راه حل هایی که گاهی در حد نوشتارهایی بر روی کاغذ باقی میماند و در برابر خرابیهای گستردهی به بار آوردهاش اندک مینماید.
در بررسی هر پدیدهی اجتماعی حداقل دو وجه متفاوت را میتوان در نظر داشت: از جنبهای شهر میتواند جایگاهی برای رشد هنر، فرهنگ، صنعت و اقتصاد شناخته شود و از طرفی عواملی نیز میتواند این چرخهی رشد و پیشرفت در شهر را دچار توقف یا رکود سازد.
با ورود کرونا مسائل و ویژگی های شهری وجهی دیگر از خود را بر ما آشکار ساختند. ویروس کرونا با دست گذاشتن بر تمام نقاط زندگی شهری سبب شد بار دیگر جنبه های پنهان زندگی شهری و تردید هایی دربارهی آن بروز نماید.
اما سوالی که در این مبحث مطرح می شود این است که آیا تمدن مدرن و زیستن در آن، خود در ابتلا به کرونا تاثیرگذار است؟
پاسخ به این سوال نیازمند بررسی دقیق تر این امر است اما میتوان اطمینان داشت که مسائلی همچون پدید آمدن، همه گیری و کنترل کرونا میتواند به شهر مرتبط باشد. در سالهای پس از ایجاد تمدن مدرن و با پیشرفت هرچه بیشتر فناوری، صنعت و رشد اقتصاد جهانی به همان نسبت افزایش آلودگی های زیست محیطی، نابودی زیستگاههای طبیعی و افزایش گرمای روزافزون در سطح جهانی را شاهد بودیم.
برخی از نظریه پردازان معتقدند بسیاری از پاندمیها نتیجهی عبور انسانها از مرزهای تجاوزگری است. همان طور که در نظریهی آشوب به اثر پروانهای نیز اشاره شده است، تغییرات اقلیمی اغلب میتواند تاثیراتی فراتر از تصورات انسان را به جای بگذارد؛ به گونه ای که فعالیتهای تجاوزگرانهی انسانها به میزان زیادی در سطح جهانی موثر است.
چه انسانها خفاش را بر سر سفرهی خود آورده باشند و چه حتی بر اساس تئوریهایی مبحث توطئه حکومت ها علیه یکدیگر برای افزایش سهم اقتصادی خود در جهان یا کاهش جمعیت انسانی و مسالهی محیط زیست مطرح باشد، نتیجه یکسان است.
ویروس همه گیر جهانی نتیجهی بیتوجهی به حیات دیگر موجودات طبیعی نیز می باشد. گیاهان، حیوانات و حتی بسیاری از انسانها درنتیجهی این زیادهرویها و خطرات ایجاد شده دچار خسرانهای فیزیکی و حتی مرگ و میر شدهاند. خطر کرونا در شهر، محصول پربار تمدن مدرن نیز می باشد. شاید درطنزی تلخ بتوان کرونا را ویروسی طرفدار محیط زیست و از طرفداران مالتوس (نظریه پرداز موافق کاهش نرخ جمعیت) به حساب آورد.
اگر کرونا مدتها پیش از این رخ میداد؛
در ادامه با در نظر گرفتن یک فرضیه تلاش میکنیم تا تفاوت همهگیری کرونا در تمدن مدرن و روستایی در جهان پیشا صنعتی را بررسی کنیم. دو جهان را در نظر بگیرید در جهان اول جامعه در مرحله ی پیشا صنعتی است. آیا اساسا در جهان ماقبل صنعتی امکان گسترش کرونا به این میزان وجود داشت؟
به چند دلیل امکان همه گیری جهانی این ویروس در سطحی که امروز شاهد آن هستیم وجود نداشت، زیرا گسترش جهانی مستلزم یک عامل مهم است؛ زیستن در تمدن مدرن، یعنی شهر.
تصور کنید در این جهان پیشا صنعتی در روستایی دور افتاده در نقطهای پرت از جهان، ویروسی به نام کووید 19 از خوردن خفاشی ایجاد میشد. سوال این است آیا ویروس این میزان قربانی می گرفت؟ در چنین شرایطی میتوان متصور شد که به دلیل وابستگی مردم به کشاورزی، عدم وجود وسایل حمل و نقل و وجود شبکهی ارتباطی محدود، این ویروس چند خانواده یا حداکثر کل یک روستا با جمعیت بسیار اندک را درگیر میساخت. حتی با ابتلای یک کاروان تجاری به این ویروس تا مسیر رسیدن به منطقهای دیگر، امکان انتقال ویروس از دست میرفت.
حال جهانی را تصور کنید که در آن مرحله ای از صنعتی شدن و تمدن مدرن حاکم است. شهری در پرجمعیت ترین کشور جهان که صنعت پیشرفته، ارتباطات گسترده و ازدحام حاکم است. در این شهر هر فرد در صورت آلوده شدن خود میتواند شبکهای گسترده از افراد را درگیر سازد. وسایل حمل و نقل عمومی به راحتی می توانند شهرها و کشورها را به یکدیگر متصل و به ویروس آلوده سازد. این همان چیزی است که امروز ما در حال تجربه ی آن هستیم.
اساسا ورود کرونا به ایران و حتی گسترش آن در سطح جهانی نیز توسط وسایل حمل و نقل، راههای ارتباطی و تمدن مدرن رخ داد. با تصور این فرض مشخص می شود که کرونا مساله ای مربوط به تمدن مدرن و شهر است؛ یعنی مکانی که اقتصاد صنعتی، حمل و نقل و ارتباطات پیشرفته، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و توسعه و ازدحام در آن حاکم است.
شهر به عنوان مرکز تبادلات
همانطور که پیش از این بیان شد، شهر مرکز تبادلات است. تبادل اطلاعات، پول و ارتباطات. اکنون شهر میتواند مرکز تبادل ویروسها نیز می به شمار آید. اساسا در جایی مانند شهر گسترش کرونا سریعتر و کنترل آن سختتر است. شهر صنعتی این قابلیت را دارد که کل مجموعهی روستاهای درون خود را نیز درگیر سازد. روستاهایی که از لحاظ اقتصادی به شهر وابستگی دارند و برای تامین نیازهای اقتصادی، فروش محصولات کشاورزی و به طور کلی ورود به حرفهشان نیاز به ارتباط با شهر دارند و در این چرخهی تبادلات شهری و به ویژه تبادل ویروس درگیر خواهند شد.
یکی از ویژگیهای کلیدی شهر که در مسالهی همهگیری کرونا و انتقال آن به روستاها موثر است؛ مفهوم اندازه و تراکم جمعیت است. حجم و اندازهی شهر پیامدهای زیادی دارد. یکی از اصلیترین پیامدهای زندگی شهری تاثیرات روانی سرعت، حرکت و تغییر است. بدین معنا که ضرورت ایجاد سرعت توسط شهروندان برای پیش بردن زندگی شهری از ارکان اصلی زندگی شهری است. تکنولوژیها و فناوریهای پیشرفته و تاکید شهر مدرن بر کسب هرچه بیشتر سود، افراد را به سوی زیست همراه با سرعت بیشتر و لذت کمتر سوق میدهد.
هرچند سودآوری مادی خود به عنوان پایهی لذات در شهر مدرن تلقی میشود. به ویژه اینکه هرچقدر نسبت ساختمان ها، ماشینها و آلایندهها و تراکم جمعیتی به فضای سبز و طبیعی بیشتر باشد، میزان خستگی روحی و روانی حاصل از حجم این فشارها افزایش مییابد و این فشار نیاز به تجربهی محیطهای طبیعی را افزایش میدهد.
در پی این امر با ورود کرونا میزان آمار ورود مسافران از شهرهای پرتراکم مانند کلان شهر تهران در شهرهای شمالی بخاطر دارا بودن فضاهای طبیعی، جنگل، دریا و مراتع سرسبز و آب و هوای پاک قابل توجه است. آمارها نشان میدهد از دلایل اصلی ورود کرونا و درگیری روستاها و شهرهای کوچک در مناطق مازندران، گیلان و گرگان ورود مسافران از شهرهای مجاور به این مناطق است.
بحران تمدن و کرونا
در جهان پسا کرونا، مدنیت میتواند با مشکلاتی مواجه شود. همان طور که امروز نیز صنعت به بحرانی که هاروی، لوفور و مارکسیستها به آن اشاره کرده بودند مواجه شده است و بحران رکود در اقتصادهای جهانی به موضوعی داغ در اخبار بدل شده است.
بسیاری از سرمایه گذاران نوپا با مشکل رکود بازار مواجه شدند و کسب و کارشان به مشکل برخورده است. تنها در ایران بین سه تا چهار میلیون نفر با خطر از دست دادن شغلشان مواجه شده اند. در این زمان سرمایهداری با بحران دیگری مواجه شده است که راه حل آن را نیز در درونش جست و جو میکند. راه حلی برای خلق دنیای جدیدی که بیشتر و بیشتر بر پشت اسب پر توان تکنولوژی سوار میشود.
بدین ترتیب در حالی که بسیاری از کسب و کارهای جهانی در اثر این بحران آسیب دیدهاند اما در طرف دیگر ماجرا ترکیب فضای مجازی و قرنطینهی خانگی کسب و کارهای اینترنتی را رونق میدهد.
فضای شهری با این بحران خالی از پیوندهای ضعیف، ارتباطات جدید و کاهش خرده فرهنگهای اجتماعی میشود. پیوندهای ضعیف در شهر شامل پیوندهایی هستند که در جریان ارتباطات اجتماعی ضعیفتری در اماکن عمومی مختلفی ایجاد میشوند.زمانی که این پیوندها کاهش یابند فرصتهای اجتماعی حاصل از آن نیز از دست میرود. این همان چیزی است که باید تحت عنوان پیامدهای زندگی در تمدن مدرن پذیرفته شود.
از پیامدهای احتمالی دیگر زیست در تمدن مخاطره آمیز شهری که با ویروس آلوده شده است، کاهش مشارکت و همبستگی اجتماعی افراد در جامعه است. طبق بررسی های انجام شده علائم استرس پس از سانحه در میان کودکان قرنطینه شده 4 برابر بیشتر از کودکان قرنطینه نشده است و 30 درصد از این کودکان علائم اختلال پس از سانحه از خود نشان می دهند.
آسیب پذیری روانی کودکان در تحمل شرایط قرنطینهی خانگی، تهدید تلقی کردن سایر افراد جامعه به عنوان عاملان انتقال ویروس و در نتیجه کاهش ارتباطات و یادگیری اجتماعی میتواند پیش بینی کنندهی بروز اختلالات بیشتری در آینده و مشکلاتی در روابط اجتماعی، ایجاد فردگرایی مخاطره آمیز برای جامعه، خطراتی برای بنیان حیات اجتماعی و در نهایت سبب کاهش همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی افراد شود.
لزوم باز اندیشی
همانطور که تا بدین جا بیان شد دانستیم که تمدن مدرن بخش زیادی از آسیبها و خطراتی را که هر روزه با آن مواجه هستیم بازتولید می کند. این خطرات به شیوهای است که نه از چند و چون آن خبر داریم و حتی قدرت پیش بینی را تا حد زیادی از ما سلب می کنند. به گونه ای که بسیاری از اندیشمندان اجتماعی دل تنگ فضای روستایی و بازگشت به دوران پیشا صنعتی هستند.
اما حقیقت این است که انسان امروز حتی اگر بخواهد راهی برای بازگشت به دنیای پیشین ندارد. چاره ای که نظریهپردازان اجتماعی از جمله بک از آن سخن می گویند، بازاندیشی مدرنیته است. انسان امروز با پیدایش هر خطر خود ساخته به این میاندیشد که چگونه با وجود این خطرات می توان در تمدن مدرن زیست؟
اکنون شاید پس از پاندمی کرونا همگان بهتر درک کردند که سیستم بهم تنیدهی نظامهای اجتماعی مدرن به همان اندازهای که میتواند سودمند واقع شود، گاها قادرند ما را دچار زیان های غیر قابل جبران اقتصادی کنند. پس از همهگیری ویروس، فریاد پنهان محیط زیست که تا به امروز صدایی از آن شنیده نمی شد، آشکارا تبدیل به فریادی شد که اکنون تمام جهان مدرنیته گوش هایشان را برای نشنیدن آن محکم چسبیده اند.
فریادی که میگوید من همان چیزهایی که نمیبینید را برای شما آشکار میکنم تا بتوانید شفاف تر بیاندیشید و عمق بحرانی را که در آن زیست می کنید، درک کنید. شاید بتوان گفت تقدیر جمعی که بک از آن سخن گفت اکنون انسان مدرن را در بهترین وضعیت برای بازاندیشی قرار داده است.البته که از بخت بد آنگونه که بک گفت در اینجا خطر کاملا دموکراتیک نیست.
در نهایت اینکه به طور کلی خطری چون کرونا تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و فردی از اعمال سادهای چون شستن دستها و بهداشت فردی، نگرشها دربارهی جایگاه انسان به عنوان موجودی حاکم بر طبیعت به موجودی که خود نیز مخلوق و تاثیر پذیر از آن است.
آگاهی بر اثرات پیچیده ی انسان مدرن مانند تاثیر تغذیهی فردی در نقطهای دور از جهان بر کل مرگ و زندگی میلیون ها انسان دیگر، تغییر در نگرشهای دینی افراد تا تاثیرات کلانتری چون تغییر سیاستهای اقتصادی دربارهی ارتباطات بین المللی و صنعت توریسم، تضعیف یا تقویت ارتباطات سیاسی و هزاران تاثیر در نهاد خانواده و .. همه و همه از تاثیرات پدیدهای است که شاید اگر مدرنیته وجود نداشت آنچنان گسترده نمی شد و شاید این بازاندیشی درسی است که هرچه سریعتر جامعهی جهانی باید آن را فراگیرد و در آن بیاندیشد.
جامعه ای که بازاندیش شده است اگر بیش از این خواهان متضرر شدن نیست باید بیش از اینها تفکر کند اصلا برود در اتاقی و به تمام اعمال زشت خود از ابتدای صنعتی شدن تا به امروز فکر کند چرا که اثرات بومرنگ به زودی تمامی آنها را هم درگیر خواهد کرد.
منابع
آثار روان شناختی گسترش بیماری کووید 19؛شیما شهیاد
جامعه شناسی شهری؛محمود شارع پور
شهر؛فیل هوبارد
جامعه خطر؛ اولریش بک
یک پاسخ
عالی