کاوشی روانکاوانه در سریال فرندز

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.

فهرست مطالب

 

مقدمه

“دوستان”، کمدی محبوب تلویزیونی، مدت‌هاست که با شخصیت‌های بامزه و داستان‌های جذاب خود، مخاطبان را مجذوب خود کرده است. سال‌هاست در جمع‌های دوستانه‌ی خودمانی، خود را به یکی از این 6 شخصیت تشبیه می‌کنیم و یا روابطی که با دیگری‌های زندگی خود داریم را با روابط موجود در این سیتکام دوست‌داشتنی تطابق می‌دهیم. یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های این سریال، رابطه‌ی پرچالش راس گلر و ریچل گرین است.

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات این دو و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر دارد. همچنین سعی می‌کنیم تا به زیربنای روان‌شناختی رابطه‌ی آنها بپردازیم.

آرزوهای ناهشیار و تداوم دلبستگی های اولیه

عشق راس به ریچل را می‌توان در سال‌های نوجوانی آنها ردیابی کرد که نشان‌دهنده‌ی تداوم وابستگی‌های اولیه است. به عنوان مثال، زمانی­‌که جشن فارغ التحصیلی دبیرستان آنها بود و پدر و مادر راس اصرار داشتند تا او ریچل را در جشن همراهی کند. یا وقتی راس و چندلر به کالج می‌­رفتند و از طریق نشان دادنِ رفتار بزرگسالانه و وانمود به این­که برای خود مردی شده‌­اند می­‌خواستند توجه دخترها (ریچل و بقیه­‌ی دوستانشان) را جلب کنند. از همان دوران، راس تلاش می‌­کرد تا با همراهی ریچل در فرصت‌هایی که به دست می‌­آمد توجه او را به خود جلب کند. اما به دلیل کمبود اعتماد به نفس و یا عدم توانایی در ابراز وجود خود در این ­کار باز می‌ماند.

 

 

تئوری فرویدی معتقد است که تمایلات و تجربیات ناهشیار ما در دوران کودکی تأثیری پایدار بر روابط و رشد عاطفی ما دارد. به عنوان مثال، احساسات پایدار راس نسبت به ریچل، علی‌رغم غفلت اولیه‌ی او، نشان می‌دهد که چگونه امیال ناهشیار بر روابط بزرگسالان تأثیر می‌گذارند.

 

 

فروید معتقد است ابژه‌های اولیه برای ما بسیار قبل توجه هستند تا آنجایی که بسیاری از روابط ما به رابطه با ابژه اولیه شباهت دارد. راس در طول زندگی خود، به­‌عنوان یک کاراکتر عاشق‌پیشه، تماماً زندگی خود را وقف پیداکردن عشق می­‌کرد درحالی‌که موفقیتی در کار نبود. همسر اول او به گرایش دیگری روی آورد، همسر دومش به علت ادامه‌ی ارتباطش با ریچل و اسم بردن از او در مراسم ازدواجشان به مراسم پایان داد و در آخر مجبور شد تا به ازدواج ناموفق­ش با ریچل پایان دهد. او به نوعی ناهشیارانه، باعث می‌­شد تا روابط عاشقانه‌­اش ناموفق از آب دربیایند و همگی، چه ارتباط دوستانه و چه ازدواج، به سرانجامی یکسان و البته تلخ انجامیدند. در ادامه لازم است بپرسیم که چرا این روابط به چنین پایانی منجر می­‌شدند؟

نیاز است به رابطه­‌ی راس و مادرش نیز بپردازیم.

 

 

مکانیسم های دفاعی

رابطه‌ی راس و ریچل با مجموعه‌ای از جدایی‌ها و آشتی‌ها مشخص می‌شود که مفهوم مکانیسم‌های دفاعی فروید را به نمایش می‌گذارد. این مکانیسم‌ها به‌عنوان راهبردهای ناهشیار برای محافظت از خود در برابر اضطراب و آسیب‌پذیری عمل می‌کنند. به عنوان مثال، راس در طول وقفه‌ای که در رابطه خود با ریچل ایجاد می‌شود، با زن دیگری ارتباط جنسی برقرار می‌کند. این رفتار می‌تواند به عنوان یک واپس‌روی تعبیر شود. یک مکانیسم دفاعی که شامل بازگشت به مرحله‌ی اولیه رشد به منظور مقابله با استرس است.

 

یا وقتی ریچل با راس قطع ارتباط می­‌کند، به نحوی­ که راس می‌فهمد با بی بند و باری با مردان دیگر وارد روابط متعدد می­‌شود تا بلکه بتواند حسادت راس و مردان دیگر زندگی­‌اش را برانگیزد. او دائما در تلاش است تا مردی را پیدا کند که بتواند با خیال راحت خود را به او بسپارد و از ریچل مراقبت کند؛ در حالی­ که خودش هیچ ­گونه تلاش اضافه­‌تری نمی‌­کند. تمام تلاش ریچل مبنی بر جلب اعتماد ابژه‌های مختلف است و این نشان دهنده‌­ی این است که برای او مرد ها یا سیاه هستند و یا سفید؛ او ابژه­‌های اطرافش را به دو دسته­‌ی فرومایه و پرمایه تقسیم می‌­کند و تواناییِ دیدنِ دوئتِ هیچ‌کدام را با یکدیگر ندارد.

مسئله‌ی ادیپ

رقابت راس با دیگر علایق عشقی ریچل، مانند مارک و جوی، عقده ادیپ در وجود راس را نشان می‌دهد که سنگ بنای نظریه فروید است. رفتار مالکانه و ناامنی راس را می‌توان به‌عنوان میل ناهشیار برای تصاحب انحصاری ریچل، بازتاب درگیری‌های حل‌نشده از تجربیات دوران کودکی و رقابت برای جلب توجه والد جنس مخالف در نظر گرفت.

او و جودی (Judy)، مادرش، همیشه در یک رابطه‌­ی دور و جدا از هم بودند؛ گرچه مادر همیشه برای افتخارات راس ارزش قائل می‌شد اما در آخر مادر به عنوان ابژه‌­ی اولیه، همیشه دور از دسترس بود و راس برای به دست آوردن او دائماً مجبور بود به تلاش خود بیفزاید. به عنوان مثال، جوایز علمی و تحصیلی بیشتری به دست آورد تا بلکه بتواند عشق و تحسین او را برانگیزد.

 

 

برای راس، شغل و حرفه­‌اش در علم باستان‌شناسی، به مثابه‌ی یک بزرگ‌دیگری است. او دائما در تلاش است تا از این دیگری دفاع کند و به تمام قوانینش احترام بگذارد. هنگامی که این دیگری او را ناکام می­‌کند، او سر فرود آورده و خود را تسلیم می‌­کند. همچنین، تلاش زیادی می‌کند که دیگران را نیز با این دیگری همراه کند. برای مثال، در اپیزودی از فصل‌های اولیه، سعی داشت تا فیبی را «قانع» سازد که تکامل داروینی تنها احتمال و نظریه­‌ی درست در رابطه با تکامل در جهان هستی است.

راس، درتولد یک­ سالگی مانیکا، شاهد این بود که پدر و مادرش به خواهر کوچکتر توجه بیشتری می­‌کنند و از سر حسادت، سعی کرد تا با ایجاد درد در بیضه‌­های خود، به اورژانس برود و از این راه، از آن­ها توجه دریافت کند. او به نحوی وسواسی همیشه در تلاش است تا توجه «مادر» را به خود معطوف کند.

 

رشد روانی جنسی ریچل

در قسمت اول می‌بینیم که ریچل در میان مراسم ازدواج خود با بری (Barry) صحنه را ترک می‌­گوید و از معرکه می‌­گریزد. او به امید این­که ابژه­‌ی انتخابی‌اش یک دندان‌پزشک است و از جایگاه اجتماعی-اقتصادی بسیار خوبی برخوردار است، با او وارد رابطه­‌ی عاشقانه شده و قصد بر ازدواج داشت اما زمانی تصمیم به ترک او گرفت که دریافت بری نیازهای عاطفی او را برطرف نمی‌­کند، نمی­‌تواند به او تکیه کند و ضمناً او خود تواناییِ این­که خوب و بدِ یک ابژه را بپذیرد ندارد (اینکه ممکن است زمانی برسد که بری تحریک‌کننده باشد یا نباشد). این مثال و دیگر رفتارهای ریچل در طول سریال به خصوص در فصل‌های اول کاراکتر ریچل را شخصیتی نارسیستیک و بعضا لوس می‌نمایاند که همواره به دنبال پیدا کردن ابژه‌‎ی عشقی است تا بتواند در هر حالتی به او تکیه کند.

ریچل از یک زن جوان وابسته به یک تاجر موفق و خودکفا تبدیل می‌شود که نشان‌دهنده پیشرفت او در مراحل رشد روانی-جنسی فروید است. سفر ریچل نمونه ای از مبارزه برای آشتی‌ بین خواسته‌های id، ego و superego است. چراکه او با گذشت زمان قابل توجهی در این سریال، میل خود را برای خودمختاری با نیاز خود به عشق و ارتباط عاطفی با راس هدایت می‌کند.

 

 

چرا راس و ریچل همدیگر را دوست دارند؟

مخاطب تا آخرین اپیزود سریال شاهد رابطه‌ی پر تنش و پیچیده ای از این دو نفر است. قطع و وصل شدن رابطه­‌شان با یکدیگر، حتی بعد از این­که هر دو دچار خطاهای بسیار بزرگی می‌­شوند و یا این­که با وجود ازدواج‌ها و روابط مجددِ دیگر بازهم در اعماق وجودشان یکدیگر را دوست دارند و می­‌خواهند باهم در ارتباط باشند!

به‌خصوص وقتی دیگری وارد رابطه­‌ی جدیدی می­‌شود، آن یکی پشتیبان اوست (حداقل به ظاهر؛ مثلاً موقعی که راس نمی­‌تواند با دختر پیتزا فروش لاس بزند و ریچل برای او شماره­‌ی دختر را می­‌گیرد و از او تعریف می‌­کند که چه انسان خوبی است و …

و در آخر این­که چگونه در پسِ ذهنشان یکدیگر را نگه ­می­دارند تا شاید روزی و ساعتی بشود که مال یکدیگر شوند!

 

 

مخاطبان نیز در طول تماشای سریال دوست دارند این دو کنار هم باشند. مثل جویی و فیبی که آنها را عشق‌های ازلی می‌دانند و حتی برای اینکه از دیگران دل بکنند و با هم مجدداً وارد رابطه شوند، قرارهای بدی برای آنها ترتیب می‌دهند.

اما چرا؟ شاید ما نیز دوست داریم شخصیت محبوبمان در رقابت با دیگری پیروز باشد. شاید ما نیز به‌طور ناهشیار تمنای توجه در روابط خود داریم.

 

 

نتیجه‌گیری

دیدگاه روانکاوانه در مورد رابطه‌ی راس و ریچل در «دوستان» تأثیر قدرتمند امیال ناهشیار، تجربیات کودکی و درگیری‌های روانی را بر روابط عاشقانه برجسته می‌کند. با بررسی فرآیندهای روان‌شناختی موجود، بینش‌های ارزشمندی در مورد پیچیدگی‌های رفتار انسانی و چالش‌های ذاتی در پیگیری صمیمیت و رشد شخصی در یک ارتباط عاشقانه به دست می‌آوریم.

این­که چرا در بسیاری از مواقع با راس و یا ریچل همذات‌پنداری می‌­کنیم و یا دوست داریم به­‌جای آن­ها باشیم، این­که چگونه مسیر زندگی ما مشابه مسیر این دو شخصیت است و دریافتنِ این­که چگونه ممکن است بعد از تحمل بسیاری از سختی‌ها از سوی زندگی و از سوی شریک عاطفی خود، به او علاقه­‌مند بمانیم و عاشقانه تلاش ­کنیم، مسئله‌ای است که  احتمالاً می‌­توان با عمیق شدن در رابطه­‌ی این دو نفر و نیز تحلیل زندگیِ عاطفی خود به آن پی برد.

 

**توجه**

این مقاله برای مقاصد اطلاعاتی کلی در نظر گرفته شده است و به معنای تجزیه و تحلیل جامعِ رابطه‌ی راس و ریچل یا جایگزینی برای مشاوره یا تحلیل فردی نیست.

برای دریافت درمان روانکاوانه، فرم درخواست تراپی را پر کنید.

نوشته

عرفان امیربیگی، امیرحسین بهرامی

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

برچسب‌زنی پیرامون سلامت روان در محیط کار موضوعی پیچیده است که ریشه در سوگیری‌های ناهشیار و مکانیسم‌های دفاعی دارد. در این مطلب به بررسی این مسئله‌ی مهم می‌پردازیم.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر