نظریه خودکشی امیل دورکیم؛ جوامع چه نقشی در خودکشی افراد دارند؟

نوشته

در این مطلب نظریه خودکشی امیل دورکیم را به همراه مقایسه آن با نظریات زیگموند فروید و ژاک لکان در رابطه با همین موضوع مورد بررسی قرار می‌دهیم.

فهرست مطالب

امیل دورکیم (Émile Durkheim ۱۸۵۸-۱۹۱۷) یک جامعه‌شناس فرانسوی بود که بیشتر به خاطر مطالعاتش پیرامون موضوع خودکشی شهرت دارد. دورکیم در کتاب خود با نام «خودکشی» که در سال 1897 منتشر شد، عوامل اجتماعی مؤثر بر خودکشی را تحلیل و استدلال کرد که این فقط یک مشکل شخصی نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی است که تحت تأثیر روابط و هنجارهای درون یک جامعه قرار دارد.

تعریف انواع خودکشی از دید دورکیم

دورکیم چهار نوع خودکشی را شناسایی کرد: خودخواهانه (Egoistic)، نوع‌دوستانه (Altruistic)، آنومیک (Anomic) و جبرگرایانه (Fatalistic).

خودکشی خودخواهانه

خودکشی خودخواهانه یا Egoistic که بخش اول آن از ایگو یا منیّت تشکیل شده، زمانی اتفاق می‌افتد که فرد فاقد یکپارچگی اجتماعی یا احساس تعلق در یک جامعه است. در این نوع از خودکشی، رابطه فرد با جامعه و محیط بسیار ضعیف و کمرنگ بوده و فرد در بافت جامعه حضور چشمگیری ندارد و منزوی گشته است. به عبارتی چنین افرادی خودکشی می‌کنند، چون اتصالی به جمع ندارند و از آن غایب هستند. این غیبت می‌تواند منجر به بی‌معنا شدن، بی‌علاقگی، مالیخولیا و افسردگی و در نهایت مرگ شود.

خودکشی نوع‌دوستانه

خودکشی نوع‌دوستانه یا ایثارگرایانه، نقطه مقابل خودکشی خودخواهانه است؛ یعنی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد نسبت به گروه احساس یکپارچگی و تعهد بیش از حد قوی دارد و این خودکشی را وظیفه خود می‌داند. خودکشی زنان پس از فوت همسر، خودکشی افراد قبیله پس از فوت رئیس قبیله و هاراکیری در ژاپن از این نوع خودکشی‌ها محسوب می‌شوند. نمونه دیگری از خودکشی نوع‌دوستانه، ممکن است شامل سربازانی باشد که خود را فدای کشورشان می‌کنند، یا افرادی که دست به خودکشی می‌زنند تا عزیزان خود را (در مقیاس بزرگ‌تر، تمام هموطنانشان را) از رنج نجات دهند.

خودکشی آنومیک

خودکشی آنومیک یا بی‌قانون، در غیاب مقررات اجتماعی رخ می‌دهد؛ یعنی زمانی که افراد در زندگی خود فاقد جهت و هدف هستند. این نوع خودکشی در شرایطی از اجتماع رخ می‌دهد که استانداردها ، ضوابط و ارزش‌های اجتماعی فروریخته و عدم ثبات اجتماعی فراگیر می‌شود. شکست بازار بورس در سال 1930 در آمریکا، مواردی از چنین خودکشی‌هایی را رقم زد.

خودکشی جبرگرایانه

در نهایت به مورد چهارم یعنی خودکشی جبرگرایانه می‌رسیم. این مورد هم زمانی اتفاق می‌افتد که احساس ناتوانی و ناامیدی بر فرد غلبه می‌کند و فشار ضوابط، قوانین و ارزش‌های اجتماعی چنان بر او سنگینی می‌کند که خود را اسیر آن‌ها تصور کرده و راه نجاتی جز خودکشی پیش پا نمی‌بیند. خودکشی جبرگرایانه در جوامعی انجام می‌شود که شهروندانش ترجیح می‌دهند بمیرند تا زندگی کنند. برای مثال، ممکن است که برخی از زندانیان مرگ را ترجیح بدهند تا در یک زندان با سوءاستفاده مداوم و نیز مقررات بیش از حد سخت زندگی کنند. البته دورکیم معتقد بود خودکشی جبرگرایانه تنها یک بحث نظری است و احتمالاً در واقعیت وجود ندارد.

جوامع چه نقشی در خودکشی افراد دارند؟

دورکیم استدلال کرد که نرخ خودکشی در جوامعی با پیوندهای اجتماعی ضعیف‌تر بالاتر است و ادغام اجتماعی عامل مهمی در پیشگیری از خودکشی است. او همچنین استدلال کرد که هنجارها و ارزش‌های اجتماعی در شکل‌دهی میزان خودکشی نقش دارند و برخی باورهای فرهنگی و مذهبی ممکن است بر اینکه خودکشی قابل قبول یا تابو تلقی شود، تأثیر بگذارند.

خودکشی رفتاری دفاعی از سوی ایگو در برابر روانپریشی است.

(فروید، 6 ژوئن 1907)

به عقیده فروید، ایگو نمایان‌گر بخشی از روان است که میان اید (id)، که بازنمایی امیال و انگیزه‌های اولیه ماست و سوپرایگو که بازنمایی ارزش‌های اخلاقی و هنجاری ماست، واسطه می‌شود. هنگامی که اید یا سوپرایگو بر ایگو غلبه می‌کنند، این اتفاق ممکن است منجر به پریشانی روانی و حتی به صورت بالقوه روان‌پریشی شود. در این صورت، خودکشی را می‌توان راهی برای دفاع ایگو از خود در برابر فشارهای روانی طاقت‌فرسا، چه از درون فرد و چه از سمت منابع بیرونی در نظر گرفت.

به این ترتیب، هم نظریه دورکیم و هم نظریه فروید، اهمیت عوامل اجتماعی و روانی را در درک و پیشگیری از خودکشی تاثیرگذار می‌دانند. درحالی‌که دورکیم بر علل اجتماعی خودکشی تمرکز دارد، نظریه فروید نقش روان افراد را در تعیین خطر خودکشی برجسته می‌کند.

ایگو محصول رابطه بیگانه‌گر سوژه با زبان است که سوژه را به سمت تبدیل شدن به سوژه‌ی دال سوق می‌دهد.

(ژاک لکان)

 

این نقل قول نشان می‌دهد که ایگو یا احساس خود، بر اساس رابطه سوژه با زبان و ارتباط با دیگران شکل می‌گیرد. به عقیده لکان، احساس سوژه از خود ثابت یا پایدار نیست، بلکه از طریق نحوه بازنمایی و تشخیص آن‌ها توسط دیگران از طریق زبان شکل می‌گیرد.

در مجله تجربه زندگی بخوانید: زندگی نامه ژاک لکان (۱۹۰۲-۱۹۸۱)

این ایده با نظریه خودکشی دورکیم هم مرتبط است، زیرا هر دو اهمیت پیوندها و روابط اجتماعی را برای بهزیستی روانشناختی یک فرد در نظر می‌گیرند. فقدان ارتباطات اجتماعی می‌تواند به احساس انزوا و ناامیدی که از عوامل خطر برای خودکشی است، کمک کند.

در نهایت، مهم است بدانیم که خودکشی یک موضوع پیچیده با علل بالقوه بسیار و اغلب نتیجه ترکیبی از عوامل اجتماعی، روانی و شخصی است. وقتی کسی احساس می‌کند که چاره‌ای جز خودکشی ندارد، برای ما به عنوان یک جامعه مهم است که هر کاری که می‌توانیم برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه‌ای انجام بدهیم.

فارغ از اینکه چرا موضوع خودکشی به ذهنمان راه پیدا می‌کند یا چه دلیلی برای آن پیدا می‌کنیم، حرف زدن با یک فرد امن یا قرار گرفتن در محیطی امن، می‌تواند برایمان کمک‌کننده باشد و ما را از آن فکر و اقدام دور کند.

چنانچه در این زمینه نیاز به کمک فوری دارید، با اورژانس روانپزشکی تماس بگیرید.

همچنین چنانچه نیاز به صحبت در فضایی امن و دریافت جلسات روان‌درمانی دارید، می‌توانید به شماره واتسپ ۰۹۰۲۱۱۱۰۸۶۵ بخش روان‌درمانی مرکز تجربه زندگی پیام بدهید.

نوشته

زهرا غفاری

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

در این جستار، خانم لیندا برمن با ارائه‌ی نقل قولهایی جذاب و تأمل‌برانگیز، نقش ناخودآگاه در انتخاب شریک زندگی را روشن می‌کند.

نوشته

در این مقاله با نگاهی روانکاوانه به فیلم The Truman Show، ساخته پیتر ویر، بررسی می‌کنیم چرا افراد یک اثر هنری را به شیوه‌هایی گاه متناقض تجربه می‌کنند.

نوشته

کتاب هنر همچون درمان، اثر آلن دوباتن و جان آرمسترانگ، هنر را فراتر از زیبایی‌شناسی، به‌عنوان ابزاری درمانی می‌بیند که با هفت کارکرد اصلی مانند به‌یادآوردن، امید و خودشناسی، به بهبود روان انسان کمک می‌کند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر