زندگی نامه ژاک لکان (1902-1981)

نوشته

در ادامه‌ی این مطلب، گاه‌شمار زندگی "ژاک لکان" را به همراه آلبوم تصاویری که دخترش "جودیت میلر" جمع آوری کرده است، مطالعه می‌‌کنید.

فهرست مطالب

ژاک لکان (Jacques Lacan) را می‌توان تأثیرگذارترین روانکاو بعد از فروید دانست. او نیز مانند فروید ابتدا پزشک شد و سپس فهمید اصول پزشکی برای درمان روانکاوی کارساز نیست. او نه تنها در حوزه بالینی، بلکه در حوزه‌های ادبیات، جامعه‌شناسی، سیاست، مطالعات جنسیت و دیگر زمینه‌هایی که نیازمند تفکر انتقادی هستند، تاثیرگذار بوده است. زندگی‌نامه‌ی دقیق لکان می‌تواند منابع ارزشمندی برای مطالعه بیشتر علاقمندان معرفی کند.

1902

ژاک لکان ۱۳ آوریل در پاریس زاده می‌شود. فرزند اول والدینی موفق از طبقه اجتماعی متوسط رو به بالا (بورژوا)؛ آلفرد لکان و امیلی بادری؛ خانواده‌ای کاتولیک که به شدت سنتی هستند.

ژاک لکان در آغوش مادرش
 

 

نخستین گام‌های ژاک لکان، اولین فرزند خانواده

 


1907

لکان وارد کالج منتخب استانیسلاس (Stanislas ) می‌شود؛ یک کالج منتسب به انجمن حضرت مریم که در خدمت پاریسی‌های طبقه اجتماعی بورژا بود. او در این کالج تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با تاکیدات شدید مذهبی و سنت گرایانه‌ای فرامی‌گیرد (۱۹۰۷ تا ۱۹۱۹). در سال ۱۹۱۹ او تحصیلات خود را تکمیل می‌کند.

 


تصویری از کودکی ژاک لاکان که برای دوربین ژست گرفته است.

 


مادربزرگ و پدربزرگ مادری لکان

 


ژاک لکان و خواهر کوچکش مادلین به همراه پدر

 

لکان و خواهرش به همراه مادر

1908

تولد سیلویا مکلس (Sylvia Maklès)، همسر دوم ژاک لاکان

 

عکس‌هایی از لکان حین تحصیل در کالج استانیسلاس

 


1910

فروید انجمن بین‌المللی روانکاوی (IPA) را تاسیس می‌کند.


1915

در طول جنگ، آلفرد لاکان به عنوان گروهبان جنگی انتخاب می‌شود. بخش‌هایی از کالج استانیسلاس تغییر کاربری می‌دهد و به بیمارستانی مختص سربازان مجروح تبدیل می‌شود. لکان «اسپینوزا» خواندن را شروع می‌کند.

 

۲ آوریل ۱۹۱۲

 


۱۹۱۷

ژان باروزی (Jean Baruzi)، متفکر منحصر به فرد کاتولیکی که مقاله‌ای درباره یوهان صلیبی نوشته بود، شروع به آموختن فلسفه به لاکان می‌کند. افکاری که در او تا آن زمان بکر و دست‌نخورده بودند، دستخوش تغییراتی می‌شوند.


عکسی از لکان در آلبوم مادری‌اش

 


فرزند بزرگتر در این تصویر ژاک لکان است

 


۱۹۱۸

لاکان شروع به مراجعه‌های مکرر به کتابفروشی‌هایی مانند خانه کتاب‌دوستان آدریان مونییر (Adrienne Monnier’s Maison des amis des livres) و شکسپییر و شرکا در خیابان لودیون پاریس (Shakespeare and Company) می‌کند. توجه او به دادائیسم و سبک آوانگارد جلب می‌شود و به آن‌ها علاقه‌مند می‌شود.


۱۹۱۹

پاییز: لاکان تحصیلات متوسطه را در کالج استانیسلاس به پایان می‌رساند. او تصمیم می‌گیرد که در زمینه پزشکی مشغول به کار و وارد دانشکده پزشکی پاریس می‌شود.


۱۹۲۰

لکان آندره برتون (André Breton) را ملاقات می‌کند و به جنبش‌های سورئالیستی علاقمند می‌شود.

 

نوزده سالگی لکان، جمعی از دانشجویان پزشکی

 


۱۹۲۱

ژاک لکان به دلیل لاغری بیش از حد از خدمت سربازی معاف می‌شود. طی چند سال آینده او در پاریس پزشکی می‌خواند.

۷ دسامبر: ژاک لکان در اولین برنامه کتابخوانی عمومی رمان اولیس (Ulysses)، نوشته جیمز جویز در کتابفروشی شکسپییر و شرکا شرکت می‌کند.

 

جمعی از روانپزشکان


هیچ عکسی از پدرم با کلرامبو پیدا نکردم، در سال 1966 پدرم از او به عنوان تنها استادش در روانپزشکی یاد کرد.

 

لاکان با دوستانش پیر، مال و هنری ای

 


۱۹۲۵

مدلاین، خواهر لاکان در بیستم ژانویه با ژاک هولن ازدواج می‌کند و آن‌ها بعد از مدت کوتاهی به هندوچین مهاجرت می‌کنند.


۱۹۲۶

۴ نوامبر: انجمن روانکاوی پاریس یا SPP (Société Psychanalytique de Paris) ، اولین انجمن مربوط به روانکاوان فرانسوی تاسیس می‌شود.


۱۹۲۷

آموزش‌های بالینی روانپزشکی لکان در کلینیک مغز و اعصاب و بیماری‌های روانشناختی پاریس آغاز می‌شود؛ این بیمارستان سرویسی است مربوط به بیمارستان سنت آن (Sainte-Anne hospital) در پاریس با مدیریت هنری کلود.

 


لکان بر این باور بود که دروس پزشکی هیچ‌گاه نمی‌تواند روشی اساسی و اصولی برای درمان‌های روانکاوی باشد.

 


۱۹۲۸

ژاک لاکان آموزش‌های بالینی روانپزشکی را در بیمارستان نظامی مخصوص بیماری‌های روانی در پاریس (L’Infirmerie Spéciale de la Préfecture de Police) تحت سوپرویژن گائتان گاسیان دو کلرامبو (Gaëtan Gatian de Clérambault) شروع می‌کند. شیوه تدریس غیرمعمول او تاثیر ماندگاری بر لکان خواهد داشت.

لکان با ماری ترزا برگروت رابطه برقرار می‌کند. او در سال ۱۹۳۲، تز دکترای خود را به او تقدیم کرد.


۱۹۲۹

آموزش بالینی در بیمارستان هنری راسل (L’Hôpital Henri Rousselle) و ارتباط با بیمارستان سنت آن در پاریس (۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱).


۱۹۳۰

ژوئیه: لکان دیداری با سالوادور دالی ترتیب می‌دهد.


۱۹۳۱

۱۸ ژوئن: ژاک لکان، مارگاریت پنتان (Marguerite Pantaine-Anzieu) که هنرپیشه‌ی مورد علاقه‌اش (هوگت دوفلوس) را با چند ضربه چاقو شدیدا مجروح کرده بود و به بیمارستان سنت آن پاریس معرفی شده بود، معاینه می‌کند. تحقیقاتی که لکان روی این مورد انجام می‌دهد، بخش اصلی و مرکزی تز دکتری او را با عنوانLe Cas Aimée (مورد محبوبه) پایه‌گذاری می‌کند. ژاک لکان او را محبوبه (Aimée) می‌نامد و مورد او را اساس پایان‌نامه دکترای خود قرار می‌‌دهد.

 


سال 1931 جزیره پورکرول، 27 سال پس از این عکس خانوادگی به آنجا سفر کردیم. “جودیت میلر”

 

اقامتش در آن جزیره به همراه خانم ماری ترزا برگروت. ژاک در پایان‌نامه اش از او تقدیر کرده بود.

 


۱۹۳۲

لاکان دکتری روانپزشکی خود را با ارائه تزی درباره ارتباط پارانویا با ساختار شخصیت دریافت می‌کند. موضوع او توجه جامعه سورئالیست را به صورت چشم‌گیری جلب می‌کند. علاقه لکان به پارانویا، زبان، فانتزی و سیمپتوم‌ها (نشانه‌ها) که مهمترین موضوعات مورد توجه سورئالیست‌ها بود، او را به جامعه آن‌ها نزدیک‌تر می‌کند. ایده اصلی اولین دوره کار ژاک لاکان از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۴۸، تسلط امر تصویر بر روی انسان‌ها است.

لاکان رساله دکترای خود را (پسیکوز پارانویاک و ارتباط آن با شخصیت) منتشر می‌کند و رونوشتی از آن را برای فروید می‌فرستد. فروید با فرستادن کارت پستالی برای لکان به او اعلام می‌کند که رساله را دریافت کرده است.

 


جلد پایان‌نامه لکان

درجه دکتری به تز لاکان با عنوان “جنون پارانوییک در ارتباط با شخصیت پارانوییک” (De la psychose paranoïaque dans ses rapports avec la personalité) به زبان فرانسه، در سال ۱۹۳۲ اهدا می‌شود. البته او بعدها (در سال ۱۹۷۵) عنوان می‌کند که جنون پارانوییک و شخصیت پارانوییک درواقع یکسان هستند.

نام یک نفر در لیست کسانی که لاکان تز خود را به آن‌ها اهدا کرد نبود؛ غیبت او در لیست اسامی باعث شناخته شدن او می‌شود؛ نام او کلرامبولت (Clérambault) است. علت غیبت او در این لیست، تفاوت‌های لکان با کلرامبولت است. لاکان به خاطر این تفاوت از گردآوردن نظریات او و قرار دادن آن در کنار تز خود امتناع کرد. لاکان اعلام می‌کند که در تز دکتری خود با نظریه «mental automatism» کلرامبولت مخالف است.

ژاک لکان مقاله فروید با عنوان «برخی از مکانیزم‌های روان‌رنجوری در حسادت، پارانویا و همجنسگرایی» را ترجمه می‌کند. (بعد از جنگ جهانی دوم)

در ماه ژوئن ژاک لکان تحلیل خود را با رادولف لوونشتاین (Rudolph Loewenstein) آغاز کرد (۱۸۹۸ تا ۱۹۷۶).

در نوامبر مجله فرانسوا (Le François) رساله او را منتشر می‌کند و لکان یک رونوشت از آن را برای فروید می‌فرستد. فروید با ارسال کارتی به او اطلاع می‌دهد که رونوشت را دریافت کرده است.

ترجمه لاکان از مقاله «برخی مکانیزم‌های روان‌رنجوری در حسادت، پارانویا و همجنسگرایی» نوشته فروید در مجله روانکاوی فرانسه منتشر می‌شود.

۷ سپتامبر: مقاله پزشکی «روان‌پریشی پارانویید در رابطه با شخصیت» در فرانسه توسط ژاک لاکان منتشر می‌شود.

 


صفحه‌ای از پایان نامه لاکان به تقدیر از پدر و مادرش

 


۱۹۳۳

لاکان دو مقاله در مجله سورئالیستی مینیاتور (Minotaure) منتشر می‌کند. الکساندر کوژو (Alexandre Kojève) شروع به سخنرانی درباره کتاب «پدیدارشناسی روح» نوشته هگل در مدرسه تحصیلات عالی می‌کند و لکان به طور مداوم در سال‌های پیش رو، در این سخنرانی‌ها حضور پیدا می‌کند. این سمینارها در مدرسه کاربردی تحصیلات عالیه برگزار می‌شود که لاکان در آنجا ژرژ باتای (Georges Bataille) و رمون کنو (Raymond Queneau) را ملاقات می‌کند.


۱۹۳۴

۲۹ ژانویه: لکان با مری لوییز بلوندین (Marie-Louise Blondin) ازدواج می‌کند.

 

نوامبر: لکان کاندیدای عضویت در انجمن روانکاوی پاریس می‌شود (SPP).


۱۹۳۶

۳ آگوست: لاکان مقاله خود را درمورد «مرحله آینه‌ای» در چهاردهمین کنگره انجمن روانکاوی آمریکا در شهر مارین‌باد چک اسلواکی ارائه می‌کند. او در دفتر خصوصی خود به عنوان روانکاو شروع به کار می‌کند.


۱۹۳۷

7 ژانویه: تولد کارولین ماری لاکان (Caroline Marie Image)؛ فرزند اول لاکان و مری لوییز.

 


ژاک لکان و اولین دخترش، کارولین لاکان

 

 


۱۹۳۸

لاکان یک مقاله طولانی درباره «خانواده» (article on the family) در دانشنامه فرانسه می‌نویسد. عنوان نهایی این مقاله «عقده‌های خانوادگی در شکل‌گیری فرد. تلاشی برای تحلیل یک عملکرد در روانشناسی»

۵ ژوئن: بعد از اینکه هیتلر اتریش را تسخیر کرد، فروید برای زندگی در لندن، وین را ترک می‌کند. او در مسیر رسیدن به لندن توقفی در پاریس می‌کند و ماری بناپارت به افتخار او در پاریس یک میهمانی ترتیب می‌دهد. ژاک لکان در این میهمانی شرکت نمی‌کند.

لاکان با سیلویا مکلس باتای که در سال ۱۹۳۴ از ژرژ طلاق گرفته بود، وارد رابطه عاطفی می‌شود.

دسامبر: لاکان تحلیل خود را با لوونشتاین به پایان می‌رساند و عضو انجمن روانکاوی پاریس می‌شود.

 

پرتره سیاه قلم لاکان اثر آندره ماسون

۱۹۳۹

بعد از حمله هیتلر به پاریس، انجمن روانکاوی پاریس (SPP) عملکرد خود را متوقف می‌کند. در طول جنگ، لاکان در یک بیمارستان نظامی مشغول به کار است.

 


تصاویری از لکان در یونیفورم نظامی

 


وقتی جنگ شد ژاک لکان تصمیم گرفت در دوران درگیری نه اثری منتشر کند و نه سخنرانی کند. این نامه‌ای است که پدرم به مقامات دولتی نوشته است.

 

۲۷ آگوست: تولد تایباد لکان، فرزند دوم ژاک لکان و مری لوییز بلوندین.

۲۳ سپتامبر: مرگ زیگموند فروید در لندن در هشتاد و سه سالگی.


۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵

جنگ جهانی دوم. انجمن روانکاوی پاریس دچار صدمات بسیاری شده، عملکرد موثر خود را از داده و نابود می‌شود. لکان در یک بیمارستان نظامی کار می‌کند.


۱۹۴۰

ژاک لکان در بیمارستان نظامی وال د گریس (Val-de-Grâce) در پاریس کار می‌کند. در حین اشغال آلمان او هیچ فعالیت حرفه‌ای خاصی ندارد. او در مقاله Propos sur la causalité psychique که در سال ۱۹۴۶ نوشته و بعدها در کتاب گزیده مکتوبات لکان منتشر شد، می‌گوید: «سالهای بسیاری از ابراز خود سر باز زدم. حقارت زمانه ما که تحت اطاعت دشمنان بشر پدید آمده است، مرا از سخن گفتن منصرف کرد. من خود را با فانتزی داشتن تمام حقایق در دستانم رها کردم»

در ژوئن دولت ویشی تاسیس می‌شود. انجمن روانکاوی فرانسه تمام فعالیت‌های خود را به حالت تعلیق درمی‌آورد.

سیبیل لکان، سومین فرزند لکان و مری لوییز ۲۶ نوامبر متولد می‌شود.

زمانی که دولت ویشی در ماه ژوئن سر کار می‌آید، انجمن روانکاوی پاریس، علی‌رغم تلاشش برای تقلید از انجمن روانکاوی آلمان، تمام فعالیت‌های خود را به حالت تعلیق درمی‌آورد.


۱۹۴۱

۳ ژوئیه: جودیت لکان، دختر ژاک لکان و سیلویا مکلس باتای به دنیا می‌آید. جودیت صاحب نام خانوادگی باتای می‌شود؛ چرا که لکان هنوز همسر مری لوییز است. (البته جودیت بعد از ازدواج، نام خانوادگی همسرش، میلر را بر خود می‌گذارد.)

 


زاک لکان و همسر دومش سیلویا که دخترشان جودیت را باردار است.

 

این قاب عکس همیشه در اتاق لکان بود؛
لیل، خیابان پنجم.

۱۵ دسامبر: لکان و مری لوییز رسما طلاق می‌گیرند.


1944

لکان در بهار، ژان پل سارتر (۱۹۰۵-۱۹۸۰)، پابلو پیکاسو (۱۸۸۱-۱۹۷۳) و موریس مرلو-پونتی (۱۹۰۸-۱۹۶۱) را ملاقات می‌کند. او درمانگر شخصی پیکاسو می‌شود. همچنین او به با مرلو-پونتی بسیار نزدیک می‌ماند.

ژاک الن میلر، داماد آینده لکان ۱۴ فوریه متولد می‌شود.


۱۹۴۵

بعد از آزادی فرانسه، انجمن روانکاوی پاریس جلسات خود را دوباره از سر می‌گیرد. ژاک لکان به انگلستان سفر می‌کند و ۵ هفته برای مطالعه وضعیت روانپزشکی در سال‌های جنگ را آنجا سپری می‌کند. جدایی او از مری لوئیس رسما اعلام می‌شود.

ژاک لکان ویلفرد بیون را ملاقات می‌کند؛ بیون او را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد. دو سال بعد، لکان در یادداشتی که درباره این ملاقات می‌نویسد، از منش قهرمانانه مردم بریتانیا در طول جنگ جهانی تمجید می‌کند.


۱۹۴۶

انجمن روانکاوی پاریس فعالیت‌های خود را از سر می‌گیرد.

۹ آگوست: سیلویا مکلس و ژرژ باتای رسما از یکدیگر طلاق می‌گیرند.


۱۹۴۷

ژاک لکان گزارشی از سفر خود به انگلستان منتشر می‌کند.

در سال ۱۹۴۶، انجمن روانکاوی پاریس فعالیت‌های خود را از سر می‌گیرد و لکان به همراه دانیل لاگاش و ساشا ناشت (Nacht and Lagache) مسئول آموزش تحلیل و کنترل سوپروایزری می‌شود و از لحاظ نظری و سازمانی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. بعد از سفر به لندن در سال ۱۹۴۵ لکان مقاله روانپزشکی انگلستان در زمان جنگ را در مجله تحول روانپزشکی منتشر می‌کند.

 


شب قبل از سفر به مصر، ویکی میزبان لکان و همسرش در سفر به قاهره بود.

 

سفر به مصر

 


۱۹۴۸

در دوره دوم کار لاکان، امر تصویری، اولویت دوم او می شود و زبان‌شناسی به قالب اصلی تفکر او تبدیل می‌شود.

لکان عضو کمیته تدریس انجمن روانکاوی پاریس می‌شود.

مادر لکان ۲۱ نوامبر از دنیا می‌رود.

 

حیاط خانه‌شان در خیابان پنجم لیل.
«سمت چپ، پدر و مادرم و مقابلشان دخترخاله‌ام کریستین پیل. وسط تصویر، مادربزرگ مادری‌ام، ناتالی، ایستاده است؛ پدرم او را خیلی دوست داشت و «بانوی مهربان» خطابش می‌کرد.
سمت راست ،خواهر مادرم، سیمون و همسرش جان باپتیست پیل.»
جودیت لکان

 

سال ۱۹۴۸،
شبی در خانه‌ی ماکس ارنست، به همراه مارسل دوشامپ و رابرت لوبل.

 


1949

ژاک لکان کلود لوی-استروس (Claude Lévi-Strauss) را ملاقات می‌کند و این آغازی برای یک دوره دوستی بلندمدت با او است.

۱۷ ژوییه ژاک لکان در شانزدهمین کنگره انجمن روانکاوی آمریکا در زوریخ شرکت می‌کند. او دومین نسخه از مقاله خود درباره مرحله آینه‌ای را ارائه می‌کند. در فضای جنگ ایدئولوژیک بین کلاینی‌های بریتانیایی و آمریکایی‌های پیرو آنا فروید (که به طور واضحی در اکثریت هستند) نسل دوم فرانسوی‌ها که فلسفه ماری بناپارت را دنبال می‌کنند، تلاش می‌کنند تا فضای جدیدی را پدید آورند.

افراد شناخته‌شده‌ای که با این فضا مخالف هستند شامل دانیل لاگاش، ساشا ناشت و لکان می‌شود. معمولا دوست لکان فرانسوا دولتو (Françoise Dolto) او را در این زمینه همراهی می‌کند. نگاه لاکان بر گروه‌های فرانسوی چیره می‌شود و این چیرگی نظریه‌پردازان برجسته‌ای چون ولادمیر گرانوف (Wladimir Granoff)، سرژ لکلر (Serge Leclaire) و فرانسوا پریه (François Perrier) را به سوی او جذب می‌کند. او یک سخنرانی راجع به کیس دورای فروید برگزار می‌کند.

 

سیزدهمین کنگره‌ی بین المللی روانکاوی در زوریخ

 


عکس دیگری از همان کنگره که با ارائه و تحلیل نظریه‌ی «مرحله‌ی آیینه‌ای شکل‌دهنده‌ی من» آغاز شد.

 


۱۹۵۱

لکان شروع به برگزاری سمینارهای هفتگی در آپارتمان سیلویا باتای در شهر لیل فرانسه می‌کند. در این زمان لکان نایب رئیس انجمن روانکاوی پاریس است. کمیسیون دستورالعمل انجمن روانکاوی پاریس در پاسخ به روش لکان که جلساتی با مدت زمان متغیر برگزار می‌کرد، از او می‌خواهد که کار خود را با شیوه منظمی ادامه دهد. لکان می‌پذیرد و قول می‌دهد که این کار را انجام دهد اما به کار خود ادامه می‌دهد و جلساتش را با مدت زمان‌های متغیری برگزار می‌کند.

کمیته آموزشی انجمن روانکاوی پاریس جلسات تحلیل با مدت زمان کوتاه لکان که با مدت‌زمان استاندارد ارائه شده توسط انجمن مغایر است را به عنوان یک مساله عنوان می‌کند. لکان درباره این مساله با انجمن بحث می‌کند و معتقد است که تکنیک او در روانکاوی، روند تحلیل را تسریع می‌بخشد. منطقی که او برای این اظهار خود دارد این است که اگر ناهشیار خود بی‌زمان باشد، هیچ معنایی ندارد که برای برگزاری جلسات روانکاوی، استانداردی تعریف کنیم و روی آن پافشاری کنیم.

لکان یک سال بعد در مقاله‌ای با عنوان «آیا روانکاوی دیالکتیک است؟» (La psychanalyse, dialectique) از منطق خود برای داشتن جلسات روانکاوی با مدت‌زمان کوتاه دفاع می‌کند اما این مقاله هرگز منتشر نمی‌شود. لکان تا سال ۱۹۵۱ درباره مفاهیم امر خیالی، امر نمادین و امر واقع می‌نویسد.

جلسات روانکاوی لاکان با مدت‌زمان‌های متغیر و کوتاه‌مدت، دیگر اعضای انجمن روانکاوی پاریس را نگران می‌کند. در سال‌های پیش رو، لاکان مدام موقعیت خود را برای همکارانش توضیح می‌دهد اما موفق نمی‌شود که آن‌ها را متقاعد کند. در همین حین او سمیناری درباره کیس دورای فروید در خانه خودش برگزار می‌کند و بعد از آن صاحب خانه‌ باشکوهی در گیتارکورت می‌شود که حدودا در ۵۰ مایلی غرب پاریس قرار دارد.

در تاریخ ۲ می، ژاک لکان «برخی انعکاس‌ها درباره ایگو» (Some reflections on the ego) را برای اعضای انجمن روانکاوی بریتانیا می‌خواند. این اولین اثر چاپ شده به زبان انگلیسی در مجله بین‌المللی روانکاوی است.

لکان سمیناری درباره کیس «مرد گرگی» فروید برگزار می‌کند.

 

«سال ۱۹۵۱، بندر آرکاشون، محله‌ی مولو. پدر، مادر و خواهرم لورانس باتای در بالکن خانه‌ای که برای تعطیلات تابستان اجاره کرده بودیم.»
جودیت میلر

 

«در مدت تعطیلاتمان در مولو، پدرم کار و مطالعه را رها نکرد،
گاهی با هم گردش‌ می‌کردیم و برای عکاسی از غروب خورشید به بلندی‌ها می‌رفتیم.» جودیت میلر

 


1952

انجمن روانکاوی پاریس برنامه جدیدی برای تاسیس موسسه‌ای آموزشی طرح‌ریزی می‌کند. ژاک لکان به شدت با تعریف ناشت از مفهوم روانکاوی به عنوان رشته‌ای از شاخه‌های نوروبیولوژی مخالفت می‌کند.

انجمن روانکاوی پاریس بین سال‌های ۵۱ تا ۵۲ با بحرانی مواجه می‌شود و مسئولیت گزاری کنفرانس سال ۱۹۵۳ در رم با عنوان «Fonction et champ de la parole et du langage» به لاکان محول می‌شود. در آن زمان او موثرترین و اصیل‌ترین نظریه‌پرداز گروه شناخته می‌شد؛ بیشتر از همه به این دلیل که او همیشه هنگام صحبت در انجمن از اصطلاحات فرویدی کلاسیک استفاده می‌کرد.

تابستان این سال، ساشا ناشت، رئیس انجمن روانکاوی پاریس، دیدگاه خود را درباره تاسیس یک مرکز آموزش تحلیل جدید بیان می‌کند.

در دسامبر ناشت از ریاست موسسه استعفا می‌دهد و ژاک لکان موقتا به عنوان مدیر جدید انتخاب می‌شود.

لکان سمیناری درباره کیس «مرد موشی» فروید برگزار می‌کند.


1953

ژاک لکان ۲۰ ژانویه به عنوان رئیس انجمن روانکاوی پاریس انتخاب می‌شود.

 


سال ۱۹۵۳، جشنی با جامعه‌ی روانکاوان پاریس به مناسبت تاسیس انجمن روانکاوی فرانسه.

 


لکان، درحال سخنرانی فی‌البداهه‌ی پر شور و هیجان و شوخی با میهمانان. در آن زمان به جای واژه‌ی «آزادی»، اصطلاح «ضد استبداد» به کار می‌رفت.

 

۱۶ ژوئن ژاک لکان از سمت ریاست انجمن استعفا می‌دهد. دانیل لاگاش، فرانسوا دولتو و ژولییت بوتونییر از انجمن روانکاوی پاریس استعفا می‌دهند، انجمن روانکاوی فرانسه (SFP) را تاسیس می‌کنند و لکان بعد از مدت کوتاهی به این انجمن می‌پیوندد.

در ماه ژوییه اعضای SFP متوجه می‌شوند که از عضویت آن‌ها در انجمن بین‌المللی روانکاوی جلوگیری به عمل آمده است. لکان توسط لاگاش معرفی می‌شود و سخنرانی تاسیس SFP را درباره سه موضوع امر خیالی، امر نمادین، امر واقعی ارائه می‌کند.

در انجمن روانکاوی پاریس اختلافی بر سر موضوع روانکاوی و تحلیل توسط افرادی که تحصیلات پزشکی ندارند به وجود می‌آید. لکان از عضویت در انجمن روانکاوی پاریس انصراف می‌دهد و عضو SFP می‌شود.

ژاک لکان مقاله مهم «عملکرد زبان در روانکاوی» (the function of language in psychoanalyse) را ارائه می‌دهد. این مقاله که معمولا با عنوان «گزارش رم» هم شناخته می‌شود، توضیحی درباره این نگرش است که روانکاوی نظریه‌‌ی سوژه‌ی سخنگو است. در این زمان روانکاوی یک علم زبانشناسی شناخته می‌شود که رابطه تنگاتنگی با انسان‌شناسی ساختاری و ریاضی دارد. این دیدگاه روز به روز تقویت می‌شود.

 


تابستان سال ۱۹۵۳، تولونه، جشن عروسی ژاک لکان و سیلویا. لکان همانجا در تولونه «گزارش رم» را نوشت.

 

همان روز، لکان و آندره ماسون

 

ژاک لکان جلسه افتتاحیه انجمن روانکاوی فرانسه را روز هشتم ژوییه برگزار می‌کند و در این جلسه درباره امر خیالی، امر نمادین و امر واقعی، سخنرانی می‌کند.

او از طریق نامه‌ای که دریافت می‌کند آگاه می‌شود که عضویت او در IPA به خاطر استعفا از SPP لغو شده است. در سپتامبر لاکان در شانزدهمین کنفرانس روانکاوی درباره زبان عشق (Psychoanalysts of the Romance Languages) در رم شرکت می‌کند. مقاله‌ای که به این مناسبت می‌نویسد «عملکرد و زمینه گفتار و زبان در روانکاوی» برای اینکه در جلسه خوانده شود بسیار طولانی است؛ به همین دلیل این مقاله بین شرکت‌کنندگان توزیع می‌شود.

لکان در پروژه‌ای که برای تنظیم اساسنامه SPP  دارد، برنامه‌ای تنظیم می‌کند که شامل چهار نوع سمینار مختلف است: تفسیر متون رسمی (به طور اختصاصی متون فروید)، دوره‌های مربوط به روش‌های کنترل‌شده، نقد بالینی و پدیدارشناختی و تحلیل کودک. دانشجویان با طیف وسیعی از آزادی و انتخاب‌های مختلف رو به رو هستند. در ژانویه لکان به عنوان رئیس SPP انتخاب می‌شود و ۶ ماه بعد استعفا می دهد تا بتواند عضو SFP شود.

با این وجود SFP اجازه پیدا می‌کند تا در کنفراس روانکاوی رم حضور پیدا کند و لکان در این کنفرانس مقاله خود را با عنوان « Fonction et champ de la parole et du langage,» ارائه می‌دهد. او در این مقاله برای اولین بار از لاگاش به شوخی یاد می‌کند و می‌گوید «او به هیچ وجه طرفدار ملارمی نیست». او روز ۱۷ ژوییه با سیلویا مکلس، مادر دخترش جودیت، ازدواج می‌کند. در پاییز لکان دوباره شروع به برگزاری سمینار در بیمارستان سنت آن پاریس می‌کند.

انتشار مقاله افسانه شخصی روان‌رنجوری در فصلنامه روانکاوی، ۱۹۷۹

نوامبر: لکان اولین سخنرانی عمومی خود را درباره مقالات فروید درمورد تکنیک، در بیمارستان سنت آن ارائه می‌دهد. این سخنرانی‌ها ۲۷ سال ادامه پیدا می‌کنند و به زودی تبدیل به فضای اصلی لکان برای تدریس به صورت منظم می‌شوند.


۱۹۵۴

IPA درخواست انجمن روانکاوی فرانسه را برای ارتباط و عضویت رد می‌کند. هاینز هارتمن (Heinz Hartmann) در نامه‌ای به دانیل لاگاش اعلام می‌کند که دلیل اصلی مخالفت با عضویت آن‌ها، حضور لکان در انجمن روانکاوی فرانسه است.

استقبال مثبتی که از عبارت «بازگشت به فروید» شد و گزارش و گفتمان او در رم باعث شد که لکان تصمیم بگیرد که مفاهیم تحلیلی را با جزییات بیشتری، دوباره شرح دهد. تقریبا هیچکس به انتقاد او از ادبیات تحلیلی و شیوه‌های تحلیل توجه نشان نداد. لکان به فروید بازگشت. بازگشت او البته به این شکل است که نوشته‌های فروید را در ارتباط با فلسفه معاصر، زبانشناسی، قوم‌شناسی، بیولوژی و توپولوژی بازخوانی می‌کند. او هر چهارشنبه در بیمارستان سنت آن سخنرانی‌های خود را برگزار می‌کند و هر جمعه نیز کیس‌های بیمار خود را معرفی می‌کند و درباره آن‌ها صحبت می‌کند.

سمینار، کتاب اول: مقالات فروید درباره تکنیک. پاریس، سویل ۱۹۷۵

سمینار، کتاب اول: مقالات فروید درباره تکنیک. نیویورک، نورتون ۱۹۸۸

لاکان، کارل گوستاو یونگ (۱۸۷۵-۱۹۶۱) را در خانه‌اش در کوسناخت سوئیس، نزدیک زوریخ ملاقات می‌کند. یونگ درباره ادعای فروید به لاکان می‌گوید. فروید معتقد بود که با سفرش به نیویورک به همراه یونگ در ۱۹۰۹ چگونه دردسرساز شده‌اند؛ این حکایت بعدها مدام توسط لکان تکرار می‌شد.

 


سال ۱۹۵۴، ریویرا، اکس آن پروانس

 


1955

ژاک لکان به کار ایگوسایکولوژیست‌ها (هارتمن، کریس، لوونشتاین و دیگران) حمله می‌کند.

لکان تا سال ۱۹۶۳ به کار خود در بیمارستان سنت آن ادامه می‌دهد. مفاهیم اساسی درباره تکنیک‌های روانکاوی، مفاهیم مهم در روانکاوی و حتی اصول اخلاقی مربوط به آن به طور کامل در ده سمینار اولی که در این بیمارستان برگزار می‌شود، به طور کامل شرح داده می‌شود. دانشجوها در این سمینارها ارائه‌های خود را برگزار می‌کنند. کنفرانس‌هایی که دانشجویان شب‌های سه‌شنبه برگزار می‌کنند، خوراک و موضوع اصلی سخنرانی‌های روزهای چهارشنبه لکان را تامین می‌کنند.

سمینار، کتاب دوم: مفهوم ایگو در نظریه فروید و تکنیک روانکاوی. پاریس، سویل ۱۹۷۸

سمینار، کتاب دوم: مفهوم ایگو در نظریه فروید و تکنیک روانکاوی. نیویورک، نورتون ۱۹۸۸

ژاک لکان در روز عید پاک، مارتین هایدگر (۱۸۸۹-۱۹۷۶) را در فریدبرگ آلمان ملاقات می‌کند. او به همراه آنالیزان خود، ژان بوفرت (Jean Beaufret) که از مریدان و مترجمان آثار هایدگر است، به دیدار هایدگر می‌رود. بوفرت نقش مترجم هایدگر را میان این دو متفکر در این ملاقات دارد.

 

سال ۱۹۵۵، هایدگر در گیترانکور در حال تعریف و تمجید از شم زبانی مادرم. هایدگر با پدرم و جان بوفره بر روی ترجمه‌ی فرانسوی «لوگوس» کار می‌کرد.
“جودیت میلر”

 

IPA بار دیگر در ژوییه درخواست عضویت انجمن روانکاوی فرانسه را رد می‌کند.

لاکان در سمپتامبر یکی از سخنرانی‌های خود با عنوان Cerisy را به کارهای هایدگر اختصاص می‌دهد و بعد این فیلسوف آلمانی و همسرش را به خانه خود دعوت می‌کند و از آن‌ها پذیرایی می‌کند.

۷ نوامبر لاکان مقاله «The Freudian Thing» را در کلینیک روانپزشکی وین می‌خواند که مفهوم «بازگشت به فروید در روانکاوی» در آن توضیح داده شده است.

سفر زمستانه‌ی لکان و همسرش

۱۹۵۶

انجمن روانکاوی فرانسه درخواست مجددی برای برقراری ارتباط و عضویت در IPA می‌فرستد که دوباره از طرف IPA رد می‌شود. بار دیگر حضور لکان دلیل اصلی این امر تلقی می‌شود.

انعطاف‌پذیری انجمن روانکاوی فرانسه، باعث گسترش مخاطبان لکان می‌شود. مشاهیر جذب سمینارهای ژاک لکان می‌شوند. مثلا تحلیل ایپولیت (Hyppolite’s ) از مقاله فروید درباره انکار (Dénégation)، که لکان در اولین سمینار خود از آن صحبت می‌کند، جز سمینارهای محبوب لکان است. الکساندر کویره، لوی استراوس، مارلیو پونتی، مارسل گریائول و امیل بنوبیست و دیگران در سمینارهای لکان شرکت می‌کنند.

فتیشیسم: نمادین، واقعی و تصویری (با همکاری گارنوف) چاپ می‌شود. انحرافات: روان‌پویایی و درمان؛ نیویورک ۱۹۵۶

سمینار، کتاب سوم: روان‌پریشی. پاریس، سویل ۱۹۸۱

سمینار، کتاب سوم: روان‌پریشی (The Psychoses). نیویورک، نورتون ۱۹۹۳

در زمستان اولین موضوع مجله روانکاوی شامل مباحثه رم نوشته لکان و ترجمه او از مقاله «Logos» هایدگر است.


۱۹۵۷

در این مدت ژاک لکان درباره اساس سمینارها و کنفرانس‌های خود می‌نویسد و به مفاهیم اشاره شده در سخنرانی‌های خود می‌پردازد. این نوشته‌های به صورت کتابی با عنوان «گزیده مکتوبات لکان» در ۱۹۶۶ چاپ می‌شوند.

او بدون توجه به تعارضات بین انجمن روانکاوی پاریس و انجمن روانکاوی فرانسه با انجمن فلاسفه بولتن، مقالات بسیاری در مجله تحول روانپزشکی فرانسه منتشر می‌کند. J.B. Pintalis یکی از شاگردان ژاک لکان، با رضایت خود او گزارش سمینارهای چهارم، پنجم و ششم او را در مجله روانکاوی بولتن منتشر می‌کند. (کتاب سمینار چهارم: رابطه ابژه و ساختارهای فرویدی – پاریس ۱۹۹۴)

لکان ۹ می، مقاله  The agency of the letter in the unconscious; or, Reason since Freud را به گروهی از دانشجویان فلسفه در دانشگاه سوربن ارائه می‌کند و بعد از آن مقاله روانکاوی (La Psychanalyse) را چاپ می‌کند. در این مقاله ژاک لکان بیشتر از دیدگاه زبانشناسی و کمی از نگاه هایدگر، زبان ناخودآگاه را بر اساس رابطه بین دال و  مدلول تصویر می‌کند و الگوریتم‌های متافور و متونومی را متناسب با مفاهیم «ادغام» و «جابجایی» فروید توضیح می‌دهد.

 

۳۱ می سال ۱۹۵۷، صفحه‌ی اول روزنامه‌ی اکسپرس به معرفی ژاک لکان اختصاص داده شده‌است.

 

سال ۱۹۵۷، مقاله‌ی«راهنمای درمان و اصول آن» را نوشت.

 


۱۹۵۸

در هیئت اجرایی انجمن روانکاوی پاریس، موقعیت‌ها و عناوین افراد با ریتم منظمی تغییر می‌کند؛ تا اینکه سرژ لکلر ابتدا به عنوان دبیر و سپس به عنوان رئیس انجمن انتخاب می‌شود. با این وجود لکان به عنوان یکی از مهمترین متفکران این گروه شناخته می‌شود؛ چرا که نسبت به دیگر اعضای گروه مخاطبان بسیار وسیع‌تری دارد و در صحبت کردن و ارائه نظریه از دیگران جسورتر است.

او مخاطبان خود را از طریق متد برگزاری جلسات روانکاوی با مدت زمان کوتاه به دست آورده؛ این متد او باعث می‌شود که آنالیزان‌های بیشتری با او بمانند و جلسات خود را ادامه دهند. در SPP یک گروه لکانی پدید می‌آید و به خودی خود شکل می‌گیرد. این گروه به خاطر زبان و شیوه‌های تعامل در مباحثاتش شناخته شده است.

سمینار،کتاب پنجم: شکل‌گیری ناخودآگاه (پاریس، سویل ۱۹۹۸)

 

پدرم پشت میز کار در پورکرول، هتل لانگوستیه. او همیشه موقعیت و بهانه‌ای برای سفر داشت، ماشین را پر از کتاب کرده و به سفر می‌رفت. “جودیت میلر”

 


۱۹۵۹

ژوییه: انجمن روانکاوی فرانسه بار دیگر برای عضویت در IPA درخواستی می‌فرستد و کمیته‌ای را برای بررسی این مساله تعیین می‌کند.

سمینار، کتاب ششم: میل (desire) و تفسیر آن (منتشر نشده)


۱۹۶۰

سمینار، کتاب هفتم: اصول اخلاقی در روانکاوی (پاریس، سویل ۱۹۸۶)

سمینار، کتاب هشتم: اصول اخلاقی در روانکاوی، ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۰، (نیویورک، نورتون ۱۹۹۲)


۱۹۶۰

نکته اصلی سومین دوره کاری لکان سه امر خیالی، نمادین و واقعی است.

مرگ پدر لکان در ۱۵ اکتبر

 

۱۹۶۰، ونیز

 


۱۹۶۱

کمیته IPA به پاریس می‌آید تا اعضای انجمن روانکاوی فرانسه را مصاحبه کند و گزارشی از عملکرد این انجمن تهیه کند. بر اساس این گزارش IPA درخواست عضویت انجمن روانکاوی فرانسه را رد می‌کند و این درخواست را برای مطالعه و بررسی بیشتر در آینده، در وضعیت «در حال بررسی نگه می‌دارد.

در کنفرانس آکادمیکی که ژان وال (Jean Wahl) سال گذشته در ریمونت برگزار می‌کند، ژاک لکان از سه ادعا دفاع می‌کند: روانکاوی، تا جایی که بخش نظری آن را از بخش علمی آن به طور شفاف توضیح دهد و نیاز به یک بیانیه علمی دارد، کشفیات فروید که مفهوم «سوژه» را از جایگاه دانش و جایگاه میل، دستخوش تغییرات اساسی می‌کند و حوزه تحلیلی که تنها حوزه‌ای است که امکان بررسی و کمبودهای علم و فلسفه در آن وجود دارد. این مداخله عمده در کتاب گزیده مکتوبات لکان به عنوان بخش‌هایی با عنوان «تخریب سوژه و میل دیالکتیک در ناخودآگاه با تعریف فروید» منتشر می‌شود.

در این متن سوژه روانکاوی نه مفهوم مطلق سوژه از دیدگاه هگل و نه مفهوم منسوخ شده علم از سوژه است. سوژه در این متن سوژه جدا شده‌ای است که از ظهور دال پدید آمده است. با توجه به سوژه ناخودآگاه، نمی توان فهمید که چه کسی صحبت می‌کند. درواقع ضمیر «من» به سوژه خالص اینانسییشن اشاره می‌کند اما بر آن دلالت ندارد. با این حال مفهوم اصلی «میل» است. دقیقا به این دلیل که میل به طور واضح بیان می‌کند که در یک زنجیره استدلالی قابل بیان نیست.

سمنیار، کتاب هشتم: انتقال، (پاریس، سویل ۱۹۹۱)

در آگوست این سال IPA نتیجه مطالعه گروهی روی انجمن روانکاوی فرانسه را می‌پذیرد و نتیجه به این شکل است که این انجمن با حذف لکان و دولتو به عنوان روانکاو و تحلیلگر، به عضویت IPA درمی‌آید.


۱۹۶۲

در حالیکه اعضای انجمن روانکاوی فرانسه می‌خواهند که در کنگره ادینبرگ در ۱۹۶۱ توسط IPA دیده و شناخته شوند، کمیته IPA پیشنهاد می‌کند که انجمن روانکاوی فرانسه در IPA به عنوان یک گروه مطالعات تحت نظارت حضور داشته باشد. علاوه بر این IPA از انجمن روانکاوی فرانسه بیست مورد درخواست دارد که درباره حذف لکان، دولتو و برگه از تحلیلگران این انجمن است: مشکل جلسات تحلیل لکان با مدت زمان کوتاه که قبلا در اولین درخواست SFP برای عضویت مورد بحث بوده است، جز مسائل اصلی است.

ژاک لکان تسلیم نمی‌شود و به میل خود پشت پا نمی‌زند، IPA نیز در قوانین خود امتیازی برای او قائل نمی‌شود. لکان از فعالیت در انجمن منع نمی‌شود، او به تحلیل و آموزش در انجمن ادامه می‌دهد اما درخواست او برای آموزش و تربیت روانکاو در این انجمن رد می‌شود. انجمن روانکاوی پاریس با این دو راهی مواجه می‌شود که بین عضویت در IPA و ادامه همکاری با ژاک لکان یک مورد را انتخاب کند.

انجمن در این برهه زمانی، مدت زمان بیشتری برای فکر کردن و تصمیم‌گیری درخواست می‌کند. بنا براین این انجمن در این زمان هیچ تصمیمی نمی‌گیرد. بوریو (Bureau) یکی از اعضای انجمن روانکاوی فرانسه، معتقد است که «هر تلاشی برای حذف یکی از بنیانگذاران اصلی انجمن، تبعیض‌آمیز است و با قوانین، عینیت علمی و مفهوم عدالت در تضاد خواهد بود». در این برهه لکان و دولتو به عنوان رئیس و نایب رئیس انجمن انتخاب می‌شوند.

بعدا در همان سال، ژاک لکان به عنوان مدرس در دبیرستان Pratique پاریس انتخاب می‌شود و مدیریت اجرایی یک مجموعه را با عنوان Le Champ freudien برعهده می‌گیرد. سمینار و نقدهای او در این زمان در این مجموعه چاپ می‌شود.

سمینار، کتاب نهم: شناسایی (منتشر نشده)

 


سفر آلمان، در حال تعویض لنز کدر لایکا با لنز مینوکس

 


۱۹۶۳

لکان بالاخره از IPA اخراج می‌شود و مدرسه روانکاوی خودش را با نام مدرسه فرویدی پاریس یا EFP تاسیس می‌کند. با این کار مخاطبان او کم کم تغییر پیدا می‌کنند. روانپزشک مخاطبان ژاک لکان کمتر می‌شوند و تعداد بیشتری از فلاسفه، مردم‌شناسان، زبان‌شناسان، ریاضیدان‌ها و منتقدان به مخاطبان او می‌پیوندند. لکان درباره چهار مفهوم بنیادی در روانکاوی سخنرانی می‌کند.

کمیته IPA مصاحبه‌های بیشتری با اعضای SFP انجام می‌دهد و گزارش دیگری ارائه می‌کند که در آن انجمن روانکاوی فرانسه را رسما عضوی از IPA اعلام می‌کند. لکان و دو روانکاو دیگر رسما از لیست روانکاوان انجمن حذف می‌شوند. این گزارش همچنین تصریح می‌کند که فعالیت آموزشی لکان باید برای همیشه ممنوع باشد و روانکاوانِ در حال تعلیم نباید اجازه داشته باشند که در سمینارهای او حضور پیدا کنند. لکان بعدها از این اتفاق با عنوان «طردشدگی» یاد می‌کند. او سپس از عضویت در SFP  استعفا می‌دهد.

در ژانویه سرژ لکلر جانشین لکان می‌شود و ریاست SFP را بر عهده می‌گیرد. در ماه می، سفیران IPA برای ملاقات با لکلر به پاریس سفر می‌کنند. آن‌ها درباره نگرش لکان به فروید اظهار نگرانی می‌کنند (او متون فروید را با وسواس و شیوه قرون وسطایی مطالعه می‌کند) و ادعا می‌کنند که او با برگزاری جلسات روانکاوی کوتاه‌مدت روند انتقال را با مشکل مواجه می‌کند.

آن‌ها از SFP می‌خواهند که لکان را از عضویت در دوره‌های آموزشی تحلیلی حذف کند. در کنگره استکلهم IPA در ژوییه، کمیته التیماتومی می‌دهد: نام لکان باید تا سه ماه آینده از لیست مدرسان حذف شود. همه چیز برای تغییر رویه در آموزش به روانکاوان شاگرد لکان آماده است و به لطف کمیته تحت نظارت IPA، دو هفته قبل از فرارسیدن موعد مشخص شده که ۳۱ اکتبر است، لاگاش، گارنوف و فاوز نسبت به حذف نام لکان به عنوان آموزشگر روانکاوان انجمن اقدام می‌کنند.

کمیته متخصصان SFP در سال ۱۹۶۲ از این موقعیت جسورانه دست می‌کشند. ۱۹ نوامبر یک جلسه عمومی برای گرفتن تصمیم نهایی درباره موقعیت لکان برگزار می‌شود. سپس لکان طی نامه‌ای اعلام می‌کند که در این جلسه شرکت نخواهد کرد چرا که می‌تواند نتیجه جلسه را پیش‌بینی کند. در نتیجه روز ۱۹ نوامبر اکثریت آرا به نفع حذف لکان از جایگاه کنونی‌اش است و لکلر و دولتو به همین دلیل از انجمن استعفا می‌دهند.

لکان همان شب از تصمیم اتخاد شده در جلسه آگاه می‌شود: او دیگر یکی از متخصصین و مدرسان انجمن نیست. روز بعد سمینار او با عنوان «نام‌های پدر» (The Names-of-the-Father) در بیمارستان سنت آن آغاز می‌شود. او تصمیم جلسه مبنی بر حذف نامش را در پایان این سمینار اعلام می‌کند. بخش‌هایی از این سمینار در مجله L’excommunication منتشر می‌شود.

سمینار، کتاب دهم: غم و اندوه (پاریس، سویل ۲۰۰۴).

ژاک لکان Kant with Sade را در مجله Critique منتشر می‌کند. این مقاله یکی از مهمترین نوشته‌های نظری لکان درباره میل، قانون و جلوگیری است.

 

عکس بالا، به همراه فرانسواز دلتو
عکس وسط، به همراه سرژ لوکلر و فرانسوا پیر
عکس پایین را سرژ لوکلر از آن چهار نفر گرفته‌است.

ژاک لکان مشاهده‌گری خستگی ناپذیر بود. از تمام جزئیات عکاسی می‌کرد و هیچ‌گاه از تماشای چیزهایی که علاقه داشت، حتی گاه با وجود دشواری‌های زیاد، صرف‌نظر نمی‌کرد.

 


۱۹۶۴

لکان در ژانویه سمینارهای عمومی خود را به مدرسه عالی نرمال فرانسه (École Normale Supérieure) منتقل می‌کند.

لکانی‌ها تا پیش از تاسیس مدرسه فرویدی پاریس، یک گروه مطالعاتی درباره روانکاوی با مدیریت ژان کلاورول (Jean Clavreul) تشکیل داده بودند. مدرسه روانکاوی لکان (EFP) بر اساس سه بخش اصلی سازماندهی شد: روانکاوی اصیل و خالص (تعلیم، آموزش و سوپرویژن)، روانکاوی کاربردی (درمان روانکاوی، مطالعه اصول اخلاقی روانپزشکی) و حوزه فرویدی (تفسیر جنبش‌های روانکاوی، ترکیب روانکاوی با علوم مرتبط با آن و اصول اخلاقی روانکاوی).

لکان با حمایت لوی استراوس و آلتوسر به عنوان مدرس در مدرسه پرکتیک (Ecole Pratique des Hautes Etudes) منصوب می‌شود. او در ژانویه در سمینار جدید خود در مدرسه عالی نرمال فرانسه، درباره «چهار مفهوم اصلی در روانکاوی» صحبت می‌کند (در جلسه اول این سمینار او از سخاوت فرناند برادل و کلود لوی استراوس تشکر می‌کند.)

سمینار، کتاب یازدهم: چهار مفهوم اساسی در روانکاوی (پاریس، سویل، ۱۹۷۳)

بعد از طی مراحل قانونی گسترده، جودیت نام پدرش را دریافت می‌کند.

ژاک لکان مدرسه روانکاوی فرانسه را در ماه ژوئن تاسیس می‌کند. این اقدام او احساس «تنهایی قهرمانانه»ای را در او زنده می‌کند. او درباره این اقدام خود می‌گوید: «من به تنهایی این سازمان را تاسیس کرده‌ام و اکنون در تنهاترین وضعیتم در رابطه با جنبش روانکاوی هستم. با اطمینان متعهد می‌شوم که مسئولیت مدرسه روانکاوی فرانسه، که در حال حاضر هیچ چیز مرا از پاسخگویی درباره جهت‌گیری آن باز نمی‌دارد، تا چهار سال آینده با من خواهد بود». مدرسه روانکاوی فرانسه سه ماه بعد به «مدرسه فرویدی پاریس» تغییر عنوان می‌دهد. لکان برای مدرسه‌اش الگوی جدیدی مبتنی بر تداعی معرفی می‌کند:

گروه‌های مطالعاتی با نام «کارتل» که از چهار یا پنج نفر تشکیل شده است که یکی از اعضای گروه به طور مداوم پیشرفت کلی گروه را گزارش می‌کند.

 

 

سال ۱۹۶۴، لندن، کاباره‌ی «چورچیل»، دورهمی پیش از کنگره‌ی «ادینبورگ». سمت راست لکان، ژینت و امیل رمبو. سمت چپ، ژرن روبلوف و پال دوکن. در این‌ کنگره‌ بود که لکان از عضویت در انجمن بین‌المللی روانکاوان محروم شد.

 


۱۹۶۵

شهرت ژاک لکان در دفترش در خیابان d’ULm با تاسیس مدرسه شخصی‌اش، به طور چشم‌گیری افزایش پیدا می‌کند. او به طور مدام کیس بیماران خود را در بیمارستان سنت آن ارائه می‌کند و اعضای مدرسه روانکاوی او در بیمارستان‌های معروف فرانسه مثل تروسیو (Trousseau)، سنت آن و بیمارستان کودکان Les Enfants Malades به کار و تدریس مشغول هستند. دیگر شاگردان لکان به دانشگاه‌ها یا بیمارستان‌های مناطق دیگر می‌پیوندند.

او در سمینارهای خود درباره پروژه‌ای که در راستای تدریس چهار اصل روانکاوی دارد و موقعیتش در بنیان‌گذاری روانکاوی توضیح می‌دهد. مخاطبان او شامل روانکاوان و دانشجویان جوان فلسفه مدرسه عالی نرمال می‌شوند. یکی از دانشجویان مهم او ژاک الن میلر (Jacques-Alain Miller) است که الستور مطالعه «هرآنچه لکان می‌گوید» را به او سپرده است و او نیز این کار را انجام می‌دهد. او این سوال معروف را از ژاک لکان می‌پرسد: «آیا برداشت شما از سوژه بر هستی‌شناسی دلالت دارد؟»

سمینار، کتاب دوازدهم: مشکلات اساسی روانکاوی (چاپ نشده)

انجمن روانکاوی فرانسه ۱۹ ژانویه منحل می‌شود.

در ماه ژوئن لکان پس از انتشار رمان The Ravishing of Lol V. Stein، رمانی که در آن روان‌پریشی را مشابه با وضعیت خودش توصیف می‌کند، قرار ملاقاتی با مارگاریت دوراس (Marguerite Duras) ترتیب می‌دهد. آن‌ها یک شب دیروقت در یک بار یکدیگر را ملاقات می‌کنند و در این ملاقات لکان برای تشویق او با اشتیاق به وی می‌گوید: «تو نمی‌دانی چه می‌گویی!»

 

سال ۱۹۶۶، چند عکس حرفه‌ای از لکان برای تهیه‌ی گزارش

 

 


۱۹۶۶

کتاب گزیده مکتوبات لکان منتشر می‌شود. دامادش، ژاک الن میلر، که مدیر مدرسه او نیز هست، مسئولیت انتشار بیست و پنج سمینار سالانه لکان را برعهده می‌گیرد. توجه و علاقه نسبت به کار لکان در فرانسه و حتی خارج از کشور به طور روزافزونی افزایش پیدا می‌کند.

ژاک لکان می‌خواهد که به کار تربیت روانکاو ادامه دهد. این مهمترین اولویت اوست. با این حال افراد غیرروانکاو نیز با آموزه‌های او رو به رو می‌شوند. به همین دلیل او مخاطبانش را با این سوال مواجه می‌کند که «آیا روانکاوی یک علم است؟ اگر این چنین است این «علم ناخودآگاه» یا «علم فرضی سوژه» چه چیزی درباره علم می‌تواند به ما بیاموزد؟».

مجله «دفترچه روانکاوی» در مدرسه عالی نرمال فرانسه توسط الن گروسریچارد، الن بادیو و ژان کلود میلنر بنیان‌گذاری می‌شود. این مجله هر سال متونی از ژاک لکان را درباره سه موضوع مورد بررسی وی منتشر می‌کند. جودیت لکان در ژوئیه با ژاک الن میلر ازدواج می‌کند.

گزیده مکتوبات لکان در فرانسه و نیویورک منتشر می‌شود. در فرانسه این کتاب جز پر فروش‌ترین کتاب ها می‌شود و همین باعث می‌شود که توجه عموم جامعه و حتی افرادی فراتر از قشر روشنفکر به مدرسه روانکاوی جلب شود. لکان یک کپی از کتاب خود را برای هایدگر می‌فرستد. این کتاب قطورکه ۹۲۴ صفحه دارد در کمال تعجب فروش بسیار بالایی دارد.

لکان در فوریه و مارس ۶ سخنرانی در آمریکا برگزار می‌کند؛ موضوع اصلی این سخنرانی «میل و demand» است و رمان ژاکوبسون (Roman Jakobson) در دانشگاه‌های کلمبیا، MIT، هاروارد ، دانشگاه دیترویت، میشیگان و شیکاگو مدیریت آن را بر عهده می‌گیرد.

لکان از ۱۸ تا ۲۱ اکتبر در یک سمپوزیوم بین‌المللی در دانشگاه جان هاپکینز بالتیمور شرکت می‌کند. موضوع این سمپوزیوم «زبان انتقاد و علوم انسانی» است و لکان در این برنامه سخنرانی «Of Structure as an Inmixing of an Otherness Prerequisite to Any Subject Whatever» را ارائه می‌دهد.

سمینار: کتاب سیزدهم: ابژه در روانکاوی، منتشر نشده.

 

سال ۱۹۶۶، روز ازوداجم، گیترانکور.
این‌جا اتاق کار پدرم است که برای صرف ناهار مهیا شده بود.
از راست به چپ: پدرم، جراد میلر،موریل شور، ژاک آلن میلر، من، میشل لیریس، فرانسواز ساموئل، فرانسوا رونیو، نیکول لین‌هارت، جوزف شور، آلن گراس‌ریچارد. “جودیت میلر”

 



۱۹۶۷

سمینار، کتاب هفتم: منطق فانتزی، منتشر نشده.

۹ اکتبر: لکان روشی را با عنوان گذر (Pass) برای شناسایی زمانی که روانکاوی و جلسات تحلیل به پایان می‌رسند و برای استخدام روانکاوان جدید برای مدرسه‌اش، پیشنهاد می‌کند.

 


سمیناری در دانشگاه لکول نرمال سوپریور

 

 


لکان معمولا دوست نداشت از او عکسی بگیرند، اما وقتی قبول می‌کرد، انواع ژست‌ها را برای دوربین می‌گرفت.

۱۹۶۸

جنبش‌های دانشجویی با عنوان «رویداد ماه می»

پاییز: انتشار Scilicet، مجله‌ای که شعار آن این است: «درک شیوه تفکر در مدرسه فرویدی پاریس». در این مجله نویسنده هیچکدام از مقاله‌ها به جز مقاله لکان مشخص نیست.

دسامبر: دپارتمان روانکاوی در دانشگاه وینسنس  University of Vincennes (مرکز تجربی وینسنس که بعدها پاریس هشتم نام می‌گیرد) با مدیریت سرژ لکلر تاسیس می‌شود.

سمینار: کتاب چهاردهم: قوانین روانکاوی، منتشر نشده


۱۹۶۹

سمینار، کتاب شانزدهم: “From One Other to the Other” منتشر نشده. در این سمینار لاکان استدلال می‌کند که: «نام‌های پدر» شکافی است که در گفتمان من کاملا باز باقی‌مانده است. نام پدر تنها یک باور است و از همین طریق نیز شناخته می‌شود. هیچ صورت خارجی و تجسمی در جای «دیگری» وجود ندارد.

ژانویه: لاکان در افتتاحیه دپارتمان روانکاوی سخنرانی می کند.

مارس: معرفی «گذر» باعث ایجاد انشعابی در EFP می‌شود که این انشعاب موجب شکل‌گیری سازمان روانکاوی به زبان فرانسه (Organisation Psychanalytique de Langue Française) می‌شود (OPLF).

نوامبر: لاکان سمینارهای خود را به دانشکده حقوق پاریس منتقل می‌کند.

مارس: معرفی متد «گذر» به عنوان یک نوع آزمون نهایی، شورشی را در مدرسه روانکاوی پاریس برپا می‌کند. لکانی‌هایی مانند فرانسوا پریر و پییرا آولاگنیر که با نام «بارون» شناخته می‌شوند، خرده‌گروه شورش‌کننده را تشکیل می‌دهند.

نوامبر: مدرسه عالی نرمال فرانسه لکان را مجبور به ترک آنجا می‌کند و لکان سمنیارهای هفتگی خود را به دانشکده حقوق پنتون منتقل می‌کند. اینکار باعث می‌شود که جمعیت بیشتری در سمینارها شرکت کنند.

 

 


۱۹۷۰

سمینار، کتاب هفدهم،  L’envers de la psychanalyse، پاریس، سویل، ۱۹۹۱

سپتامبر: لکلر از ریاست دپارتمان روانکاوی پاریس هشتم استعفا می‌دهد و ژان کلاورول جانشین او می‌شود.

 


سال ۱۹۷۰، سمینار لکان در دانشکده‌ی حقوق. آن سمینار تمام روز طول کشید، زیرا لکان با دقت جواب سوال‌های حاضرین را می‌داد. به ندرت پیش می‌آمد که او از سمینار برگردد و ناراحت این موضوع نباشد که تنها وقت کرده بود موضوعی که از پیش آماده کرده بود را ارائه دهد.

 


۱۹۷۱

سمینار، کتاب هجدهم: D’un discours qui ne serait pas du semblant، منتشر نشده.

 

 


سال ۱۹۷۱، در اتاق خانه‌ی خیابان پنجم لیل. در حال دود کردن سیگار کولبرا

 


۱۹۷۲

۹ فوریه: لاکان گره بورومین را در سمینار خود معرفی می‌کند و شروع به تامل در شیوه‌هایی می‌کند که می‌توان با کمک آن‌ها سه دایره را به یکدیگر پیوند داد.

 

 

سمینار، کتاب نوزدهم: ou pire ، منتشر نشده.


۱۹۷۳

لاکان در این باره صحبت می‌کند که زنان فقط به عنوان مادر وارد رابطه جنسی می‌شوند و مردان برای (ژوییسانس فالیک). بنابراین رابطه و عشق واقعی نیستند و همچنین هیچ گفتاری نبود آن‌ها را جبران نمی‌کند. او همچنین اضافه می‌کند:

«یک زن را تنها ماهیت واژه‌ها تعریف می‌کنند… زن‌ها برای مردان بخشی از حقیقت نیستند و مردها نمی‌دانند که باید با زن‌ها چه کنند.»

در کنفرانس ۱۹۷۲ لکان عنوان می کند که:

«من نمی‌گویم که گفتار فقط یه این خاطر وجود ندارد که هیچ رابطه جنسی‌ای وجود ندارد. من این را هم نمی‌گویم که اگر گفتار وجود داشته باشد رابطه جنسی به وجود نمی‌آید. اما من می‌گویم که رابطه جنسی وجود ندارد، چرا که عملکرد گفتار در سطحی است که بر اساس گفتمان تحلیلی، تنها مختص انسان‌هایی است که صحبت می‌کنند.

اهمیت و برتری آنچه که سکس را تبدیل به یک شباهت می‌کند. شباهت مرد به زن. میان مرد و عشق، زن وجود دارد. میان مرد و زن، یک جهان وجود دارد. میان مرد و جهان، دیواری وجود دارد. شرط یک رابطه عاشقانه جدی بین زن و مرد، اختگی است. اختگی در واقع وسیله‌ای است برای سازگاری با بقا.»

سمینار، کتاب بیستم؛ Encore، پاریس، سویل، ۱۹۷۵

سمینار کتاب بیستم؛ درباره سکشوالیته زن؛ محدودیت‌های عشق و دانش: Encore، نیویورک، نورتون، ۱۹۹۸

انتشار سمینار بیست و یکم به زبان فرانسه، با عنوان چهار مفهوم اصلی در روانکاوی؛ که توسط داماد لکان رونویسی و ویرایش شد.

۳۰ می: مرگ کرولاین لکان راجر در یک سانحه رانندگی

انتشار سمینار بیست و یکم؛ اولین مجموعه ویرایش شده توسط ژاک الن میلر در سویل.

مارس: تعداد فمینیست‌ها در میان شاگردان لاکان رو به گسترش است؛ از این رو او سمینار خود را با عنوان «فرمول‌های جنسیت» معرفی می‌کند و در آن توضیح می‌دهد که این زیست‌شناسی نیست که سکشوالیته را تعیین می‌کند. زیرا موقعیت دیگری که به آن «جایگاه زنانه» می‌گوییم و توسط فالوس هم تعیین نمی‌شود برای همه سوژه‌ها قابل دسترس است.

 


لکان و تلوزیون

 

 


لکان و پسر جودیت، به عبارتی نوه‌اش.

 

لکان و نوه‌اش ایوا، دختر جودیت.

 


۱۹۷۴

دپارتمان روانکاوی وینسنس که بعد از «رویدادهای ماه می» در ۱۹۶۸ تاسیس شده بود، دوباره سازماندهی می‌شود و نام آن به «Le Champ Freudien» تغییر می‌یابد. لاکان مدیر علمی و دامادش میلر، مدیر کل این مجموعه هستند.

 

یکی از عکس‌هایی که فرانسوا لوکرا از لکان گرفت.

 


لکان در حال گره زدن. او درباره‌ی گره زدن می‌گوید که این مهارتی است که تمرین و فعالیت یدی می‌خواهد.

 

یکی از طرح‌های توپولوژی که برای جمع‌بندی سخنانش در سمینارها می‌کشید. این طرح مربوط به ۱۰ فوریه ۱۹۷۵ است.
 
به ندرت پیش‌ می‌آمد مشغول مطالعه‌ی «لورانزتی» نباشد. در این عکس کتابی که دستش است، همان است.

او همیشه چند متر عقب‌تر از دیگران راه می‌رفت.

 


۱۹۷۵

نوامبر و دسامبر: لاکان به آمریکا سفر می‌کند و در دانشگاه کلمبیا سخنرانی می‌کند. جلسه مباحثه‌ای در دانشگاه ییل برگزار می‌کند که در ادامه به برگزاری سخنرانی دیگری در موسسه تکنولوژی ماساچوست منجر می‌شود.

جلد اول مجله Ornicar منتشر می‌شود که برخی از متون، مقالات و سمینارهای لکان در آن منتشر می‌شود.

۱۶ ژوئن: لاکان به دعوت ژاک اوبرت سخنرانی آغازین پنجمین سمپوزیوم جیمز جویز در پاریس را انجام می‌دهد. او عنوان «Joyce le sinthome» را مطرح می‌کند.

 


سال ۱۹۷۵، رم. کنگره‌ی «سومین» در موسسه‌ی لکول فرویدین
سال ۱۹۷۵، دانشگاه سوربون. جلسه‌ی هم‌فکری جیمز جویس

 

همان جلسه، در حال ارائه‌ی آن‌چه که از جویس دریافت کرده است.

 


۱۹۷۶

سمینار، کتاب بیست و دوم: sinthome در مجله اورنیکار

 


نیویورک، همراه سالوادور دالی. به‌نظر از این تجدید دیدار خوشنود است؛ اما طی روزهای بعدی اقامت، وضعیت همین‌طور باقی نماند.

 


۱۹۷۷

انتشار کتاب گزیده مکتوبات لاکان به زبان انگلیسی: منتخبی از سمینارها: چهار مفهوم اصلی در روانکاوی – ترجمه‌شده توسط الن شریدان

لاکان برای نسخه انگلیسی کتاب خود پیشگفتار متفاوت و جدیدی می نویسد.


۱۹۷۸

۵ ژانویه: لاکان انحلال مدرسه فرویدی پاریس را از سوی خودش اعلام می‌کند.

در اکتبر لکان «جنبش فرویدی» را تاسیس می‌کند.

سمینار، کتاب بیست و پنجم؛ لحظه نتیجه‌گیری


۱۹۷۹

لکان در فوریه Foundation of the Freudian Field، را تاسیس می‌کند.


۱۹۸۰

۱۲ تا ۱۵ ژوییه: لاکان مدیریت اولین کنفرانس بین‌المللی Foundation of the Freudian Field در کاراکاس را برعهده می‌گیرد.

سمینار، کتاب بیست و ششم: انحلال، چاپ‌شده در مجله اورکینار

 

سال ۱۹۸۰، کاراکاس. در اولین دیدار با «بنیاد حوزه‌ی فرویدی»، بدون اینکه از پیش آماده باشد، برای حضار سخنرانی سر داد و اشاره کرد: «حضور شماست که مرا به تعلیم وا می‌دارد.»

 

سال ۱۹۸۰، «طی همان سفر، من در مقابل شجاعتش سر تعظیم فرود می‌آورم.» “جودیت میلر”

 


۱۹۸۱

۹ سپتامبر: لکان در هشتاد سالگی در اثر سرطان روده بزرگ در کلن از دنیا می‌رود و در گویترانکورت به خاک سپرده می‌شود.

 


حیاط خانه لکان

 


این عکس مربوط به قبل تابستان است که اتاق انتظار را از اثاثیه‌اش خالی کردیم تا سالن نمایش را به آن‌جا منتقل کنیم. “جودیت میلر”

 


سالن انتظار خانه

 

قسمت میانی خانه، بین سالن انتظار و اتاق کار زمانی این‌جا سالن غذاخوری‌مان بود. “جودیت میلر”

اتاق درون حیاط و شومینه داخل اتاق

 


اتاق کار

 

کتابخانه، که گاهی به عنوان اتاق انتظار دوم از آن استفاده می‌شد.

 

یکی از دو ویترین قسمت میانی خانه، با وسایلی تزئینی که لاکان در سال ۵۰ خودش در آن‌جا قرار داد.

 


۱۹۸۳

مرگ مری لوییز بلوندین


روانکاوی لکانی

بعد از فوت لاکان، طرفدارانش در موقعیتی بحرانی رها شدند. اختلافات در ابعاد مختلف، به ویژه بعد نظری، طرفداران لکان را به دو گروه متفاتوت تقسیم کرد. گروه اول معتقدند تنها می‌توانند نظریات لکان را به افراد جدید آموزش دهند. چرا که معتقدند یک نظریه منسجم کننده در کارهای لکان وجود دارد که آن را نتیجه‌بخش می‌کند.

اما گروه دوم معتقدند از آنجا که نظریات لاکان برپایه‌ی نظریات فروید است، نسل‌های بعد هم می‌توانند نظریات او را بر همین اساس تکمیل کنند؛ درست مانند لکان که ادعا نمی‌کرد یک نظریه کامل دارد. او باور داشت نظریه روانکاوی کاری درحال پیشرفت است.


جودیت میلر

جودیت میلر، دختر لکان و روانکاو است. اغلب تصاویری که در این مطب مشاهده کردید، توسط جودیت جمع آوری شده و در قالب آلبوم منتشر شده‌اند. جودیت میلر در 6 دسامبر 2017 درگذشت.

 


سخن پایانی

ژاک لکان ابتدا یک روانکاو طرفدار فروید بود اما با این وجود، نظریاتش را کامل نمی‌دانست. به نظر او روانکاوی یک مدل درحال رشد بود، از این رو تصمیم گرفت نظریات خود را بر بنای روانکاوی فرویدی پیش ببرد. او در این مسیر از روانپزشکی بیولوژیک، روانشناسی ژنتیک و فلسفه الهام گرفت و در نهایت زبان‌شناسی ساختاری، انسان شناسی و حتی ریاضیات را به حوزه مدل‌های نظری که استفاده می‌کرد، مرتبط ساخت.

نظریات او ابعاد جدیدی را در روانکاوی روشن کرد. طرفدارانش مانند بروس فینک، خوان داوید نازیو، ژک آلن میلر و بسیاری روانکاوان توانمند دیگر، مسیر او را به شکلی فعالانه پیش برده و می‌برند.


 

منابع

https://nosubject.com/Jacques_Lacan:Biography

کتاب لکان- اثر لیونل بیلی- برگردان رضا سویزی

آلبوم تصاویر جمع آوری شده توسط جودیت میلر، دختر لکان

نوشته

نغمه صیامی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

یک پاسخ

  1. عالی بود، بسیار کامل و جامع
    ممنون از شما

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر