، به توانایی لازم برای پرورش سلامت کودک دست می‌یابد. به این ترتیب رشته مادر/ کودک منحل می‌شود و می تواند با مطالعه‌ افرادی که هنوز در رابطه اما در حال جدا شدن هستند جایگزین شود.

بازی‌های وینیکات

وینیکات فردی سرزنده و شوخ طبع بود. هنگام مشاهده کودکان و مادرانشان در کلینیک، یک جسم پایین کشنده زبان براق (شیئی که جهت باز کردن دهان و پایین کشیدن زبان در پزشکی کاربرد دارد) را در نزدیکی کودک قرار می‌داد که به آن بازی کفگیر می‌گویند. او با مشاهده‌ واکنش کودک به این وضعیت جدید، رابطه کودک با مادر و همچنین رابطه او با غریبه‌ها را بررسی کرد. وی به میزان هیجان، کنجکاوی، اضطراب و نیاز کودک برای حضور اطمینان‌بخش مادر و همچنین میزان درگیری و حساسیت مادر نسبت به حالات تحریک کودک توجه می‌کرد. وینیکات از این طریق توانست خصوصیات هر یک و رابطه بین آنها را ارزیابی کند.

او از «بازی اسکایگل» یا «خرچنگ قورباغه» برای برقراری ارتباط با کودکان بزرگ‌تر استفاده کرد. آن‌ها را به این بازی نقاشی دعوت کرد که در آن خودش و کودک به صورت تناوبی یک خط فرضی را شروع کرده و تصویری ایجاد می‌کنند. او با مشاهده واکنش کودک نسبت به شرکت و درگیر شدن در بازی پی برد که هم نتایج نهایی و هم روند خلاقانه شامل ارتباطات با دنیای درونی کودک است. او با استفاده از درکی که از روانکاوی به دست آورد، توانست با کشمکش‌های درونی، سرکوب شده و ناخودآگاه کودکان مضطربی که می‌دید ارتباط برقرار کند. این امر آنها را قادر می‌سازد تا احساس امنیت کنند و روند درمانی کامل شود.

آثار وینیکات

وینیکات بیشتر زندگی حرفه‌ای خود را نوشت و منتشر کرد. مخاطبان مختلفی از روانکاوان و سایر کارمندان بهداشت روان گرفته تا والدین، معلمان، مددکاران اجتماعی، پرستاران و ماماها، ماموران ناظر در آموزش و پرورش و حتی دانش‌آموزان را مخاطب قرار داد. علاوه بر این بسیاری از برنامه‌های BBC وینیکات برای عموم مردم رونویسی و بعدها منتشر شد. به طوری که بیش از ۲۰ کتاب از یادداشت‌های وی در دسترس عموم قرار گرفت. انتشار مجدد آثار جمع‌آوری شده‌ وی که شامل ۱۲ جلد کتاب است، در اواخر سال ۲۰۱۶  انجام شد. انجمن اعتماد وینیکات کنفرانسی برای بزرگداشت این دستاورد در سال ۲۰۱۵ در لندن برگزار کرد.

مرگ وینیکات

وی در سال ۱۹۷۱ به دنبال آخرین حمله قلبی درگذشت و در لندن سوزانده شد.

آثار منتخب دونالد وینیکات

  • فرایندهای بلوغ و محیط تسهیل‌کننده: مطالعاتی در نظریه‌ رشد عاطفی ۱۹۶۵)
  • کودک، خانواده و دنیای بیرون (۱۹۶۵)
  • خانه جاییست که از آن شروع می‌کنیم: مقاله‌های یک روانکاو (۱۹۷۱)
  • بازی کردن و واقعیت (۱۹۸۶)

منابع

  1. پیوند1
  2. پیوند2
  3. پیوند3
  4. Hartmann, L. (2003). Winnicott: Life and Work. American Journal of Psychiatry, 160(12), 2255-2256. doi: 10.1176/appi.ajp.160.12.2255
  5. Johns, Jennifer. (2005). Donald Winnicott. International Dictionary of Psychoanalysis. Retrieved from link
  6. Kanter, J. (2000). The Untold Story of Clare and Donald Winnicott: How Social Work Influenced Modern Psychoanalysis. Clinical Social Work Journal, 28(3), 245-261. Retrieved from http://search.proquest.com/docview/227770208?accountid=1229

نوشته

انیس کریمی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر