زیگموند فروید که اغلب پدر روانکاوی خوانده میشود، در درک ما از ذهن و رفتار انسان نشانهای غیر قابل توصیف به جا گذاشته است. تئوریها و مفاهیم پیشگام او همچنان بر رشتههای مختلف از جمله روانشناسی، ادبیات و حتی فرهنگ عامه تأثیر میگذارد. تأثیر کشفیات و آثار او بر نوع بشر را در ادامهی تأثیر کوپرنیک و داروین میدانند که باورهای غلطی را مثل زمین مرکز دنیاست و انسان متفاوت از سایر موجودات نیست، تغییر دادند.
در این نوشته به دوازده هدیهای که فروید به ما عطا کرده و بر اساس انجمن روانکاوی آمریکا گردآوری شده، خواهیم پرداخت و تأثیر ماندگار ایدههای او در درک معاصر ما از روان انسان را بررسی میکنیم.
-
ناخودآگاه
هیچ چیز بیدلیل اتفاق نمیافتد؛ فروید کشف کرد که هیچ تصادفی وجود ندارد. حتی احساسات، ایدهها، تکانهها، آرزوها، رویدادها و اعمالِ به ظاهر تصادفی نیز معانی مهمی دارند که اغلب ناخودآگاهاند. هر کسی که تا به حال دچار لغزش فرویدی شده و احساس خجالت یا گیجی کرده است، اهمیت معانی ناخودآگاه چیزهایی را که انجام میدهیم و میگوییم، تأیید میکند. مثلاً ممکن است آن دفعه که «تصادفی» دستهکلیدتان را در آپارتمان معشوقتان جا گذاشتید، یک اتفاق بوده باشد اما احتمالاً در ناخودآگاهتان میخواستید به آنجا برگردید. کاوش در ناخودآگاه که فانتزیها، تروماها یا انگیزههای پنهان یا انکار شده را در رویاها و لغزشهای فرویدی و تداعی آزاد آشکار میکند، هنوز هم ابزاری ضروری برای دستیابی به حقیقت کامل رفتار انسان است.
-
جنسیت، نقطهی ضعف و قوت همه است
رابطهی جنسی انگیزهی اصلی و وجه مشترک همهی ماست. این پیامی نیست که بسیاری از مردم بخواهند بشنوند. انزجار ما از این اصل ابتدایی داروینی که منجر به پیروزی انسان بر همهی موجودات زنده دیگر شد، آنقدر زیاد است که بیشتر وقتمان را صرف انکار جنبهی تاریک زندگی خود میکنیم. محتاطترین و پاکدامنترین افراد با میل جنسی خود و ابراز آن بهشدت مبارزه میکنند. کافی است نگاهی بیندازیم به رسواییهایی که واتیکان، کلیساهای بنیادگرا، سیاستمداران و افراد مشهور را لرزاندهاند. فروید نظریهاش را با مشاهدهی این مبارزه با میل جنسی در مردان و زنانِ اوایل دوران ویکتوریاییِ وین استنتاج کرد.
-
یک سیگار هیچگاه فقط یک سیگار نیست
این یک ایدهی رایج در روانشناسی معاصر است که هر رفتاری با عوامل متعددی تعیین میشود[1] و تعیین این عوامل برای هر انسانی منحصر به خودش است؛ بنابراین هیچ چیز به سادگی تعیین نمیشود. پس آیا این شیء فقط یک پستانک است؟ باشد. آلت تناسلی است؟ شاید. سیگار است؟ مطمئناً. با این حال، افراد کمی استدلال میکنند که تمام رفتارها معنا و مفهومی عمیق دارند، پس بحثی نداریم، برو سیگارت را بکش!
همچنین میتوانید مقاله ” گاهی یک سیگار فقط سیگار نیست” را در مجله تجربه زندگی بخوانید.
-
همهی قسمتهای بدن اروتیکاند
فروید از همان ابتدا میدانست که انسانها موجوداتی جنسیاند. او از شیر خوردن نوزاد از سینهی مادر برای نشان دادن مثالی از تمایلات جنسی بالغتر الهام گرفت و گفت: « هرکسی نوزادی را دیده باشد که بعد از شیرخوردن از سینه عقب میکشد و با گونههای برافروخته و لبخندی شاد به خواب میرود، نمیتواند از این اندیشه رهایی یابد که این تصویر همچون نمونهای اولیه از ابراز رضایت جنسی، در آینده ادامه مییابد.»
او همچنین میدانست که برانگیختگی جنسی به اندام تناسلی محدود نمیشود، زیرا هر ناحیهی مشخص از بدن میتواند دلبستگی شهوانی و لذت ایجاد کند، در نتیجه فقط محدود به آمیزش تناسلی بین زن و مرد نیست. حتی امروزه نیز بسیاری از مردم این ایده را بهسختی میپذیرند.
-
اندیشه، دوربرگردانی برای آرزوست
فروید دریافت که عمل اندیشیدن (آرزوکردن و خیالپردازی) به طور ذاتی لذتبخش است. در واقع آنچه درمانگران و روانکاوان معمولاً مشاهده میکنند این است که خیالپردازی از نظر ذهنی و فیزیکی، بیشتر از کنش حقیقی و واقعی زندگی که فانتزی حول آن سازماندهی میشود، محرک است. (یعنی فانتزی بیش از مسائل واقعی در تحقق آرزوها دست دارد.) آیا جای تعجب است که واقعیت با فانتزی شدید و واضح مطابقت ندارد؟ امروزه مشاهدهی فروید مبنی بر تلاش انسان برای تبدیل خیالپردازی به واقعیت، توسط دانشمندان اعصاب بهعنوانبا عنوان «اساس تخیل» پذیرفته شده است.
-
درمان گفتاری: «اگر فرد صحبت کند، سبکتر میشود.»
فروید عبارت بالا را در بیستوپنجمین سخنرانی مقدماتیاش بیان کرده است. چه در درمان بر اساس روانکاوی فرویدی و چه در سایر شکلهای درمان گفتاری، شواهد نشان میدهند که صحبتکردن به کاهش علائم عاطفی، کاهش اضطراب و آزادسازی ذهن انسان کمک میکند. در حالی که دارو و درمان کوتاهمدت بیشتر وقتها فقط علائم را کاهش میدهند، درمانِ گفتاری از ابزار قدرتمند رابطهی درمانی استفاده میکند. در این درمان، نه فقط مجموعهای از علائم یا تشخیصها، بلکه کل فرد در درمان دخیل است، بنابراین میتواند تغییری عمیقتر و ماندگارتر ایجاد کند.
-
مکانیسمهای دفاعی
اصطلاح مکانیسمهای دفاعی بخشی از درک اولیهی ما از رفتار انسانی است تا حدی که آن را بدیهی میدانیم. اما این اصطلاح نیز توسط زیگموند و دخترش آنا توسعه یافته و نظریهپردازی شده است. به گفتهی فروید، مکانیسمهای دفاعی استراتژیهای روانشناختی هستند که توسط ناخودآگاه برای دستکاری، انکار یا تحریف واقعیت و محافظت در برابر احساس اضطراب و تکانههای غیر قابل قبول به کار گرفته میشوند.
سرکوبی[2]، عقلانیسازی[3]، فرافکنی[4] و انکار[5] از انواع مکانیسمهای دفاعیاند که فروید ابداع کرده است، اما شناختهشدهترین آنها انکار است. انکار یعنی امتناع آشکار از اعتراف یا تشخیص اینکه چیزی رخ داده یادر حال وقوع است. انکار میتواند شخصی باشد، مثلاً انکار یک اعتیاد یا انکار یک تجربهی دردناک زندگی، اما میتواند به شکل انکار پدیدههای علمی، اجتماعی و فرهنگی نیز باشد، مثلاً واقعیت تغییرات آبوهوایی یا نسلکشیها.
-
مقاومت در برابر تغییر
ذهن و الگوهای رفتاری ما ذاتاً در برابر تغییر مقاومت میکنند. آیا هر چیزی که با آن مواجهه میشویم چیز جدیدی است؟ اگر بله پس تهدیدآمیز و ناخوشایند است، حتی اگر تغییری مثبت روی داده باشد.
روانکاوی این اصلِ همهگیر مقاومت را درست فهمید و ابزارهایی برای آوردن آن به سطح آگاهی و شکست دادن توانایی لجبازانهاش در ایجاد موانع برای حرکت رو به جلوی فردی و گروههی، پیدا کرد.
- گذشته بر حال تأثیر میگذارد
در حال حاضر این اصطلاح برای بسیاری از ما بدیهی به نظر میرسد اما بیش از 100 سال پیش، فروید به واسطهی آن، یک کشف علمی و لحظهی بر زبان آوردنِ «آهان» را تجربه کرد. امروزه، بسیاری از نظریههای فروید دربارهی تحول کودک و تأثیرات تجربیات اولیهی زندگی بر رفتارهای بعدی، کمک زیادی به درمان مراجعانی میکند که زندگیشان در الگوهای تکراری گیر کرده است.
-
انتقال
یک نمونه از تأثیر گذشته بر حال، مفهوم انتقال است. ابداعی دیگر از فروید که به طور گسترده در شیوههای روانشناسی امروزی درک میشود و مورد استفاده قرار میگیرد. مفهوم انتقال به احساسات، امیدها، فانتزیها و ترسهایی بسیار قوی اشاره میکند که نسبت به روابط مهم دوران کودکیمان داریم و ناخودآگاه به جلو میآیند و بر روابط کنونی ما تأثیر میگذارند.
-
تحول
تحول انسان در طول چرخهی زندگی ادامه مییابد. یک زندگیِ موفق به انطباقپذیری و تسلط بر تغییر بستگی دارد؛ زیرا هر یک از ما با چالشهای بسیاری روبهرو میشویم. هر مرحلهی جدیدی از زندگی چالشهایی را ارائه میدهد و فرصتی برای ارزیابی مجدد اهداف و ارزشهای اصلی شخصیمان فراهم میکند.
-
بهای تمدن، نارضایتی روانرنجور (نوروتیک) است
فروید میگوید: «تمایل به پرخاشگری بزرگترین مانع تمدن است.»
تنها اندکی از دانشمندان مانند فروید چنین بیپروا به پرخاشگری انسان نگریستهاند.
در حالی که صدای توپهای آگوست[6] هنوز پژواک داشت و یهودستیزی در اروپا رو به افزایش بود، فروید کتاب تمدن و ملامتهای آن (1929) را نوشت و اعلام کرد:
«انسان، گرگ انسان است. چه کسی… جرئت خواهد کرد با این ادعا مخالفت کند؟»
او در سال 1929 با کلماتی که امروزه نیز به همان اندازه بهجا و باربط به نظر میآیند، نوشت:
«مردم موجودات ملایمی نیستند که بخواهند دوست داشته شوند، بلکه موجوداتی هستند که غریزهشان پرخاشگری است.»
ما همچنان با دشمن روبهرو میشویم… و آن دشمن، خود ما هستیم. با این حال اگر نتوانیم تغییر کنیم، چه بر سر تمدن ما خواهد آمد؟
دوازده هدیهی فروید، مفاهیمی غیر قابل انکار و فراگیر مانند ناخودآگاه، مکانیسمهای دفاعی و تحول روانی ــ جنسی هستند که درک ما را از رفتار انسان و فرایندهای ذهنی شکل دادهاند. علیرغم انتقاد و بحث پیرامون نظریههای وی، کار فروید بسیار ارزشمند بوده است. بسیاری از ایدههای او متناسب با شیوهی روانکاوی مدرن سازگار شده و تکامل یافتهاند.
همچنان که ما از پیچیدگیهای ذهن انسان پرده برمیداریم، میراث فروید نیز نیرویی هدایتکننده است که ما را به چالش میکشد تا درونمان را کاوش کنیم و در نهایت خود و جایگاهمان را در جهان بهتر بشناسیم.
منبع:
https://www.huffpost.com/entry/the-12-things-sigmund-fre_b_7225976
[1] اشاره به مفهوم تعین چندگانه یاmultiple determined (مترجم)
[2] Repression
[3]Rationalization
[4] Projection
[5] Denial
[6] اشاره به آغاز جنگ جهانی اول