کاور مقاله میم

میم به مثابه آیینه‌ی ذهن و جامعه

نوشته

فهرست مطالب

مقدمه: وقتی تصویر، فکر می‌کند

در دنیای امروز، جایی که سرعت، ایجاز و تصویر بر ارتباطات سلطه دارند، میم‌ها به یکی از پرکاربردترین و اثرگذارترین اشکال بیان دیجیتال تبدیل شده‌اند. ترکیبی از تصویر، متن و کنایه که می‌تواند در یک چشم‌به‌هم‌زدن بخنداند، بسوزاند، افشا کند یا احساساتی عمیق برانگیزد.

میم‌ها دیگر صرفاً وسیله‌ی شوخی یا سرگرمی نیستند. آن‌ها واحدهای فرهنگی‌اند که تجربه‌های جمعی، خاطرات تاریخی، فشارهای روانی و حتی بحران‌های هویتی را در قالبی کوتاه و گویا بازتاب می‌دهند. این پدیده در ظاهر ساده و گذراست، اما در عمل نشانه‌ای از تغییر بنیادین در شیوه‌های تفکر، احساس و حتی خودشناسی ما به شمار می‌رود.

در این مقاله، پدیده‌ی میم را نه تنها به‌عنوان محتوای سرگرم‌کننده، بلکه به‌مثابه ساختاری روانی-اجتماعی بررسی می‌کنیم. با تلفیق نگاه جامعه‌شناختی و مفاهیم روان‌کاوی، نشان می‌دهیم که میم‌ها چگونه حامل اضطراب‌ها، آرزوها، ناکامی‌ها و مکانیسم‌های دفاعی جمعی‌اند؛ و چگونه به زبانی مشترک برای بازنمایی وضعیت پیچیده‌ی انسان معاصر بدل می‌شوند — انسانی که هم با بحران‌های درونی دست‌وپنجه نرم می‌کند و هم در میان شبکه‌ای بی‌پایان از تصاویر و پیام‌ها گرفتار است.

میم‌ها به مثابه واحدهای فرهنگی – نگاهی جامعه‌شناختی

میم‌ها در ساده‌ترین تعریف، بسته‌های فشرده‌ای از معنا هستند که به‌سرعت و به‌صورت ویروسی در میان افراد یک جامعه دیجیتال منتشر می‌شوند. آن‌ها ترکیبی از تصویر و واژه‌اند، اما در عمل، چیزی فراتر از این ظاهر ساده را منتقل می‌کنند: یک نگرش، یک قضاوت، یک تجربه‌ی مشترک، یا حتی یک حس مبهم و فروخورده.

فرهنگ کوتاه‌مدت، معناهای بلندمدت

با گسترش رسانه‌های اجتماعی، فرهنگ امروز بیش از پیش به سوی سرعت، اختصار و لحظه‌محوری رفته است. در این فضا، میم‌ها عملکردی شبیه به ضرب‌المثل‌های مدرن دارند. آن‌ها ابزاری‌اند برای کدگذاری تجربیات جمعی به شکلی که هم آشنا باشد، هم ساده، و هم آماده‌ی مصرف فوری.

مثلاً یک میم درباره‌ی صف بانک، نه فقط تجربه‌ی مشترک ایستادن در صف را یادآوری می‌کند، بلکه لایه‌هایی از انتقاد ضمنی به سیستم، بی‌نظمی ساختاری یا حتی طنزِ ناامیدی از تغییر را نیز در خود حمل می‌کند. این لایه‌های معنایی بدون آنکه نیاز به تحلیل مستقیم یا زبان تئوریک داشته باشند، در ذهن مخاطب جرقه می‌زنند و همین، رمز اثرگذاری آن‌هاست.

میم معروف پیرمرد

نقش «خودآگاه جمعی» در بازنشر میم‌ها

اگر از زاویه‌ای روان‌شناختی‌تر نگاه کنیم، می‌توان گفت میم‌ها تجلی نوعی ناهشیار جمعی‌اند؛ یا بهتر است بگوییم، آن‌ها سطحی از خودآگاه جمعی را می‌سازند که ریشه در ناهشیار مشترک افراد دارد.

در روان‌شناسی یونگی، ناهشیار جمعی لایه‌ای از ذهن است که فراتر از تجربه‌ی فردی عمل می‌کند و از الگوها، ترس‌ها، کشمکش‌ها و تمایلات مشترک میان انسان‌ها شکل می‌گیرد. این ناهشیار معمولاً خودش را از طریق اسطوره‌ها، خواب‌ها و نشانه‌ها آشکار می‌سازد.

میم‌ها نسخه‌ی مدرن و رسانه‌ای‌شده‌ی همین سازوکارند؛ با این تفاوت که از همان آغاز در میدان عمومی و جمعی ساخته می‌شوند. آنچه در ناهشیار می‌جوشد—اضطراب از آینده، خشم فروخورده نسبت به وضعیت اجتماعی، یا شرمندگی‌های خاموش—در قالب تصویری کوتاه و طنزآلود ظاهر می‌شود.

میم بسکتبالیست

در این لحظه است که ناهشیار به سطح خودآگاه می‌آید: فرد نه‌تنها می‌خندد یا واکنش نشان می‌دهد، بلکه احساسات خودش را در آن تصویر بازمی‌شناسد. با تکرار و بازنشر، چیزی که پیش‌تر پراکنده و خاموش بود، بدل به بخشی از خودآگاه جمعی می‌شود: دانسته‌ای مشترک، حسی مشترک، و حتی نوعی قضاوت ضمنی درباره‌ی یک تجربه یا وضعیت.

نمونه‌ی شناخته‌شده، میم «یائو مینگ» است: تصویری از خنده‌ی اغراق‌آمیز بسکتبالیست چینی که حالتی از تمسخر و بی‌اعتنایی را منتقل می‌کند. این میم که به یکی از نخستین میم‌های ویروسی اینترنت بدل شد، بازنمایی روشنی از «بیان ناهشیارانه‌ی قدرت از طریق انکار یا تحقیر موقعیت اضطراب‌زا» است. به زبان روان‌کاوی، این همان مکانیزم دفاعی تحقیر است: خنده‌ای که برای رهایی از ترس یا پوچی، جهان را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. شاید برای همین است که کاربران، در موقعیت‌هایی که قادر به کنترلشان نیستند، این تصویر را به اشتراک می‌گذارند؛ تا ناتوانی را با لبخندی بی‌حس بپوشانند.

میم به مثابه رسانه‌ی روایت نانوشته‌ی زندگی روزمره

در این بخش، می‌خواهیم به کارکرد روایی (narrative function) میم‌ها در بازنمایی تجربه‌های زیسته، جزئیات روزمرگی، و وضعیت‌های مبهم و گاه ناگفتنی زندگی معاصر بپردازیم؛ وضعیتی که ممکن است در ادبیات، هنر یا رسانه‌های رسمی به آن مجال بروز داده نشود، اما در قالب یک میم با یک جمله‌ی طنز یا تصویری آشنا، به‌شدت قابل لمس و درک می‌شود.

میم؛ رسانه‌ای برای بیان آن‌چه نمی‌گوییم

میم‌ها یکی از معدود اشکال فرهنگی امروز هستند که در آن، تجربه‌های شخصی و جمعی، با زبانی غیرمستقیم، استعاری یا اغراق‌آمیز روایت می‌شوند. در حالی‌که بسیاری از ابعاد زندگی روزمره ـ از ناامیدی و فرسودگی گرفته تا بی‌حوصلگی، اضطراب مالی یا روابط عاطفی فرساینده ـ شاید در قالب گفت‌وگوی صریح یا نوشتار رسمی قابل بیان نباشند، میم‌ها بستری برای «بیان غیرمستقیم تجربه» فراهم می‌کنند.

در بسیاری از میم‌های فارسی‌زبان، با جملاتی مانند «وقتی آخر شب یهو یادت می‌افته فلان کارو نکردی»، یا «وقتی می‌فهمی باز با آدم اشتباهی صمیمی شدی»، با چهره‌هایی که اغلب از فیلم‌ها، انیمیشن‌ها یا چهره‌های آشنا گرفته شده‌اند، با تجربه‌ای مواجه می‌شویم که اگرچه به‌ظاهر خنده‌دار است، اما لایه‌ای پنهان از رنج، دلزدگی، یا نوعی آگاهی پنهانی در آن نهفته است.

خنده‌ای که می‌دانیم از کجاست

طنزی که در میم‌ها جاری است، اغلب طنز تلخ است. این خنده، نه صرفاً برای تفریح، بلکه برای مشارکت در نوعی ادراک مشترک از زیستن در شرایطی متناقض یا بی‌ثبات است. به‌بیان دیگر، میم‌ها روایت‌هایی هستند از چیزهایی که از نظر ما «واضح‌اند، اما گفتنی نیستند.»

این خاصیت میم‌ها، آن‌ها را به ابزارهایی کارآمد برای پردازش روانی تجربه‌ی زیسته تبدیل کرده است. کاربری که میمی را بازنشر می‌کند، نه تنها در حال «خنداندن دیگران» یا «سرگرم‌سازی» است، بلکه در حال شریک‌کردن دیگران در نوعی روایت از خود، یا دست‌کم وضعیت روانی، اجتماعی یا اقتصادی‌ای است که در آن به‌سر می‌برد. میم‌ها در این معنا، رسانه‌هایی پنهان برای انتقال معنا و احساس‌اند.

میم، تریبونی بدون فریاد

میم‌ها تریبونی‌اند برای صداهایی که فریاد نمی‌زنند. در جهانی که روایت رسمی یا حتی فضای گفت‌وگو در رسانه‌های اجتماعی با فیلترها، سانسورها، و فشارهای آشکار و پنهان همراه است، میم‌ها امکانی فراهم می‌کنند برای ابراز غیرمستقیم تجربه‌ی زیسته بدون آن‌که به صراحت در معرض حمله یا قضاوت قرار گیرند.

آن‌ها «حرف‌های بی‌صاحب» نیستند، بلکه حرف‌هایی‌اند که از زبان جمع بیان می‌شوند؛ بی‌آن‌که به شخص خاصی منتسب شوند. به‌همین دلیل، بسیاری از کاربران با دیدن یک میم، احساس «دیدن خود» در آن می‌کنند؛ گویی کسی حرف دل‌شان را پیش از آن‌که خودشان بر زبان آورند، در قالبی آشنا و همه‌فهم بیان کرده است.

میم به‌عنوان چکیده‌ی فرهنگ بصری دیجیتال

فرهنگ دیجیتال امروز، بیش از آن‌که متکی بر متن باشد، بر تصویر، صحنه، برش، و تداعی‌های بصری استوار است. در این میان، میم‌ها را می‌توان یکی از خالص‌ترین اشکال «فرهنگ بصری دیجیتال» دانست؛ چرا که در قالب‌هایی به‌شدت فشرده، ارجاعی، و آشنا، پیچیده‌ترین معانی را با کمترین کلمات منتقل می‌کنند.

در میم‌ها، اغلب با یک تصویر شناخته‌شده مواجهیم که در تعامل با یک جمله‌ی ساده، به بستری برای تداعی، نقد، یا ابراز نظر تبدیل می‌شود. این فرم فشرده و تأثیرگذار، دقیقاً همان چیزی‌ست که فرهنگ دیجیتال نیاز دارد: انتقال سریع معنا، امکان بازتولید، و ظرفیت تعامل فوری. به همین دلیل است که بسیاری از میم‌ها، به‌محض انتشار، در عرض چند ساعت یا چند روز، صدها هزار بار بازنشر می‌شوند.

مصرف، بازتولید، تغییر: اقتصاد بصری میم

یکی از ویژگی‌های مهم میم‌ها، قابلیت بالای آن‌ها برای «بازتولید فرهنگی» است. تصویری که دیروز معنای خاصی داشته، امروز با متنی دیگر، در زمینه‌ای دیگر، معنایی تازه پیدا می‌کند. کاربران شبکه‌های اجتماعی، به‌نوعی کنش‌گران خلاق این بازتولیدند؛ آن‌ها از یک الگوی بصری ثابت، بی‌وقفه معانی تازه استخراج می‌کنند.

این بازی معنایی مداوم، بخشی از اقتصاد توجه در دنیای امروز است. میم‌ها با این‌که معمولاً تولیداتی کم‌هزینه، غیررسمی و حتی بی‌هویت‌اند، اما تأثیر آن‌ها بر جریان‌های فکری و فرهنگی اغلب بیش از بسیاری از تولیدات رسانه‌ای پرهزینه است. درست به‌همین دلیل، بسیاری از برندها، چهره‌های عمومی، و حتی کمپین‌های اجتماعی، به‌نوعی به استفاده از میم‌ها به‌عنوان ابزار انتقال پیام روی آورده‌اند.

از نشانه تا رفتار: میم به‌مثابه کنش فرهنگی

میم صرفاً تصویر یا جمله‌ای خنده‌دار نیست؛ بلکه اغلب نشانه‌ای از یک طرز فکر، یک داوری اجتماعی، یا یک عادت فرهنگی است. گاهی حتی شکل‌دهنده‌ی رفتار است. بسیاری از شوخی‌ها، طرز برخوردها یا حتی واکنش‌های روزمره‌ی کاربران، از دل میم‌ها بیرون می‌آیند.

در واقع، یک میم موفق، نه فقط وضعیت یا احساسی را بازنمایی می‌کند، بلکه نوعی «الگو برای واکنش» نیز ارائه می‌دهد. یعنی به ما یاد می‌دهد که «در این موقعیت، می‌توان چنین نگریست یا چنین واکنش نشان داد.» از همین‌رو، میم‌ها را می‌توان در مرز میان بازنمایی و کنش قرار داد: آن‌ها هم توصیف‌اند و هم پیشنهاد.

مرز میم و کنش انتقادی: شوخی، گریز، یا اعتراض؟

در جهانی که سیاست‌ورزی سنتی، ابزارهای انتقادی رسمی، و حتی آزادی بیان، در بسیاری از نقاط با محدودیت و بی‌اعتمادی مواجه‌اند، میم‌ها به رسانه‌هایی بدل شده‌اند که در مرز باریک میان شوخی و اعتراض حرکت می‌کنند. آن‌ها اغلب به‌ظاهر صرفاً خنده‌دار، سبک، یا بی‌هدف به‌نظر می‌رسند، اما در لایه‌های زیرین، حامل بارهایی از نقد اجتماعی، بی‌اعتمادی، یا طنز تلخ نسبت به وضعیت موجودند.

زبان استعاری برای انتقاد بی‌خطر

میم‌ها با زبان غیرمستقیم، طنز و استعاره، به کاربران امکان می‌دهند احساسات یا نظراتی را بیان کنند که در فضای رسمی خطرناک یا ناپسند شمرده می‌شود. در بسیاری از میم‌های مربوط به ناکارآمدی اداری، اختلاف نسلی، فشار اقتصادی یا نابرابری جنسیتی، انتقادی جدی در قالب شوخی مطرح می‌شود.

این «پوشش طنزآلود» پیام اصلی را از مسیر فرعی منتقل می‌کند، بی‌آن‌که لزوماً به‌عنوان کنش سیاسی یا اعتراضی شناسایی شود.

نمونه‌ی برجسته‌ی این کارکرد، میم مشهور «?First Time» است که از صحنه‌ای در فیلم The Ballad of Buster Scruggs گرفته شده. در بازتولید فارسی، کاراکتر با طنزی خشک می‌پرسد: «اولین باره؟» جمله‌ای ساده و خنده‌دار، اما حامل هم‌ذات‌پنداری و کنایه.

در ایران، کاربران بارها این قالب را برای واکنش به تجربه‌های تکراری و آزاردهنده به‌کار برده‌اند: از قطعی‌های اینترنت گرفته تا سانسور، گرانی و بی‌ثباتی. این میم کارکردی روانی دارد: نوعی «تسلی جمعی» که می‌گوید ما بارها این مسیر را پیموده‌ایم.

میم دفعه اولته

از دیدگاه روان‌کاوی، طنز به‌مثابه‌ی یک مکانیسم دفاعی عمل می‌کند: اضطراب و نارضایتی را به شوخی تبدیل می‌کند تا تحمل‌پذیرتر شود. در سطح جامعه‌شناختی، این قالب تصویری-متنی شکل مقاومت نمادین را نشان می‌دهد. کاربران با تغییر متن و بازنشر میم، تجربه‌ای شخصی را به روایتی جمعی بدل می‌کنند، بی‌آن‌که مستقیماً با ساختار قدرت رویارویی کنند.

اما پرسش باقی است: آیا این شوخی‌های جمعی تغییر ایجاد می‌کنند یا تنها کارکردشان تخلیه‌ی روانی و عادی‌سازی بحران‌هاست؟

برخی منتقدان، میم‌ها را «سوپاپ اطمینان فرهنگی» می‌دانند. افراد از طریق آن فشار روانی و اجتماعی را تخلیه می‌کنند، بی‌آن‌که این انرژی به کنشی جدی‌تر بدل شود. در نتیجه، میم‌ها ضمن نقد، به عادی‌سازی وضع موجود نیز کمک می‌کنند، زیرا بحران را به سرگرمی روزمره تبدیل می‌کنند.

در مقابل، گروهی دیگر بر این باورند که بازنمایی مداوم و طنزآلود موقعیت‌ها، سطحی از آگاهی عمومی، جرأت بیان و هم‌بستگی ضمنی ایجاد می‌کند. این روند می‌تواند زمینه‌ساز تغییر شود؛ هرچند تغییرات تدریجی، پراکنده و غیرمتمرکز باشد.

سخن سردبیر

در جهان امروز که تصویر و ایجاز بر زبان و ارتباطات سلطه یافته، میم‌ها صرفاً ابزاری برای سرگرمی یا خنده نیستند. آن‌ها در حکم روایت‌های کوچک و فوری، تجربه‌های جمعی و فردی ما را در قالبی طنزآلود و استعاری ثبت می‌کنند؛ روایت‌هایی که در لایه‌های زیرین خود، اضطراب، ناکامی، مقاومت و حتی آرزوهای سرکوب‌شده را بازتاب می‌دهند.

این شماره می‌کوشد نگاهی روانی-اجتماعی به پدیده‌ی میم بیندازد. از یک سو، آن‌ها را به‌عنوان بسته‌های فرهنگیِ کوتاه‌عمر اما پرمعنا بررسی می‌کنیم، و از سوی دیگر، نشان می‌دهیم چگونه در قالبی تصویری و ساده، مکانیزم‌های دفاعی، همبستگی‌های جمعی و نقدهای پنهان جامعه را عیان می‌سازند. پرسشی که همچنان باقی می‌ماند این است: آیا میم‌ها تنها سوپاپ اطمینانی برای تخلیه‌ی روانی‌اند، یا می‌توانند جرقه‌هایی برای تغییر و آگاهی اجتماعی باشند؟

منابع

Jung, C. G. (1969). *The structure of the psyche*. In G. Adler & R. F. C. Hull (Eds.), *The archetypes and the collective unconscious* (Vol. 9, Part 1). Princeton University Press.

Papadopoulos, R. K. (2012). The internet as a tool for studying the collective unconscious. *Jung Journal: Culture & Psyche, 6*(2), 103–114.

Wellbeing Economy Alliance. (2022). *Memes, stories, narratives, and transformation to a wellbeing economy*.

Nayak, S. (2021). *Internet meme: A virtual visual artefact of digital visual culture*.

University of Westminster. (n.d.). *Knowing meme knowing you – How memes influence our society*.

The Bristorian. (2021). *Meme culture and institutional critique: An interview with UoB History Memes*.

NVU Magazine. (2020). *The philosophy of meme culture*.

Highfield, T. (2021). Internet memes as partial stories: Identifying political narratives in digital culture. *Social Media + Society, 7*(1).

Gutierrez, K. A. (2020). *Memes and their unprecedented ways of representing and understanding daily life*.

UJ Political & Philosophical Studies. (2023). *Memes as/and cultural transmission: Coping with the dismality of the present*.

نوشته

مهرزاد وکیل‌‌زند

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر