معرفی و تحلیل فیلم پدر (2020)

نوشته

فیلم «پدر» روایتگر زندگی پدری پیر است که به آلزایمر دچار شده؛ نوعی بیماری که در روان‌پزشکی به آن خردسودگی نیز می‌گویند. در این مطلب مجله تجربه زندگی به معرفی و بررسی این فیلم می‌پردازیم.

فهرست مطالب

فیلم «پدر» روایتگر زندگی پدری پیر است که به آلزایمر دچار شده؛ نوعی بیماری که در روان‌پزشکی به آن خردسودگی نیز می‌گویند. در این مطلب مجله تجربه زندگی به معرفی و بررسی این فیلم می‌پردازیم.

معرفی فیلم پدر (The Father)

این فیلم با فیلمنامه درست و دقیقی که دارد، کارگردانی خوب «فلورین زلر» و از همه مهم‌تر نقش آفرینی درخشان «آنتونی هاپکینز» بزرگ، آن را به اثری دیدنی و قدرتمند تبدیل می‌کند که در کنار همه‌ی این‌ها، فیلم  The Father آن ضربه‌ی نهایی‌ را که یک فیلم را به اثری ماندگار تبدیل می‌کند، در خود دارد.

در نهایت می‌توانم بگویم دیدن «پدر» تجربه تلخی‌ است اما دیدنش را پیشنهاد می‌کنم؛ کمتر فیلمی این چنین ارزش دیدن دارد.

همانطور که از هر یادداشت سینمایی جدی‌ انتظار می‌رود، در این یادداشت هم داستان فیلم لو می‌رود، اگر تمایل دارید غافلگیری‌های فیلم را خودتان تجربه کنید، پیشنهاد می‌کنم ۹۰ دقیقه وقت بگذارید فیلم را ببینید و بعد به سراغ این یادداشت بیایید.

اگر فرصت خواندن متن را ندارید، می‌توانید خلاصه‌ای از تحلیل فیلم پدر را با صدای من [امین رجیعی] در فایل صوتی زیر بشنوید:

 

 

نگاهی به داستان فیلم پدر

«پدر» یک بازنمایی تمام عیار تلخی واقعیت است؛ واقعیت زندگی بسیاری از انسان‌ها در حال و بسیاری دیگر در آینده!
فیلم «پدر» روایتگر زندگی پدری است که مبتلا به آلزایمر شده است؛ البته که فیلم فقط روایتگر نیست و به یک تجربه بدل می‌شود و برخلاف دیگر فیلم‌های سینمایی با محوریت آلزایمر، در این فیلم ما از دریچه‌ی نگاه کاراکتر اصلی به جهان پیرامون نگاه می‌کنیم.

 

معرفی و تحلیل فیلم پدر

 

فلورین زلر، نشان داد که هوش خوب و درک عمیقی از روابط انسانی دارد؛ به عادت همیشگی فیلم‌ دیدن‌هایمان، بازی‌ها و شخصیت‌ها را باور می‌کنیم اما دیری نمی پاید که باورمان فرو می‌ریزد.
ما هم درست مثل آنتونی به آلزایمر دچار می‌شویم و عزیزانمان را اشتباه می‌گیریم یا وسایلمان را گم می‌کنیم؛ ما حقیقت ذهنِ آنتونی را می بینیم، نه واقعیت را!

با وجود سکانس‌های کابوس‌وار پیوستگی فیلم از بین نمی‌رود که این شگفت‌انگیز است. در ذهن آنتونی خانه تکثیر می‌شود و می‌شود خانه‌ها اما در واقعیت خانه‌ای وجود ندارد.

تحلیل فیلم پدر

فیلم پدر استعاره و نمادهای مهم و جذابی هم دارد؛ آنتونی در راهروهای تنگ قدم می‌گذارد و دوربین به خوبی تنگ بودن راهروها و احاطه شدنِ آنتونی توسط آن‌ها را به تصویر می‌کشد که این فشارِ ذهنی آنتونی را نشان می‌دهد.

در کنار راهرو‌ها «در» هم عنصر مهمی‌ است؛ در‌های بسیاری که به بیرون راهی ندارند و انگار از ماهیتِ اصلیشان تهی شده‌اند که این نشان از تمایل آنتونی به گریز از وضعیت موجود و گرفتار شدنش دارد.

 

معرفی و تحلیل فیلم پدر

 

اما مهم‌ترین نماد فیلم «ساعت مچی» است؛ آنتونی مدام از ساعت مچی‌اش می‌گوید و دنبال آن می‌گردد چون «زمان» تنها عنصر برای امیدوار بودن اوست. در واقع آنتونی واقعیت را از دست داده است، عناصر پیرامونش را نمی‌تواند به درستی تشخیص دهد و به این خاطر در ذهنش عنصری می‌سازد تا او را دلگرم کند.

همه‌ی این اشاره‌ها این را می‌رساند که ساعت مچی برای آنتونی فقط یک واکنش دفاعی برای فرار از بیماری است چرا که ساعت مچی حتی وجود خارجی هم ندارد!
اگر سکانس پایانی فیلم را تنها سکانس واقعی فیلم بدانیم، می‌بینیم که آنتونی ساعتی ندارد!

 

معرفی و تحلیل فیلم پدر

 

«فلورین زلر» با خلق یک درام باشکوه، عمیق و درگیرکننده به خوبی ما را با یک بیمار آلزایمری همراه می‌کند؛ مثل او سردرگم می‌شویم، اطرافیانمان را به خاطر نمی آوریم، شب و روز را گم می‌کنیم و درست همانند او می‌ترسیم، می خندیم، گریه می‌کنیم و حیرت می‌کنیم؛
طوری که وقتی داماد خیالی به آنتونی سیلی می‌زند، انگار آن سیلی بر صورت ما نشسته است، نه آنتونی!

همه‌ی این‌ها پیش می‌رود و در نهایت می‌فهمیم در ذهن یک پیرمرد مبتلا به آلزایمر بودیم و هیچ چیز واقعیت نداشته است و این به وضوح تجربه تلخی‌ است، بسیار تلخ!

انسانِ بی‌‌خاطره زوال را پیش می‌گیرد و به مرگ نزدیک می‌شود.

در سکانس پایانی فیلم واقعیت عریان می‌شود، سکانسی که اگر به اندازه کافی خوب در نمی‌آمد، تمامیِ صحنه‌های فیلم بی معنی می‌شدند.
جایی که می‌فهمیم آنتونی تمامِ این مدت در آسایشگاه بوده و همه چیز در خیالش رخ داده است.
اوجِ بازیِ «آنتونی هاپکینز» در سکانس پایانی‌ است؛
جایی که به طرز دردناکی در خود می‌شکند! او درحالیکه با درد، گریه می‌کند مادرش را صدا می‌زند از او کمک می‌خواهد‌.
این اولین باری‌ست که اسم مادرش را به زبان می‌آورد. آنتونی به نقطه‌ی اول زندگی بازمی‌گردد به آغاز! مثل یک کودک که همه‌ی دنیایش مادرش است؛ «مادر»! این اولین «دیگریِ بزرگ» انسان!

اگر مغز آنتونی را مثل یک شاخه‌ی درخت تصور کنیم که مملو از برگ است، در نهایت با اثر آهسته‌ی بیماری همه‌ی برگ‌های خودش را از دست می‌دهد و از هر نشانی از زندگی تهی می‌شود.

درباره‌ی فیلم پدر

فلورین زلر، نمایشنامه نویسِ فرانسوی، نمایشنامه «پدر» را سال‌ها پیش نوشته است که در طی سالیان توسطِ بیش از ۴۵ گروه نمایشی در کشور‌های گوناگون اجرا شد.

 

 

دو تا از این اجرا‌ها در ایران به روی صحنه رفت؛ در یکی از آن‌ها زنده یاد چنگیز جلیلوند نقش «آنتونی» را بازی کرده و در دیگری مسعود کرامتی نقش آفرینی کرده‌است.

«زلر» به واسطه‌ی آلزایمر مادربزرگش تجربه نزدیکی از این بیماری دارد که همین منجر به نوشتن این فیلم‌نامه می‌شود؛ فیلم‌نامه‌ای که از ابتدا برای «آنتونی هاپکینز» نوشته شده است.
در نهایت این فیلم ۲ اسکار کسب کرد؛ یکی از آن‌ها متعلق به آنتونی هاپکینز است که در ۸۳ سالگی یکی از درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما را به نمایش گذاشت و جایزه‌ی دیگر فیلم، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی بوده است.
در مجموع با توجه به اقبال عموم مخاطبان و همچنین منتقدان، می‌شود فیلم «پدر» را فیلمی تاثیرگذار و موفق دانست.

 

سخن پایانی

«پدر» را به همه‌ی آنانی که با دیدن تلخی به مشکل جدی‌ای در روانشان مواجه نمی‌شوند، توصیه می‌کنم.
این فیلم جدای از زیبایی و شگفت انگیز بودنش، می‌تواند ما را به درکِ بهتر انسان‌های مبتلا به آلزایمر نزدیک کند.

پیشنهاد سردبیر: امیدوارم از مطالعه‌ی این مطلب لذت برده باشید. اگر به فیلم‌هایی با مضمون بازگشت به «دیگری بزرگ» علاقمندید، پیشنهاد می‌کنم به مطلب معرفی و بررسی مینی‌سریال Unorthodox سر بزنید.

نوشته

امین رجیعی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

در این جستار، خانم لیندا برمن با ارائه‌ی نقل قولهایی جذاب و تأمل‌برانگیز، نقش ناخودآگاه در انتخاب شریک زندگی را روشن می‌کند.

نوشته

در این مقاله با نگاهی روانکاوانه به فیلم The Truman Show، ساخته پیتر ویر، بررسی می‌کنیم چرا افراد یک اثر هنری را به شیوه‌هایی گاه متناقض تجربه می‌کنند.

نوشته

کتاب هنر همچون درمان، اثر آلن دوباتن و جان آرمسترانگ، هنر را فراتر از زیبایی‌شناسی، به‌عنوان ابزاری درمانی می‌بیند که با هفت کارکرد اصلی مانند به‌یادآوردن، امید و خودشناسی، به بهبود روان انسان کمک می‌کند.

نوشته

نظرات

7 پاسخ

  1. فیلمی عمیق و‌ پر مفهوم بود و این اولین تحلیلی بود که ابعاد بیشتری از اون رو برای ما توضیح داد

  2. عالی بود. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. اشکم در آمد. سناریو، کارگردانی، بازیها و … با اینکه محیط و بازیگران فیلم محدود است ولی شاهکار سینمایی است که در عمق جان و روان آدمی نفوذ می کند. موزیک متن آن بسیار با فیلم هماهنگ و شاهکار است. بارها دیدن فیلم سیرم نمی کند. دیدن این فیلم روانکاوانه را به مشتاقان هنر سینما توصیه می کنم.

  3. عالی بود و من باهاش همذات پنداری کردم … کارگردان و بازیگرها عالی بودند بویژه هاوکینز فقید … در سکانس آخر واقعا اشک ریختم

  4. عالی بود و من باهاش همذات پنداری کردم … کارگردان و بازیگرها عالی بودند بویژه هاوکینز فقید … در سکانس آخر واقعا اشک ریختم

  5. خیلی غمگین انگیز بود،بادیدنش گریه کردم، مخصوصا سکانس آخر و سکانسی که توسط داماد خیالیش کتک میخوره.
    بازی آقای آنتونی هاپکینز بسیار زیبا و فوق العاده بود.
    تحلیل مفید وخیلی خوبی بود.

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر