نظریه‌هایی درباره خواب و رویا در روانکاوی

نوشته

امروزه تئوری‌های مختلفی در ارتباط با خواب و تحلیل رویا وجود دارند که در این مقاله به چند مورد از مشهور‌ترین آن‌ها به خصوص به رویا در روانکاوی می‌پردازیم.

فهرست مطالب

همه ما تجربه دیدن رویا را در هنگام خواب داریم. تجربه‌ای که گاهی آنقدر واقعی به نظر می‌رسد که طی آن ممکن است هیجانات مختلفی از قبیل ترس، غم، شادی، تنفر، خشم و حتی تعجب و حیرت را مانند زمان بیداری تجربه کرده باشیم. دیدن این رویا‌ها ممکن است ما را نسبت به معنای خوابمان کنجکاو کرده ‌و در تلاش باشیم تا از طریق منابع مختلف به تعبیر خوابمان دست پیدا کنیم تا معنا و هدف خوابمان را دریابیم.

ولی آیا رویاهای ما هدف یا معنای خاصی دارند؟

آیا می‌توانیم با تحلیل و بررسی خواب‌هایمان به شناخت عمیق‌تری از خودمان دست پیدا کنیم؟

 

فروید؛ برای تحقق خواسته‌های خود رویا می‌بینیم.

این نظریه شناخته‌شده‌ترین و بنیادی‌ترین تئوری در رابطه با رویا است. در سال 1899 فروید در کتاب تعبیر خواب خود توضیح می‌دهد که محتوای رویاهای ما مجموعه‌ای از تصاویر زندگی آگاهانه‌مان و تحت‌تاثیر آرزوهایی است که در بیداری به دنبال برآورده کردنشان هستیم. طبق این دیدگاه بعضی از این امیال و آرزوها که انسان به‌طور ناخودآگاه به دنبال برآورده کردن آن‌هاست قابل‌قبول (مثل رسیدن به جایگاه یا موفقیتی خاص) و برخی دیگر غیرقابل قبول‌اند (مثل تکانه‌های جنسی و پرخاشگرانه).

 

رویا در روانکاوی، خواب در روانکاوی

 

چنین آرزوها و خواسته‌های نامعقول توسط ذهن هشیار ما سرکوب می‌شوند اما در رویا به اشکال مختلف و گاه عجیب و نمادین ظاهر می‌شوند. وی اعتقاد داشت که محتوای ذهن ناهشیار، بیش از هر جای دیگر، بیشتر در رویاهای انسان یافت می‌شود. این محتوا هنوز پنهان یا تحریف شده است اما در‌ واقع موجودیت دارد. طبق نظریه فروید هنگامی که بیدار می‌شویم آن‌چه از خواب خود به یاد می‌آوریم و آن را بیان می‌کنیم نمایشی نمادین از افکار اصلی و ریشه‌ای ناخودآگاه ما را نشان می‌دهد. در زبان محاوره نیز رویا عمدتأ برآورنده سخاوتمند امیال و آرزوهاست. هروقت واقعیت از حد انتظار ما فراتر می‌رود دقیقا این جمله را می‌گوییم:«حتی تو خواب هم نمی‌دیدم اینجوری شه!».

طبق دیدگاه فروید برداشت‌های دوران کودکی که گویا در هنگام بیداری در اختیار حافظه ما قرار دارند ولی ما نسبت به آن‌ها آگاهی نداریم، در رویاهایمان نمود پیدا می‌کنند. شاید ژرف‌ترین آرزوی یک رویا همان بازنمای ساده‌ترین خواهش کودکی بود که سال‌ها ناکام مانده و بار‌ها با اشکالی متفاوت در رویا تکرار می‌شود اما ممکن است به‌ خاطر آورده نشود.

ریشه‌های رویا در نظریات قبل از فروید

فروید در تبیین نظریه رویای خود مطرح کرد که تئوری‌های قبل از وی همگی اعتقاد به آگاه بودن انسان داشتند و ریشه‌ای که برای شکل‌گیری خواب متصور هستند به چهار شکل می‌تواند رخ دهد:
1.تحریک‌های حسی بیرونی؛  ممکن است فرد صدایی بشنود، یا بوی خاصی را احساس کند و طبق آن خواب ببیند. به‌عنوان مثال، شخص با حس کردن بوی سوختنی خواب می‌بیند آتش‌سوزی شده است یا با شنیدن صدای آب خواب سیل ببیند .

2.تحریک‌های حسی درونی؛ تصاویر رویا همان افکار در هنگام بیداری هستند که به شکل تصویر در خواب دیده می‌شوند.

3.محرک‌های جسمانی یا ارگانیک؛ مثلا هنگام خواب تشنه‌ایم و در خواب بیابان بی آب و علفی را می‌بینیم یا فردی که مشکل تنفس دارد، خواب خفه شدن می‌بیند.

4.سرچشمه‌های صرفا روانی؛ مثلا از دست کسی عصبی هستیم خواب مرتبط با آن را می‌بینیم، استرس امتحان داریم و آن را در خواب می‌بینیم.

رویا در روانکاوی

اما فروید خواب را کاملا ناخودآگاه می‌دانست. جالب است بدانیم وقتی فروید تعبیر خواب‌های خود را آغاز کرد، عقده ادیپ مورد تأیید قرار گرفت. پدرش مدت‌ها در بستر بیماری بود و زمانی‌ که از دنیا رفت، فروید بسیار افسرده شد.

او علت افسردگی خود را نمی‌دانست تا اینکه آن را در یکی از رویاهایش یافت. وی بعد از تحلیل نماد‌هایش در خواب به این نتیجه دست یافت که واکنش افراطی وی نسبت به فوت پدرش به دلیل این بود که در زمان حیاتش دوست داشت که او بمیرد. به همین دلیل بعد از مرگ پدر احساس عذاب‌وجدان زیادی را تجربه می‌کرد. تحلیل خواب نشان داد که فروید پدرش را رقیبی برای محبت مادرش می‌دید و از او تنفر داشت.

پیشنهاد می‌کنم اگر علاقمندید در مورد زیگموند فروید بیشتر بدانید، به دو مطلب زیر سر بزنید:

لایه‌های رویا در روانکاوی

فروید دو لایه از محتوای رویا را مطرح کرده است؛ محتوای آشکار و محتوای پنهان.

در ارتباط با محتوای آشکار فردی که رویا می‌بیند آن را درک می‌کند اما محتوای پنهان به آرزوها و افکاری اشاره دارد که فردی که رویا می‌بیند را تهدید به بیدار شدن می‌کند. در این حالت وقتی فرد در خواب است، تمایلات غیر قابل قبول و دور از دسترسی که در طول روز در ذهن ناهشیار فرد فعال شده‌اند برای ظاهر شدن به تلاش خود ادامه می‌دهند اما در این میان ایگو متوجه می‌شود که ظاهر شدن آن‌ها می‌تواند اضطراب‌آور یا خطرناک باشد.

بنابراین ایگو آن‌ها را به سمت ناهشیار پس می‌زند، یا به عبارتی آن‌ها را سانسور می‌کند و این تمایلات به‌صورت استتار شده در خواب خود را نشان می‌دهند، به‌دنبال آن فقط فردی که خودش بخواهد و با کمک درمانگر تلاش کند، ممکن است بتواند به آن دسترسی داشته باشد. وی بر این موضوع اصرار داشت که سانسور ذهن، آرزو‌های ناخودآگاه کودکی را به نماد‌هایی مبدل تغییر می‌دهد تا اطمینان داشته باشد که بروز این آرزو‌های ناخودآگاه، خواب فردی که رویا می‌بیند را مختل نمی‌کند.

 

رویا در روانکاوی، خواب در روانکاوی

 

مفهوم دیگری در رابطه با رویا وجود دارد که فروید آن را مطرح کرده و  باقی‌مانده روز نامیده است؛ مفهومی که به محتوای پنهان رویا مربوط می‌شود. این رویداد در حدود 24-48 ساعت قبل از رویا رخ می‌دهد و ممکن است به شکلی تغییر یافته در رویا نمایان شود. این رویداد می‌تواند مربوط به یک ادراک، آرزو، برداشت یا فکر فرد باشد که آرزوی ناخودآگاه را که در دسترس نیست به رویا می‌کشاند.

امروزه می‌دانیم رویا‌ها می‌توانند بیانگر موضوعات دیگری غیر از آرزو‌های ناخودآگاه و امیال باشند؛ موضوعاتی همچون ترس و تعارض‌هایی که فرد با آن‌ها درگیر است. همچنین روان‌کاوان معاصر به این نکته تأکید دارند که رویا‌ها علاوه بر آن که تجارب و آرزو‌های کودکی سرکوب شده شده را نشان می‌دهند، ممکن است چیز‌هایی را به تصویر بکشند که فرد هرگز آن‌ها را در زندگی خود ندیده یا بیانشان نکرده است. کار با رویا می‌تواند به درمانگران کمک کند تا اطلاعاتی درمورد مراجعان، افکار، احساسات، تعارضات و فانتزی‌های ناخودآگاه آن‌ها به‌دست آورند.

یونگ؛ در خواب به ناخودآگاه شخصی و جمعی پی می‌بریم

بعد از فروید مشهورترین نظریه‌پرداز در روان‌تحلیلی در ارتباط با تحلیل رویا، یونگ بود که زندگی نامه و خلاصه‌ای از نظریات او را می‌توانید در زندگی‌نامه‌ی کارل گستاو یونگ بخوانید. نوع تحلیل خواب یونگ نیز منطبق بر روش فروید بود و بسیاری از نظریاتش به فروید نزدیک است. اما مهمترین وجه تمایز آن‌ها مربوط به بحث ناخودآگاه است؛ فروید صرفأ به ناخودآگاه شخصی توجه داشت (گذشته شخصی فرد)، اما یونگ علاوه بر ناخودآگاه شخصی به ناخودآگاه جمعی و نماد‌های جمعی (کهن الگو) هم معتقد بود؛ به‌عبارتی مجموعه اتفاقات تاریخ بشر را که در ناخودآگاه افراد وجود دارند، برای ذهن انسان قابل دستیابی می‌دانست. طبق نظر یونگ رویا محصول خود‌به‌خودی و معنی‌دار کنش روانی از یک تحلیل نظام‌مند است.

به‌عبارتی یونگ نیز همچون فروید اعتقاد داشت رویا به‌‌صورت خود‌‌‌به‌خودی و ناخودآگاه به وجود می‌آید و ما کنترلی بر آن نداریم. همچنین عنوان کرد که رویا معنی دار است و ارزش تحلیل روان‌شناختی دارد. بنابراین می‌تواند اطلاعات سودمندی از شخص، گذشته و تاریخ بدهد. به اعتقاد وی حالت ذهنی کنونی فردی که خواب می‌بیند و گذشته روانی و اجتماعیش باعث می‌شوند یک میل به سایر امیال غلبه کند و باعث شکل‌گیری تصاویر مربوط به آن در رویا ‌شود.

ریشه خواب از دید یونگ

1. کارکرد جبرانی که معادل امیال و آرزو‌های فروید است و این خواب‌ها در جهت تضاد بین خودآگاه و ناخودآگاه عمل می‌کند. ناخودآگاه به‌دنبال جبران خواسته‌های خودآگاه است.

2. کارکرد آینده‌نگر که اعتقاد دارد خواب از آینده خود رویا بین یا کسانی که با وی ارتباط دارند یا از آینده جمعی خبر می‌دهد. فروید این نظریه را کاملا رد کرد.

3. رویا‌های کاهنده که بیانگر این هستند که رویا‌بین از درون به اندازه بیرون رشد‌ نکرده است، به همین دلیل ناخودآگاه به عنوان ترمز در مقابل خودآگاه عمل می‌کند. مرد ثروتمندی که همه عمر در تمام طول روز مشغول کار کردن است، ممکن است خواب سقوط ببیند. در اینجا ناخودآگاه این پیام را می‌رساند که ممکن است اگر او این میزان کار کردن را ادامه دهد خطراتی درانتظارش باشد.

4. رویا‌هایی که علت فیزیکی دارند. او مثال می‌زند که وقتی خدمتکارش صبح برای بیدار کردن در اتاق را زد، او در همان زمان خواب جنگ دید؛ یعنی ناخودآگاه صدای در را تبدیل به صدای تانک و شلیک گلوله و… کرد. وی برخلاف فروید تأکید کرد که رویا به‌ندرت تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار می‌گیرد. بنابراین این‌گونه خواب‌ها کم پیش می‌آیند.

5. رویا‌هایی که تحت تأثیر زخم یا ترومای روانی ایجاد می‌شوند و آن‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند؛
1- رویا‌های بازگشتی که به‌صورت تداعی و طبق مکانیسم سانسور و تغیر شکل، آن زخم را بازسازی می‌کنند
2- رویا‌های واکنشی که طبق کارکرد جبران سعی دارند تأثیر زخم روانی را کاهش دهند و به نوعی بازپروری صورت گیرد.

6. رویا‌هایی که در آن تله‌پاتی دیده می‌شود. او تعریف می‌کند که وقتی یک شب با صدای بلند از خواب پرید و سردر شدیدی داشت. وی بعد‌ها متوجه شد که در همان زمان یکی از بیمارانش به سر خودش شلیک کرده و فوت کرده بود.

یونگ هم همانند فروید اعتقاد داشت که تعبیر رویا بدون در نظر گرفتن رویا‌بین کار درستی نیست. وی رویا را به‌مانند صحنه تئاتری می‌دانست که صحنه، بازیگران، نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده، تماشاگر و منتقد همگی خود رویا‌بین هستند؛ چیزی خارج از خودشخص در رویا نیست. بنابراین باید به تداعی‌های رویا‌بین رجوع کرد. البته یونگ استثنایی هم در نظر گرفت. او در مورد نماد‌های جمعی که فرد در خواب می‌دید به دانش خودش تکیه می‌کرد و از رویا‌بین تداعی نمی‌خواست.

رابرت جانسون؛ تحلیل خواب مستلزم نوشتن و کار فیزیکی است

روش او نیز منطبق بر روش یونگ بود. وی در بخشی از کتابش به نام کتاب کار درونی روش چهار مرحل‌ای برای تعبیر خواب ارائه می‌دهد:

1.تداعی: وی معتقد بود برای تحلیل خواب ابتدا باید خواب را به عناصر مختلف تجزیه کرد و فرد رویا‌بین تداعی‌های مربوط به هرکدام را بدون سانسور بنویسد. سپس از بین تداعی‌ها یکی از آن‌ها انتخاب کند (آن تداعی که بیشترین انرژی را برای او دارد). برای همه عناصر باید این کار انجام گیرد.

2.تحرکات درونی: در این مرحله باید تصاویر رویا را با تحرکات درونی ارتباط داد؛ به‌عبارتی هر تصویر به کدام بخش از وجود فرد اشاره دارد؟ آیا به کهن الگوی خاصی مربوط می‌شود؟

 به‌عنوان مثال، فرد در خواب اتاقی به رنگ آبی می‌بیند. بعد از نوشتن تداعی‌ها رنگ آبی را انتخاب می‌کند که برای وی تداعی‌کننده افسردگی است و آن را یادداشت می‌کند. حالا فرد باید ببیند  افسردگی چگونه در وی بروز پیدا می‌کند؟ چه نشانه‌هایی دارد؟ در چه محیط‌هایی احساس افسردگی می‌کند؟ وقتی  می‌فهمد که در محیط کار احساس غمگینی می‌کند، در مقابل واژه افسردگی می‌نویسد «کار».

3.تعبیر‌ها: اصلی‌ترین پیام رویا چیست؟ مفهوم کلی رویا چیست؟ از کنار هم گذاشتن تداعی‌ها و تحرکات درونی به تعبیر می‌رسیم. جانسون توجه به چهار نکته را در تعبیر مهم می‌دانست.

در تعبیر چیزی که مهم است، این است که باید چیزی را بدانیم که قبلا نمی‌دانستیم چون تعبیر از ناخودآگاه می‌آید.

از تعبیر‌هایی که غرور کاذب یه شما می‌دهند و باعث خود ستایی شما می‌شوند بپرهیزید؛ چون ناخودآگاه برای جبران و رشد شخصی تلاش می‌کند نه تشویق و تزریق اعتماد‌به‌نفس کاذب.

از تعبیر‌هایی که مسئولیت را از شما سلب می‌کنند دوری کنید. ناخودآگاه از ما می‌خواهد که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیریم. (نظر جانسون)

اگر در مورد تعبیر خواب مطمئن نیستید آن را به زمان بسپارید. با رویا‌های خود زندگی کنید. یونگ دهه‌ها بعد به تعبیر برخی از رویا‌های خود می‌رسد.

4.مراسم‌ها: جانسون می‌گوید: برای احترام گذاشتن آگاهانه به رویا‌ها و ناخودآگاه باید کار فیزیکی انجام داد. مراسم‌ها برای گذر از احساس‌های بد یا برای درک برخی شرایط مفید هستند.

ساز و کارهای دفاعی فردی که رویا می‌بیند از دیدگاه روان‌درمانی تحلیلی:

کار رویا این است که محتوای پنهان را به شکل داستان با استفاده از این ساز و کارها به محتوای آشکار تبدیل کند. تعبیر رویا بدین منظور انجام می‌گیرد که با استفاده از کار رویا به مطالب ناخودآگاه دست پیدا کنیم. بنابراین این ساز‌و‌کار‌ها برای پی بردن به معنای رویا و تعبیر آن مفیدند و به عنوان فرایند اولیه و بازبینی ثانویه شناخته شده‌اند. فرایند‌های اولیه عبارتند از:

  • فشرده سازی یا تراکم

در این ساز‌و‌کار چند عنصر مختلف در ناخودآگاه فرد ترکیب می‌شوند تا یک تصویر آشکار رویا را شکل دهند. مثلأ  فرد در خواب فردی را ببیند که از دید او هم شبیه مادرش باشد هم شبیه همسرش. در اینجا ترکیب مادر و همسر یک تراکم است که نشان می‌دهد احساسات مربوط به این دو نفر باهم مرتبط هستند که این موضوع می‌تواند در روان‌درمانی آشکار شود.

  • جابجایی

یک عنصر در رویا نشان‌دهنده چیزی درناخودآگاه است. به‌عبارتی در این ساز‌و‌کار هیجانات و احساسات فرد می‌تواند به دیگری جابجا شود تا ایگو بتواند آن را بپذیرد. همچنین ممکن است اتفاقاتی که برای فرد اضطراب‌آور هستند به شکل متفاوتی که برایش قابل‌قبول‌تر باشند، در رویا دیده شوند.

  • بازنمایی نمادین یا نمادسازی

در این ساز‌و‌کار احساساتی که ممکن است برای فرد بار عاطفی زیاد و غیر‌قابل تحملی داشته باشند به‌صورت نمادین یا تصاویر انتزاعی درآیند.

مثلا شخصی که در انتهای جلسات روان‌درمانی است خواب می‌بیند که در فرودگاه تنهاست و قرار است به تنهایی سفر کند، وی احساس خوبی از این سفر تنها تجربه نمی‌کند. در اینجا تنها سفر کردن و حال بد می‌تواند نمادی از این باشد که مراجع از تمام شدن جلسات روان‌درمانی ناراحت است.

فروید به برخی از نماد‌ها و معنایشان درخواب اشاره کرده (مثلا گل در خواب  نماد آلت تناسلی زنانه است)، اما توضیح داده است که معنای این نماد‌ها می‌تواند از فردی به فرد دیگر تغییر کند؛ یک چیز در خواب نمی‌تواند برای همه مردم معنای یکسانی داشته باشد. بنابراین معنای این نماد‌ها را باید در تداعی‌های خود بیمار یافت.

اما بازبینی ثانویه زمانی اتفاق می‌افتد که فردی که رویا می‌بیند سعی کند رویای خود را به شکلی که برای ایگو قابل‌پذیرش‌تر باشد بیان کند.

پس از فروید تا به امروز نظریات بسیاری در مورد محتوای رویا مطرح شده است؛ و بسیاری از پژوهشگران تلاش کرده‌اند تا از زوایایی دیگر محتوای رویا را بررسی کنند. هموار کردنِ مسائلِ حل نشده‌ی روزمره، جبران کمبودها، حل مشکلات شخصی، پردازش هیجانات، تقویت خاطرات جدید، تمرین موقعیت‌های جدید و یا تهدید آمیز، برخی از کارکردهایی هستند که برای رویا مطرح شده‌اند.

آیا نظریه رویای فروید درست است؟

به نظر می‌رسد هیچ‌کدام از این نظریه‌ها مانند نظریه فروید در حوزه روان‌شناسی اثرگذار نبوده‌اند، همچنین دیگر نظریه‌های مطرح نیز بر پایه نظر فروید بنا شده‌اند. بنابراین درستی این نظریه را مورد بررسی قرار می‌دهیم. طی دهه گذشته نتایج آزمایشات برخی پژوهشگران حوزه روانشناسی نشان داده‌است که بخشی از نظریه‌ی رویای فروید می‌تواند درست باشد، مانند نتایج آزمایشی که دانیل وگنر (Daniel Wegner) انجام داد.

وگنر با الهام از نوشته ای از فیودور داستایفسکی (Feodor Dostoievski) فرض اصلی این پژوهش را مطرح کرد.  داستایفسکی در یکی از کتاب‌هایش با عنوان «یادداشت‌های زمستانه درباره خاطرات تابستانه» می‌نویسد: «سعی کنید این تمرین را انجام دهید: به خرس قطبی فکر نکنید و سپس خواهید دید که آن چیز لعنتی هر دقیقه به ذهنتان می‌آید».

وگنر این ایده را مطرح کرد که: وقتی ما سعی می‌کنیم تا یک فکر را نادیده بگیریم یا سرکوبش کنیم، بیشتر اوقات موفق نمی‌شویم و سر و کله آن فکر دوباره پیدا می‌شود.

وگنر- رویا در روانکاوی

او درستی این ایده را در آزمایشی در سال 2004 مورد سنجش قرار داد.

آزمایش  وگنر به این شکل بود که از شرکت‌کنندگان خواسته‌شد پیش از  آن‌که بخوابند، فرد به‌خصوصی را تصور کنند و سپس 5 دقیقه زمان بگذارند و هرچه به ذهنشان خطور می‌کند را یادداشت کنند. شرکت‌کنندگان به سه گروه تقسیم شدند، از گروه اول خواسته شد هنگام نوشتن به آن فرد فکر نکنند، به گروه دوم گفته شد در حین نوشتن به آن فرد فکر کنند و گروه سوم آزاد بودند به هر چه می‌خواهند فکر کنند یا نکنند.

در مرحله بعد، از تمام شرکت‌کنندگان خواسته شد صبح فردا، هنگامی که از خواب بیدار می‌شوند هر آنچه که شب گذشته در خواب دیده‌اند را یادداشت کنند. نتایجی که از این آزمایش به‌دست آمد واضح بود. شرکت‌کنندگان گروهی که به آن‌ها گفته شده بود به آن فرد فکر نکنند؛ بیشتر از دو گروه دیگر خواب آن فرد را دیده بودند.

وگنر نام این پدیده را «اثر بازگشت رویا» ( dream rebound effect) نام‌گذاری کرد. وی علت اثر بازگشت رویا را فرایند سرکوب افکار عنوان کرد و اینگونه توضیح داد:

 زمانی که ما می‌خواهیم یک فکر را سرکوب کنیم هم‌زمان دو فرآیند روان‌شناختی در ذهن ما مشغول فعالیت‌اند: یک فرآیند عملیاتی (operating process)، که آن فکر را به طور فعال سرکوب می‌کند، و یک فرآیند نظارت (monitoring process)، که مراقب فکر سرکوب شده‌است.

سرکوب افکار فرآیندی پیچیده است و تنها زمانی این عملیات به خوبی صورت می‌گیرد که این دو فرآیند با هم هماهنگ کار کنند. این موضوع همسو با نظریه فروید است  که مطرح کرده است دو نیروی روانی وجود دارد که دلایل اولیه شکل‌گیری رویا هستند؛ یکی از آن‌ها به آرزو یا خواسته بیان شده در رویا شکل می‌دهد و دیگری این آرزو یا تمایل در رویا را سانسور می‌کند. به همین دلیل است که با وجود اینکه کارکرد رویا محقق ساختن آرزوست معنای خود را بدون پرده‌پوشی آشکار نمی‌کند.

وگنر در پژوهش خود به این نتیجه رسید؛ که ممکن است فرآیند سرکوب افکار در مرحله خواب با حرکات سریع چشم (REM) یا خواب فعال از کار بیفتد. در این مرحله قسمت‌هایی از مغز که در سرکوب افکار نقش دارند مانند بخش‌هایی که در توجه، کنترل و حافظه فعال  اثرگذار‌‌هستند، غیر فعال می‌شوند. نکته دیگری که باید بدانیم این است که بخش زیادی از رویاهایمان در مرحله خواب REM اتفاق می‌افتند، درست همان زمانی که فرآیند سرکوب افکار ما غیرفعال شده‌است. این چنین می‌شود که افکار سرکوب شده ما در رویاهایمان ظاهر می‌شوند.

نقش سرکوب افکار در شکل‌گیری رویا و سلامت روان

نتایج پژوهش وگنر و دیگر پژوهش‌های مرتبط با رویا نشان دادند افرادی که تمایل بیشتری به سرکوب افکارشان دارند به احتمال بیشتری اثر بازگشت رویا را تجربه می‌کنند، همچنین رویاهای ناخوشایند بیشتری را می‌بینند، کیفیت خوابشان پایین‌تر است و اضطراب، استرس و افسردگی بیشتری را تجربه می‌کنند.

 به‌طور کلی نتایج پژوهش‌ها نشان داده است که سرکوب افکار با سلامت روان رابطه دارد. بنابراین توجه به رویاهایمان می‌تواند به ما کمک کند تا مواردی را که در زندگیمان نادیده می‌گیریم و یا افکاری را که سرکوب می‌کنیم، شناسایی کنیم تا موجب مشکل و دردسری برایمان نشوند. بررسی رویاهایمان چه در محیط درمانی و چه در خارج از آن می‌تواند یکی از راه‌های به دست آوردن بینش نسبت به احوالات درونیمان باشد. هرچقدر در مسیر تحلیل رویا‌ها پیش‌ رویم، بیشتر و بیشتر به تجارب دوران کودکی که منبع محتوا‌ی پنهان رویا و آنچه که سرکوب شده است می‌رسیم.

سخن پایانی

طبق نظر پژوهشگران معاصر، هر چند بخشی از جنبه های نظریه رویای فروید آزمایش و درستی آن اثبات شده است اما هنوز جنبه‌های زیادی از نظریه‌اش وجود دارد که از نظر تجربی یا آزمایش نشده‌اند یا قابلیت آزمایش را ندارند. بنابراین اگرچه میزان دقیق بودن نظریه فروید در مورد رویاها هنوز نامشخص است، اما حداقل از یک جنبه به نظر می‌رسد که نظریه فروید درست است:

 رویاها واقعاً شاه‌راهی برای شناخت ناخودآگاه هستند، جایی که افکار سرکوب شده در آنجا زندگی می‌کنند.

Revonsuo A. The reinterpretation of dreams: An evolutionary hypothesis of the function of dreaming

Rasch B, Born J. About sleep’s role in memory. Physiol Rev

glen O. Gabbard, M.D.. View Product. Long-Term Psychodynamic Psychotherapy: A Basic Text, Third Edition

تحلیل رویا یونگ

تحلیل کاربردی خواب و رویا رابرت الکس جانسون

نوشته

نعیمه رضوانی مقدم

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر