یلدا، سفری به عمق ناخودآگاه با تفأل بر اشعار حافظ

نوشته

شب یلدا نمادی از سفری روان‌شناختی است که ما را به تفکری عمیق‌تر دعوت می‌کند. در این جستار به ارتباط روانکاوانه یلدا و تفأل حافظ در فرهنگ ایرانی پرداخته‌ایم.

فهرست مطالب

 

مقدمه و تاریخچه‌ی شب یلدا

 

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد               آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

 

 

یلدا شبی نمادین است که انسان را به تأمل در خویشتن دعوت می‌کند. این بلندترین شب سال فرصتی است تا از تاریکی ناخودآگاه به روشنایی آگاهی سفر کنیم. یلدا در فرهنگ ایرانی نه فقط گذر از شب به روز، بلکه نمادی از سفر درونی و بازگشت به خویشتن است. یلدا واژه‌ای سریانی به معنای «زایش» و در ایران باستان نماد تولد خورشید و جشن پیروزی نور بر تاریکی بوده است. این شب یادآور ارزش‌های امید، آگاهی و روشنایی است. خورشید در باور ایرانیان نماد حقیقت و آگاهی بوده و تاریکی استعاره‌ای از جهل و ترس به حساب می‌آید.

آیین‌های یلدا همچون خوردن انار و هندوانه، نمادهایی چون باروری و حیات را زنده می‌کردند. خانواده‌ها گرد هم می‌آمدند، آتش روشن می‌کردند و در دل تاریکی به آینده‌ای روشن امید می‌بستند. اما آنچه این شب را در فرهنگ ایرانی بی‌مانند می‌کند، پیوند عمیق آن با ادبیات و شعر فارسی است. در میان شاعران بزرگ ایران، حافظ جایگاه ویژه‌ای در یلدا دارد. تفأل بر دیوان حافظ نه فقط یک آیین، بلکه سفری به درون ناخودآگاه جمعی و فردی ایرانیان است.

 

 

از منظر روان‌کاوی، شب یلدا استعاره‌ای از سفری روان‌شناختی است که در آن تاریکی نماد ناخودآگاه است؛ جایی که ترس‌ها و آرزوها پنهان‌اند، و روشنایی نماد آگاهی است؛ جایی که انسان پس از عبور از چالش‌ها به خودشناسی می‌رسد. نظریات فروید و لکان بستر مناسبی برای فهم این دوگانگی فراهم می‌کنند. فروید ناخودآگاه را منبع امیال سرکوب‌‌شده می‌دانست و لکان بر شکاف میان ناخودآگاه و آگاهی تأکید داشت. یلدا با نمودهای تاریکی و روشنایی‌اش این دو نظریه را به تصویر می‌کشد.

فال حافظ پلی است میان این دوگانگی. چرا انسان در تاریکی یلدا از حافظ نور می‌طلبد؟ اشعار حافظ زبانی نمادین دارند که رازهای ناخودآگاه را آشکار می‌کنند و مسیری به ‌سوی آگاهی می‌سازند. تفأل به حافظ، جست‌وجویی در گذشته، حال و آینده است؛ سفری به ناخودآگاه که طی آن، شعرهای حافظ همچون آیینه‌ای جنبه‌های پنهان روان را منعکس می‌کنند.

 

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن                دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

 

 

فال حافظ و روان‌کاوی فروید

فال حافظ آیینی دیرینه و ریشه‌دار در شب یلدا و ابزاری برای ارتباط با ناخودآگاه و سفری درونی به عمق روان است. وقتی انسان شعری از حافظ می‌خواند و معنای آن را در زندگی خود جست‌وجو می‌کند، در حقیقت با ناخودآگاهش وارد گفت‌وگو می‌شود. این فرایند شباهت بسیاری به تعبیر رؤیا دارد که فروید از آن به‌عنوان «شاهراهی برای شناخت ناخودآگاه» یاد می‌کند.

در واقع فال حافظ می‌­تواد نمادی از آینه ناخودآگاه انسان، تاریکی یلدا نمادی از ناخودآگاه فرویدی و روشنایی صبح یلدا نمادی از آگاهی باشد.

فروید ناخودآگاه را عرصه‌ای از ذهن می‌دانست که شامل امیال، ترس‌ها و احساسات سرکوب‌شده است. فال حافظ از این منظر راهی برای ورود به این لایه‌های پنهان ذهن است. هر فرد هنگام تفأل، پرسشی در ذهن دارد که به طور ناخودآگاه در میان اشعار حافظ به دنبال پاسخش می‌گردد. حافظ با زبانی نمادین و استعاری، ناخودآگاه ما را بازتاب می‌دهد و به احساسات و افکارمان معنایی نمادین می‌بخشد.

 

 

یلدا با تاریکی طولانی‌اش نمادی از ناخودآگاه است؛ همان جایی که افکار سرکوب‌‌شده و امیال ممنوعه‌ی ذهن در آن پنهان‌اند. از نگاه فروید مواجهه با ناخودآگاه و شناخت امیال سرکوب‌شده، بخشی اساسی از فرایند خودشناسی است. شب یلدا فرصتی است تا انسان در تاریکی عمیق‌ترین لایه‌های ذهن خود تأمل کند. تفأل بر حافظ در این شب، ابزاری روانی است که به فرد کمک می‌کند ترس‌ها، آرزوها، و امیال پنهانش را بشناسد.

سپیده‌دم یلدا نمادی از آگاهی است؛ لحظه‌ای که انسان از تاریکی‌های درونی عبور کرده و به حقیقتی روشن‌تر رسیده است. از دیدگاه فروید آگاهی زمانی حاصل می‌شود که فرد با محتوای ناخودآگاهش مواجه شود. فال حافظ مانند نوری در تاریکی، این فرایند را تسهیل می‌کند و انسان را به درکی عمیق‌تر از خود می‌رساند.

فال حافظ پلی میان گذشته، حال، و آینده است. اشعار حافظ گذشته را زنده می‌کنند، حال را بازتاب می‌دهند و امیدهایی برای آینده خلق می‌کنند. این سه‌گانه‌ی زمانی، انسان را به سفری درونی و معنوی دعوت می‌کند که از طریق آن می‌تواند هویتش را بازشناسی کند.

 

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند               چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند

 

 

شب یلدا از دیدگاه لکان

ژاک لکان، روان‌کاو برجسته‌ی فرانسوی، ناخودآگاه را بخشی از ذهن که از طریق زبان بیان می‌شود، تعریف کرده است. از دیدگاه او زبان ابزاری است که ناخودآگاهِ ما از آن برای بازتاب امیال، ترس‌ها، و خواسته‌های سرکوب‌‌شده استفاده می‌کند. فال حافظ با زبان نمادین و استعاری خود ابزاری ایده‌آل برای رمزگشایی از ناخودآگاه است.

لکان بر این باور بود که ناخودآگاه انسان از طریق «‌دیگریِ بزرگ» خود را آشکار می‌کند؛ صدایی که به‌ظاهر از بیرون می‌آید اما در حقیقت بازتابی از درون ماست. فال حافظ نمونه‌ای از این فرایند است. وقتی فرد به حافظ تفأل می‌زند، ناخودآگاه او از طریق نمادهای شعری پاسخ می‌دهد. حافظ با استعاره‌هایی چون شراب، ساقی، رند و میخانه، زبانی خلق می‌کند که نه‌تنها به فرد بلکه به ناخودآگاه جمعی جامعه نیز پاسخ می‌دهد.

 

 

از منظر لکان زبان نمادین پلی است میان ناخودآگاه و آگاهی. اشعار حافظ با نمادهای پیچیده و چندلایه این شکاف را پر می‌کنند. وقتی فرد شعری از حافظ می‌خواند، در حقیقت وارد گفت‌وگویی با ناخودآگاه خود می‌شود. این زبان نمادین معناهایی چندگانه ایجاد می‌کند که هر فرد می‌تواند با توجه به وضعیت روانی‌اش، برداشت خاص خود را از آن داشته باشد.

یلدا، طولانی‌ترین شب سال، نمادی از شکاف میان ناخودآگاه و آگاهی است. این شب فرصتی است برای تأمل در جنبه‌های پنهان روان و بازنگری در امیال سرکوب‌‌شده. فال حافظ ابزار این بازنگری است؛ شعری که در تاریکی خوانده می‌شود و ‌مانند نوری برای کشف جنبه‌های پنهان ذهن عمل می‌کند.

فال حافظ، هم تجربه‌ای فردی و هم آیینی جمعی است. وقتی گروهی در شب یلدا گرد هم می‌آیند و به تفأل می‌پردازند، زبان نمادین حافظ به ابزاری برای گفت‌وگوهای جمعی تبدیل می‌شود. این آیین پیوندی میان ناخودآگاه فردی و جمعی ایجاد می‌کند و به افراد کمک می‌کند که احساسات و افکارشان را با دیگران به اشتراک بگذارند.

 

 

نقش جمع‌گرایی در شب یلدا و لیبیدوی فرویدی

شب یلدا نه‌تنها سفری فردی به ناخودآگاه، بلکه فرصتی برای تعامل جمعی و تقویت پیوندهای انسانی است. در این شب خانواده‌ها و دوستان دور هم جمع می‌شوند، خاطره تعریف می‌کنند، به اشعار حافظ تفأل می‌زنند و از گرمای این تعامل‌ها انرژی می‌گیرند. این گردهمایی‌ها به نوعی روان‌درمانی جمعی تبدیل می‌شود که در آن افراد از طریق ارتباط با دیگران به ‌آرامش خاطر دست می‌یابند.

فروید معتقد بود که لیبیدو، انرژی روانی و حیاتی انسان، نه‌تنها در ‌تعامل‌های بین فردی بلکه در روابط جمعی نیز جریان دارد. شب یلدا با ایجاد فضایی گرم و صمیمی، بستری برای جاری شدن این انرژی فراهم می‌کند. داستان‌گویی، شوخی و حتی تفأل به حافظ، به افراد اجازه می‌دهد اضطراب‌ها و نگرانی‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. این فرایند مانند نوعی پالایش روانی عمل می‌کند و فشارهای روانی افراد را کاهش می‌دهد.

 

 

فال حافظ در نقش آیینی یلدایی، از سطح فردی فراتر می‌رود و به تجربه‌ای جمعی تبدیل می‌شود. وقتی گروهی از افراد با هم به دیوان حافظ تفأل می‌زنند، نمادهای شعری او به نقطه‌ی اتصال میان ناخودآگاه‌های فردی تبدیل می‌شوند. حافظ با استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب، رند و ساقی، موجب تداعی احساسات و تجربه‌های مشترکی در جمع می‌شود. این نمادها فراتر از معناهای فردی، حس تعلق و همبستگی را در گروه تقویت می‌کنند.

از نگاه کارل یونگ، ناخودآگاهِ جمعی لایه‌ای از روان است که شامل نمادها و خاطرات مشترک یک فرهنگ می‌شود. دیوان حافظ یکی از میراث‌های فرهنگی ایران و بازتابی از این ناخودآگاه جمعی است. در شب یلدا وقتی خانواده‌ها و دوستان گرد هم می‌آیند و اشعار حافظ را می‌خوانند، این نمادها به زبان مشترکی برای برقراری ارتباط میان افراد تبدیل می‌‌شوند. این فرایند نه‌تنها به تقویت پیوندهای انسانی کمک می‌کند، بلکه به افراد اجازه می‌دهد که احساسات و افکارشان را در فضایی امن با دیگران به اشتراک بگذارند.

یکی از آیین‌های کهن شب یلدا، قصه‌گویی و روایت خاطرات است. این روایت‌ها همچون ابزاری برای بازسازی روانی به افراد کمک می‌کنند تا احساسات و تجربه‌های سرکوب‌شده‌ی خود را در قالب داستان‌ها بازگو کنند. لکان معتقد بود که زبان و روایت، پلی میان ناخودآگاه و آگاهی است. در شب یلدا این روایت‌ها به ابزاری برای شناخت بهتر خود و دیگران تبدیل می‌شوند.

 

 

نمادگرایی شب یلدا و حافظ

یلدا با عمق نمادین و غنای آیینی‌اش، شبی است که انسان را از تاریکی ناخودآگاه به روشنایی آگاهی هدایت می‌کند. این شب فرصتی است برای تأمل در گذشته، حال و آینده؛ لحظه‌ای برای توقف، بازنگری و بازسازی روان. دیوان حافظ با زبان نمادین خود ابزار این سفر معنوی است. فال حافظ در شب یلدا آیینی است که هم ناخودآگاه فردی و هم ناخودآگاه جمعی را به حرکت در می‌آورد.

تاریکیِ طولانی‌ترین شب سال نمادی از ناخودآگاه است؛ جایی که ترس‌ها، آرزوها، و امیال سرکوب‌شده پنهان شده‌اند. این تاریکی فرصتی برای مواجهه با سایه‌های ذهن و روان فراهم می‌کند. روشنایی سپیده‌دم نماد آگاهی و امید است؛ لحظه‌ای که انسان از تاریکی‌های درونی عبور کرده و به حقیقتی روشن‌تر دست یافته است.

آیین جمعی یلدا از سطح فردی فراتر می‌رود و به بستری برای تقویت پیوندهای انسانی تبدیل می‌شود. روایت قصه، انار و هندوانه که نمادهای باروری و حیات‌اند، آتش که نماد گرما و زندگی است، همه و همه نشان‌دهنده‌ی اهمیت شب یلدا همچون لحظه‌ای برای تجدید حیات روانی و اجتماعی‌اند.

 

 

فال حافظ در شب یلدا نقطه‌ی تلاقی این دو جریان است: نمادگرایی شب یلدا و دیوان حافظ. وقتی کسی شعری از حافظ می‌خواند، ناخودآگاه او از طریق زبان نمادین این اشعار آشکار می‌شود. این زبان پلی است که ناخودآگاه انسان را به آگاهی پیوند می‌دهد و فرد را به خودشناسی نزدیک‌تر می‌کند.

یلدا علاوه بر سفری فردی به ناخودآگاه، فرصتی برای تعامل جمعی است. روایت قصه‌ها و تفأل به حافظ، ابزارهایی‌اند برای ایجاد گفت‌وگو میان افراد. این روایت‌ها از نگاه لکان پلی میان ناخودآگاه و آگاهی‌اند که به افراد کمک می‌کنند احساسات و تجربیات خود را در فضایی امن به اشتراک بگذارند.

 

پرسشی برای پایان

شب یلدا نمادی از سفری روان‌شناختی است که ما را به تفکری عمیق‌تر دعوت می‌کند:

آیا می‌توانیم از تاریکی‌های روان خود عبور کنیم؟

آیا می‌توانیم همان‌گونه که طبیعت پس از یلدا به روشنایی می‌رسد، از چالش‌های درونی خود بگذریم و به آگاهی دست یابیم؟

 

با ما در مجله تجربه زندگی همراه باشید.

نوشته

نگین دبستانی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

کتاب هنر همچون درمان، اثر آلن دوباتن و جان آرمسترانگ، هنر را فراتر از زیبایی‌شناسی، به‌عنوان ابزاری درمانی می‌بیند که با هفت کارکرد اصلی مانند به‌یادآوردن، امید و خودشناسی، به بهبود روان انسان کمک می‌کند.

نوشته

جلسه‌ی سوپرویژن نیز مانند جلسه‌ تراپی، چارچوب و قواعد خاص خود را دارد که توسط سوپروایزر مشخص می‌شود. در این مقاله به چیستی و اهمیت دریافت سوپرویژن برای حرفه‌ی روان‌درمانگری پرداخته‌ایم.

نوشته

در سال‌های اخیر به‌ویژه در دو دهه‌ی گذشته در کشور ما گروه‌درمانی تحول قابل توجهی را تجربه کرده است. در این جستار به چیستی و تاریخچه‌ی گروه‌درمانی، رویکردهای مختلف درمان گروهی و سیر رشد آن در ایران پرداخته‌ایم.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر