نمادی از سیمپتوم ها که همیشه در زندگی تکرار می‌شوند

معرفی کتاب «چرا اشتباهاتمان را تکرار می­‌کنیم؟»

نوشته

فهرست مطالب

کافی است در شبکه‌های اجتماعی مشغول گشت‌ و گذار باشی یا در کتابفروشی میان قفسه‌ کتاب‌ها قدم بزنی که ناگهان چشمت به عنوان این کتاب بیفتد. همان چیزی که شاید درجا میخکوبت کند. قبول، همه ما اشتباه می‌کنیم؛ اما واقعاً چرا این اشتباه‌ها را تکرار می‌کنیم؟ مگر اشتباه، اشتباه نیست؟ پس چه چیزی باعث می‌شود که نتوانیم جلوی این تکرار را بگیریم؟ همین سؤال‌ها کنجکاوی را تحریک می‌کند و تو را وامی‌دارد که کتاب را ورق بزنی و ببینی ماجرا از چه قرار است. شاید هم پای دست‌های پشت پرده ناهشیار در میان باشد! کسی چه می‌داند!

ناهشیار، پنهان اما قدرتمند

ناهشیار فقط در کنش­‌پریشی­‌ها، لغزش­‌های کلامی و رویاها خودش را نشان نمی‌­دهد بلکه نیرویی فراتر از این­هاست. نیرویی که ما را در انتخاب همسر، انتخاب شغل و شاید هر انتخاب مهم دیگری هدایت می­‌کند. در واقع تمام چیزهایی که تصور می­‌کنیم آگاهانه و هدفمند انتخاب کردیم، انگار با ظرافت خاصی توسط ناهشیار به ما تحمیل شده است. مثل این است که ناهشیار دقیقا وسط زندگی ماست، زنده و پویا. اما ناهشیار وجهی عمیق­‌تر و نیرومندتر هم دارد.  یعنی وجه اجبار به تکرار، چه تکرار رفتارهای سالم  و چه تکرار رفتارهای ناسالم و اشتباهات قبلی (تکرار مرضی). نویسنده بر کارکرد مهم و نیرومندِ ناهشیار در این پروسه تکرار، تأکید دارد.

تکرار در کارهای روزانه

کتاب «چرا اشتباهاتمان را تکرار می­‌کنیم» نوشته خوان دیوید نازیو روانپزشک، روانکاو و نویسنده آرژانتینی و ترجمه حامد حکیمی است. دکتر نازیو، در سال 1369 پس از اتمام تحصیلات روان­پزشکی در آرژانتین به فرانسه مهاجرت کرده و در آنجا به مدت چندین سال در کلاس­‌های ژاک لکان شرکت کرد. وی یکی از بنیانگذاران سمینارهای روانکاوی در پاریس است. از سال 1971 در دانشگاه پاریس به مدت سی سال تدریس کرد و کتاب­های زیادی در بابِ روانکاوی و ناهشیار نوشت که به سیزده زبان ترجمه شده است. وی هم اکنون در مطب شخصی­اش به کار روانکاوی مشغول می­باشد.

کتاب در قالب 11 فصل به تعریف تکرار، تکرار سالم، تکرار مرضی و دلایل انجام این تکرارها با ذکر مثال بالینی می­پردازد. تیترهای مهم همراه با توضیحات تکمیلی حائز اهمیت را شرح می­دهم.

«حقیقت یک فرد، یعنی آن چیزی که عمیقاً او را تعریف می­کند، بیشتر آن نشانه تکرار شونده اوست تا انتظارات و آرمان­های شیک او.»

نازیو با بیان یک مثال بالینی کتاب را شروع می­کند. به روانکاوان توصیه می­کند که با گوش دادن روانکاوانه، هم­زمان، مفهوم تکرار را نیز گوشه ذهن خود داشته باشند. «همیشه یک اولین باری وجود دارد» که نشانه (سیمپتوم) ظاهر می­شود. اهمیت این اولین بار و هم­زمان پرسش پیرامون جزئیات آن اتفاق، برای درک علت رنج بیمار ضروری است. مشکل بیمار تا زمانی که ما روانکاوان معنای واقعی آن را به او نگوییم، تکرار خواهد شد. آن چیزی که معنایش در ذهن ما مشخص نباشد همیشه در رفتارهای ما تکرار خواهد شد و برعکس، آن چیزی که معنایش در ذهن ما مشخص شده باشد دیگر باز نخواهد گشت (یا حداقل، علائم کاهش می­یابد). برای شناسایی این الگوی تکراری، نشانه و پیشینه نشانه مهم است: نوروزِ بزرگسالی تکرار نوروزِ کودکی است.

«انسان محصول تکرار است» ژاک لکان

نازیو تکرار را ضربان و حرکتی جهان شمول می­داند که نظم زیستی، روانی، اجتماعی و کل منظومه شمسی را هدایت می­کند. توالی حداقل دو اتفاق با یک موضوع واحد، که اتفاق اول، نسخه اصلی و اتفاق دوم، نسخه بدل است که این نسخه بدل به دلیل گذر زمان هیچ وقت نسخه اصلی را تکرار نمی‌­کند پس همیشه در همانندی مطلق ناکام می­ماند. تکرار همواره تکرار همان اولی است با اندکی تفاوت. نازیو بر این باور است که تمام فرایندهای تکرار شونده از سه قانون تبعیت می­کنند:

1- قانون همان و متفاوت (the same/ the different)، 2- قانون تناوب غیاب و حضور و 3- قانون مشاهده­گرِ شمارنده­ی تکرارها.

نازیو با خوانش لکان، اتفاق یا بحران را که موضوع تکرار است، «دال» می­داند. هرگونه تظاهر رفتاری ناخواسته که خود فرد یا دیگری آن را بشناسد. هر دال بازنمایی فرد برای دال­های دیگر است. موضوع مهم آن است که دال مجزا و منفرد نداریم؛ دالِ بدون تکرار اصلاً دال نیست.

«من تکرار می­کنم، پس هستم»

هدف از تکرار چیست؟ نازیو از سه تاثیر مهم و سودمندی که تکرار بر ما دارد، صحبت می­‌کند:

1- تثبیت کلیت فردی، حفظ خود 2- پرورش حداکثری ظرفیت­مان، خودشکوفایی و 3- تحکیم این حس که ما همانی هستیم که دیروز بودیم

در بابِ شکل­‌گیری هویت ناشی از تکرار، هویت را دو شیوه متمایز اما مکمل می­‌داند. از یک منظر، هویت یک چیز درونی است، احساسی که من به خودم دارم که با هر بار تکرار در زندگی مستحکم می­‌شود و از منظر دیگر، هویت، وجودی بیرون از من است، بسط و گسترش ایگو در دنیای بیرون. زن یا مردی که با او زندگی می­‌کنم، ناخوداگاه من در درون او و در ویژگی­‌های بارز او عینیت می­‌یابد. ما بی­‌آنکه بدانیم، دوست داریم که معشوق امروزمان همان ویژگی­های معشوق دیروزمان (پدر و مادرمان) را داشته باشد.

تکرار در بازی های کودکانه

ما همان گذشته­‌مان هستیم که دارد به عمل درمی‌­آید

نازیو بر این باور است که گذشته در زندگی ما به سه شیوه تجلی پیدا می‌کند:

1- در هشیاری: به شکل خاطره‌هایی که تجربه گذشته را بازتولید می‌کنند؛ اما این یادآوری، کامل نیست و با تحریف و نقص همراه است و تنها بازتابی از واقعیت را نشان می‌دهد.

2- در رفتارهای سالم: گذشته آشفته و سرکوب‌شده، در قالب رفتارهای خوشایند بازمی‌گردد. این همان رانه زندگی است که فرد را به هم پیوند می‌دهد، یکپارچگی ایجاد می‌کند و در رفتارهای خلاقانه، جسورانه و بلندپروازانه از ناهشیار به سطح می‌آید.

3- در رفتارهای ناسالم: گذشته آسیب‌دیده و سرکوب‌شده به شکلی اجباری و تکرارشونده بازمی‌گردد و در قالب سمپتوم‌ها، اعمال تکانشی و رفتارهای ناخوشایند خودش را نشان می‌دهد. در این حالت، رانه مرگ فرد را به سمت انزوا و تنش سوق می‌دهد و رفتارهای بی‌ثبات و متزلزل را از ناهشیار به عمل درمی‌آورد

ژوئیسانس در بدن کودک به دنیا می­‌آید اما در بدن بزرگسال هستی می­‌یابد و رشد می‌­کند.

نازیو فرایند تکرار مرضی را این‌گونه شرح می‌دهد: تکرار مرضی که شکلی دردناک و اجبارگونه دارد، دست‌کم از سه اتفاق ناشی می‌شود. در این فرایند، یک هیجان پرخاشگرانه سرکوب‌شده ابتدا ظاهر می‌شود، سپس ناپدید می‌گردد و دوباره و دوباره در قالب یک سمپتوم یا عمل تکانشی خود را نشان می‌دهد. این هیجان سرکوب‌شده یک احساس معمولی نیست، بلکه ترکیبی شدید و متناقض از هیجاناتی نظیر وحشت، تنفر، لذت و… را دربرمی‌گیرد؛ همان چیزی که در خوانش لکانی، از آن با اصطلاح ژوئیسانس یاد می‌کنند.

در روان کودک یا نوجوانی که تروما را تجربه کرده، این هیجانات شدید، پرخاشگرانه و متناقض در بدن رسوب می‌کنند و به مرور سفت و تثبیت می‌شوند؛ فرقی نمی‌کند او در آن موقعیت، قربانی بوده، مشاهده‌گر یا حتی متجاوز. در هر حال، در مرکز آن رویداد ایستاده است.

کودک این هیجانات را در بدن خود احساس می‌کند. ایگوی آسیب‌دیده‌ او آن‌ها را تجربه کرده اما نتوانسته به شکلی آگاهانه بازنمایی‌شان کند. به همین دلیل، این هیجانات ناهشیار او را به سمت رفتارها و انتخاب‌های اجبارگونه سوق می‌دهند. به بیان دیگر، انسان در برابر ژوئیسانس، به بردگی کشیده می‌شود. نازیو این وضعیت را «حمله نقض‌شده» می‌نامد. وقتی ژوئیسانس از ساحت نمادین بیرون رانده می‌شود، نیروی آن خطرناک‌تر و مهلک‌تر می‌گردد. همان هیجان غیرقابل‌کنترل بارها و بارها بدن بزرگسال را درگیر تنشی دردناک می‌کند و در سراسر زندگی، در اشکال گوناگون ظاهر می‌شود.

تکرار و روزمرگی در پزشکی

ژوئیسانس، رانه می­‌زاید

در ادامه کتاب، نازیو سرنوشت ژوئیسانس را روشن می‌کند. ژوئیسانس به نیرویی تبدیل می‌شود که در بدن، در ناحیه‌ای برانگیخته می‌شود و در همان‌جا تولد می‌یابد؛ نیرویی که آن را «رانه» می‌نامند. نوزاد تازه‌متولدشده، بی‌درنگ به سمت سر حرکت می‌کند و صحنه خیالی‌ای را که بازنمایی آن است، پیدا می‌کند. سپس می‌خواهد هرچه سریع‌تر تنش را از طریق یک اکت تخلیه کند. هدف او صرفاً کسب لذت نیست، بلکه در پی بازگشت به گذشته‌ای سیاه و دردناک است تا آن را در اکنون زنده کند و تا بی‌نهایت تکرار کند. در اینجا اصل تکرار بر اصل لذت تقدم می‌یابد.

همین میل به بازتکرار، ما را وامی‌دارد که همواره معشوقه‌های مشابهی را انتخاب کنیم، به شکلی مشابه عشق بورزیم و رنج بکشیم و به همان الگوهای آشنای دلبستگی عاطفی بازگردیم. این سازوکار، چرخه‌ای بی‌پایان از تکرار را در زندگی ما به جریان می‌اندازد.

تکرار در آرایش و فشن

قاتل (امر واقع) همیشه به صحنه جرم (همان مکان) بازمی­گردد

همه‌چیز از یک اتفاق واقعی شروع می‌شود؛ اتفاقی که کودک در دل آن زندگی کرده و آن را تجربه کرده است. این رویداد در ناخودآگاه کودک، در قالب یک صحنه خیالی ثبت و حس می‌شود. اما پیش از شکل‌گیری این خیال، خیالی دیگر وجود داشته؛ خیالی که بر اساس درک شخصی کودک و از پشت لنز تحریف عبور کرده است. پس، پیش از هر خیالی، خیالی دیگر حضور دارد. در نتیجه، تاریخچه زندگی عاطفی ما در واقع از لایه‌به‌لایه‌ خیال‌های معنادار ساخته شده است.

آن اتفاق اولیه و واقعی، که رانه‌ها آن را برمی‌گزینند و در ذهن نگه می‌دارند، واقعیتی بسیار کهن است که برای همیشه گم می‌شود و هرگز به یاد نمی‌آید. نقطه‌ای بی‌انتها در گذشته است؛ همان امر واقع که هم راز آغاز را در خود دارد و هم راز پایان را. معمایی دوگانه از گذشته‌ای ناشناخته و آینده‌ای ناشناخته، گذشته‌ای نامتناهی و آینده‌ای نامتناهی، و پرسشی بی‌انتها از سرچشمه و سرنوشت.

امر واقع همواره به همان مکان بازمی‌گردد. در فرایند تکرار، آن هسته ثابت و تغییرناپذیر است، در حالی‌که پوسته و شکل ظاهری آن در هر تکرار دگرگون می‌شود. ما تغییر می‌کنیم، اما امر واقع درون ما همانی باقی می‌ماند. اگر آن «همان» تکرار را امر واقع بدانیم، پس هر اتفاق تکراری، در حقیقت یک «دال» است. از نگاه لکان، دال یعنی یک رویداد تکراری، و زنجیره‌ای از دال‌ها، زنجیره‌ای از رویدادهای تکرارشونده را می‌سازد. در نتیجه، هر دال، امر واقع را در دل خود دارد. در نهایت، امر واقع و ژوئیسانس همان چیزی است که ظاهر می‌شود، ناپدید می‌شود و دوباره در شکلی دیگر پدیدار می‌گردد.

این کتاب چه کمکی به ما می­‌کند؟

به­ نظر می­‌رسد این کتاب بیشتر برای متخصصین سلامت روان (بویژه روانکاروان) است تا عامه مردم. بر همین اساس، نازیو بخوبی و با ظرافت، مخاطب متخصص را با فرایند نه چندان ساده کتاب درگیر می­کند. متخصصی که قرار است زنجیره تکرار در بیمارش را شناسایی کرده و به وی کمک کند تا آن را خاتمه دهد. در همین راستا نازیو معتقد است برای پایان دادن به این زنجیره تکرار، رابطه تحلیلی باید صحنه تجربه یک نِوروز جدید و این بار با حضور یک روانکاو باشد (نوروز انتقال).

در فضای یک رابطه حسنه و اعتماد دوطرفه، روانکاو در بهترین حالت برای همانندسازی قرار می­‌گیرد تا بتواند صحنه خیالی را در ذهنش بازسازی کرده و آن را در سطح هیجانی حس کند. روانکاو با بیمار بزرگسالی که روی کاناپه خوابیده همانندسازی نمی­‌کند بلکه با کودک یا نوجوان خیالی­‌ای که از بیمار در ذهنش ساخته یکی می­‌شود و همان چیزی را حس می­‌کند که او اگر بود حس می­‌کرد. این یکی شدن با کودک خیالی نتیجه فرایند گوش دادنِ به شدت متمرکز است که از شناخت بیمار، پیشینه بیمار، مقاومت­ها و رنج­هایش حاصل می­‌شود.

تکرار در نقاشی کردن

روانکاو با بهره‌گیری از همین همانندسازی، در زمانی که بیمار آمادگی شنیدن پیدا می‌کند، به او نشان می‌دهد که ریشه مشکلات اجبارگونه‌ امروز در همان صحنه خیالی قدیمی و حبس‌شده در ناهشیار قرار دارد. بیمار و روانکاو، همراه و در کنار یکدیگر، این صحنه خیالی ناهشیار را بارها تفسیر می‌کنند و مضامین تکراری را از زوایای گوناگون بررسی می‌کنند تا آن را به تدریج به یک صحنه هشیار تبدیل کنند. در این مسیر، فرد ابتدا از خاطره دردناک عبور می‌کند، سپس به صحنه خیالی ناهشیار می‌رسد و در نهایت آن را به یک صحنه هشیار بدل می‌کند. تنها در این شرایط است که تکرار اجبارگونه فروکش می‌کند و جای خود را به تکراری سالم‌تر و سازنده‌تر می‌دهد؛ همان چیزی که نازیو از آن با عنوان «هشیاری هیجانی» یاد می‌کند.

این فرایند درمانی نه تنها بر پایه بینش، بلکه بر شیوه انتقال این بینش نیز استوار است. روانکاو در این مسیر می‌کوشد هیجان را در بیمار برانگیزد، گویی ضمیر هشیار، پیام‌های ضمیر ناهشیار خود را دریافت می‌کند. درگیر شدن روانکاو در این هیجان اهمیت زیادی دارد و او باید با واژه‌هایی ساده و مؤثر، این هیجان را بیان کند. نتیجه این فرایند، کاهش مقاومت ایگوی بیمار و گشوده شدن راهی است که از دل آن، ژوئیسانس ناهشیار بتواند به سمت هشیار حرکت کند.

فروید معتقد است، به یاد آوردن خاطره‌ه­ای که فاقد بار هیجانی باشد تقریباً هیچ سودی ندارد. فرایند روانی اصلی باید با شدت هیجانی بالا تکرار شود، با همان شدتی که در مرحله زایش آن بود و بعد به شکل کلامی ابراز شود. این فرایند بعد از یک آمادگی تحلیلی و طی چندین جلسه متوالی اتفاق می­‌افتد. روانکاو باید با بیمار همراهی کند و با استفاده از کلام کمکش کند تا به این گذشته مدفون معنا دهد، آن را نام­‌گذاری کند تا در ایگوی بیمار یکپارچه شود و به مرور از بین برود. 

نتیجه

از منظر روانکاوی مشخص است که زندگی، ماحاصل تکرارهایی است که ناهشیار به ما تحمیل کرده است. این تکرارها هم می‌تواند مثبت باشد و این امکان را دهد که هر روز بیشتر بیاموزیم و هم می‌تواند منفی باشد و وادارمان کند که اشتباهات گذشته‌مان را تکرار کنیم و رفتارهای اجبارگونه را بارها و بارها انجام دهیم. با بینش پیدا کردن به این رفتارهای تکراری و با هشیار شدن ناهشیار می‌توان از این چرخه خارج شد و زندگی رشدیافته‌تری را تجربه کرد.

 

سخن سردبیر

در دنیای پیچیده روان انسان، تکرار اشتباهات و رفتارهای اجبارگونه به امری همیشگی تبدیل می‌شود. کتاب «چرا اشتباهاتمان را تکرار می­‌کنیم» نوشته خوان دیوید نازیو، ما را به دنیای ناهشیار و تکرارهای پنهانی می‌برد که اغلب از نگاه آگاهانه ما دور می‌مانند. نازیو با استفاده از مفاهیم روانکاوی لکان و تحلیل‌های بالینی، به ما نشان می‌دهد که چگونه گذشته‌های سرکوب‌شده، همچنان در زندگی ما بازمی‌گردند و از ما فرمان می‌گیرند. این کتاب فرصتی است برای درک رفتارهای تکراری‌مان و گامی در جهت رهایی از چرخه‌های اجبارگونه.

 

Sandro Giordano ©

نوشته

آرزو ضاربی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر