اسطوره چیست؟ مقدمه‌ای بر اساطیر یونانی

نوشته

در نظریه تکامل تنها یکی از گونه‌های انسان به بقا دست یافت. فرضیات فراوانی درباره علت نابودی نسل گونه‌های دیگر ارائه شده است؛ گونه‌ی نئاندرتال مغز بزرگتری داشت و در برابر سرما مقاوم‌تر و در شکار ماهرتر بود، اما منقرض شد!

فهرست مطالب

mythos یا اسطوره به معنی داستان و قصه، در واقع داستانی تخیلی است که با اعتقادات و باور به نیروهای ماورا الطبیعه پیوند دارد. در این مطلب از مجله تجربه‌ زندگی به مقدمه‌ای از اسطوره شناسی و معرفی اساطیر یونانی می‌پردازیم.

اسطوره چیست؟

در نظریه تکامل تنها یکی از گونه‌های انسان به بقا دست یافت. فرضیات فراوانی درباره علت نابودی نسل گونه‌های دیگر ارائه شده است؛ گونه‌ی نئاندرتال مغز بزرگتری داشت و در برابر سرما مقاوم‌تر و در شکار ماهرتر بود، اما منقرض شد!

طبق یکی از فرضیات دلیل انقراض آن‌ها عدم توانایی مغزشان در ایجاد رویا و خیال بوده، به طور مثال یک انسان نئاندرتال زمانی‌ که فرزند خود را از دست می داد هیچ دلیل منطقی و واضحی برای این فقدان به ذهنش نمی رسید و از طرفی در تبیین دلایل ماوراء الطبیعه نیز ناتوان بود. او به هیچ طریق نمی توانست این جریان تلخ و بی معنا را برای خود توجیه کند و روح خود را تسلی دهد. تکرار این قبیل اتفاقات در مرور زمان آن‌ها را دچار بیماری افسردگی می کرد و باعث انقراض تدریجی آن‌ها شد.

 

اسطوره

 

اما گونه‌ی ما همواره به واسطه‌ی تخیل خود داستان‌ها و افسانه‌هایی می آفریند تا با تمسک به آن‌ها، تا حدی رموز جهان هستی را برای خود حل کند. اسطوره میوه شیرین درخت تخیل ماست. اسطوره از حقیقت آفرینش سخن می گوید و ماجرای مقدسی است که بیانگر یک آغاز است، آنگونه که در عین حال که مقبول اندیشمندان است، فراخور فهم عوام نیز هست.

انواع اسطوره

در فرایند اسطوره سازی، گویی انسان در توجیه پدیده‌هایی که علتشان را نمی دانسته به تعبیرات فراطبیعی روی آورده تا به این وسیله صلحی میان روح خود و طبیعت ایجاد کند. البته نوعی از اسطوره ها هدفشان صرفا ایجاد سرگرمی و یا پند دادن می باشد که در این دسته، شخصیت های اصلی عموما انسان های معمولی هستند که خود را در شرایط غیرعادی می یابند و یا گاهی هم جانوران.

نوع دیگر روایتگر رویارویی آدمیان با خدایان و دیوان هستند؛ برخلاف نوع اول اغلب براساس شخصیت ها و رویدادهای واقعی شکل گرفته اند و با گذشت زمان خاطره آنها دستخوش تغییرات شده است. نوع سوم با عنوان اسطوره ناب یا حقیقی، شامل داستان‌هایی است که مستقیما به پیدایش دین و آئین می‌پردازند و شرحی از آفرینش، خدایان و آدمیان‌اند.

اهمیت اسطوره در عصر ما

نفوذ اسطوره در جای جای زندگی انسان کهن دیده می شود. البته بقایای این ذهنیت بدوی را در عصر نوین نیز می‌توان یافت، زیرا انسان نو نیز همان عصیان‌گری است که برای شناخت بیشتر عصیان می کند. ماکس مولر (زبان شناس و خاورشناس آلمانی) اسطوره را صاحب نفوذ و مداوم در تمام عصرها می‌داند؛ اسطوره هیچ گاه از بین نخواهد رفت زیرا انسان در هر دوره‌ای به دنبال آفرینش اسطوره‌ای هست. مولر همچنین معتقد بود اسطوره همان طور که در زمان هومر وجود داشته است، در عصر حاضر نیز وجود دارد، با این تـفـاوت که اکنون آن را درک نمی‌کنیم، چرا کـه در سـایـه آن زندگی می کنیم و تاب دیدن پرتو درخشان حقیقت کامل را نداریم.

به گفته کارل گوستاو یونگ، اسطوره دارای جاذبه‌های فریبنده است و اگرچه کمـتـر بـه چشم می‌آید اما اهمیت روانی بسیـاری دارد. اسطوره ها در جزئیات بسیار متفاوت هستند اما هرچـه به موشکافی ادامه دهیم، بیشتر متوجه می‌شویم که سـاخـتـار آن‌ها بسیار شبیه یکدیگر است.

فروید نیز اسطوره را به عنوان توصیف یک ایده‌ی سرکوب شده معرفی کرد. فروید، با کشف قلمرو ناخودآگاه، تحولی ژرف در انسان شناسی، فلسفه، نقد ادبی، زبانشناسی و نیز اسطوره شناسی به وجود آورد. او روانكاوی است که اسطوره ها را به کارکردهای قلمرو ناخودآگاه روان پیوند می‌زند.

اساطیر یونانی

 

اسطوره

 

   تاریخچه پیدایش اساطیر یونانی به دوران یونان کلاسیک بر می گردد که تاریخ نگاران آن را عصر قهرمانان می نامند. تمدن آن دوران تا حد زیادی ازآنِ دو گروه یونانی قدیم بود. حدود دو هزار سال پیش از میلاد یک قوم کشاورز پیشرفته منسوب به مینوسی‌ها با ساخت کاخ های مجلل و باشکوه و ناوگان جنگی ناحیه را تحت سلطه خود درآوردند و تا مدت ها بر میسنی‌های نه چندان پیشرفته و آرام تر سلطه داشتند. خاطره هایی از روایط میان این دو فرهنگ بعدها به صورت اسطوره هایی، روایتگر قهرمانی از سرزمین یونان باقی ماندند. اسطوره‌هایی که اسیرانی را از دست هیولای آدمخوار و نیمه انسان و نیمه حیوان در جزایر کرت رهایی می‌بخشد. حدود ششصد سال بعد قدرت مینوسی ها رو به زوال رفت و میسنی ها قدرت ناحیه را به دست گرفتند، خاطره‌ی این رویدادها بعدها مایه شکل‌گیری پاره ای از مهم‌ترین اساطیر یونانی شد.

دوران زرین

دوران طلایی، اصطلاحی اساطیری و افسانه ای از یونان باستان است که به یکی از چهار یا پنج دوره زندگی انسان اشاره دارد. دوران یا عصر طلایی (زرین)، اولین دورانی است که انسان در آن با ویژگی کمال و معصومیت زندگی می‌کرده است. در ادامه آن به ترتیب دوران نقره‌ای یا عصر سختی و تباهی، عصر برنزی یا برنجی یعنی دوره جنگ و تنگدستی، عصر قهرمانی که در آن جهان پر از نیمه‌خدایان و قهرمانان شد و سپس دوران حاضر، یعنی دوران آهن است. دوران طلایی، دورانی بسیار کهن بوده که با صلح و رفاه شناخته می‌شود. در این دوران انسان برای غذا خوردن، نیازی به کار کردن نداشته و مدت بسیار زیادی با چهره جوان زندگی می‌کرده است.

بررسی نمادها در اساطیر یونان

 یکی از پایه‌های مهم در اسطوره، مسئله‌‌ی نیک و بد است؛ موضوعی که همواره یکی از دغدغه های مهم بشر بوده و هست. در اسطوره همیشه ما با تقابل نیک و بد مواجه هستیم، قهرمان و ضد قهرمان، به گونه ای که نیکی و بدی منسوب به انسان و ذات وی بوده است.

حدود نیم قرن پیش توماس آنتونی هریس با انتشار کتاب « من خوب هستم، تو خوب هستی» که ترجمه فارسی آن به نام «وضعیت آخر» شهرت دارد، دیدگاه خود را درباره مسئله نیک و بد به این گونه ارائه داد که در تقابل رفتاری بین انسان ها عموما چهار وضعیت کلی وجود دارد که به این شرح است:

1) وضعیت اول، من بد هستم و تو بد هستی.

2) وضعیت دوم، من بد هستم و تو خوب هستی.

3) وضعیت سوم، من خوب هستم و تو بد هستی.

4) وضعیت چهارم یا آخر، من خوب هستم و تو خوب هستی.

آقای هریس در کتاب وضعیت آخر تحلیلی از رفتار متقابل ارائه کرده و ریشه رفتار انسان را تحت عنوان سه بخش از روان به نام های کودک، والد و بالغ، تشریح کرده است.

می توان با کاووش در ریشه رفتار و اعمال هر یک از نمادها، صفت نیک یا بدی را که منسوب به ذات و وجود آن نماد است، از وی سلب کرده و به نوع عمل وی نسبت دهیم و ریشه و علت آن را بررسی کنیم. در یادداشت‌های بعدی، اسطوره را که منبعی از نمادهاست، با دیدگاهی بر پایه‌ی تحلیل روانکاوانه بررسی می‌کنیم.

نوشته

سارا فیروزی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

2 پاسخ

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر