گوش دادن فعال
اینها سؤالاتی هستند؛ که کارل راجرز در مقاله ای درباره ویژگیهای ارتباط کارآمد از خود پرسیده است. ارتباط کارآمد زمانی شکل میگیرد؛ که دو فرد بتوانند با هم گفتوشنود داشته باشند و نه صرفاً گفتوگویی خالی از درک و فهم یکدیگر. برای دستیابی به این مهم، باید مهارت گوش دادن فعال در گوینده و شنونده یا دست کم در شنونده تقویت شده باشد. کارل راجرز و ریچارد فارسون برای اولین بار این مفهوم را توصیف کردهاند. اگر مایلید در این باره بیشتر بدانید با معرفی کتاب گوش دادن فعال، با مجله تجربه زندگی همراه باشید.
مفهوم گوش دادن فعال
اکثر ما هنگام برقراری ارتباط و صحبت کردن سعی میکنیم مخاطب را راضی کنیم از دیدگاه ما به موضوع بحث نگاه کند؛ اما لازمه گوش دادن فعال این است که بتوانیم از زاویه دید مخاطب به موضوع نگاه کنیم. اگر بخواهیم به مخاطب القا کنیم که کاملاً حرفش را فهمیدهایم باید به احساس پشت کلمات نیز توجه کنیم. انتقال این احساسات همیشه از طریق کلمات نیست و باید به لحن صحبت، بالا یا پایین بودن صدا، زبان بدن و نحوه نفس کشیدن مخاطب توجه بیشتری نشان دهیم.
افرادی که به این شیوه به حرف آنها توجه شدهاست و احساس کردهاند که فهمیده شدهاند به بلوغ عاطفی بیشتری میرسند، کمتر حالت دفاعی دارند و خودرأی نیستند. این افراد به خودشان نیز با دقت بیشتری گوش میدهند تا بتوانند احساساتشان را با وضوح بیشتری درک کنند. با پرورش این مهارت فرد در حقیقت نوعی رشد را تجربه میکند.
يادگيری گوش دادن فعال از ديد درمانگران اهميت فراوانی برای مراجع دارد. در نتيجه يادگيری اين توانايی ادراک فرد از خود بهبود میيابد؛ تعامل با ديگران آسانتر میشود و همچنين نگاه ديگران به فرد و نحوه رفتار با او تغيير پيدا میكند.
اگر ياد بگيريم چگونه با گوش دادن، با ديگران ارتباطی درست داشته باشيم؛ میتوانيم نيازهای آنان را بشناسيم، ارتباطی اصيل با افراد برقرار كنيم، موقعيتهای دشوار را مديريت كنيم و ارتباطات را در خانواده و محل كار بهبود ببخشیم.
بسته به محيطی كه بخواهيم از مهارت گوش دادن فعال استفاده كنيم، كاركرد آن متفاوت خواهد بود. برای مثال، در محيطهای درمانی زمانی كه درمانگر بخواهد از مراجع حمايت عاطفی كند، از گوش دادن فعال استفاده میكند تا رابطه درمانی با مراجع را تحکیم کند و مراجع هنگام صحبت احساس اطمینان و دریافت همدلی و شنیده شدن کند. در ارتباطات بينفردی، فعالانه به صحبت ديگران گوش میدهيم تا آنها با ما احساس نزديكی و صميميت بيشتری بكنند و در محيط كار ممكن است از اين مهارت استفاده كنيم تا پيش از رساندن پيام خود به مخاطب نشان دهيم به دغدغههای او واقفيم یا اهمیت میدهیم.
گوش دادن فعال مهارتی است که به آسانی به دست نمیآید و به تمرین نیاز دارد. از همه مهمتر اینکه برای دستیابی به آن نیاز به تغییر در نگرشهای بنیادی خود داریم. در مقدمه کتاب اشاره شده است: «اولین گام برای گوش کردن فعال کنار گذاشتن پیشفرضهای غلطی است که آنها را بدیهی گرفتیم و باز کردن مرزهای ذهن برای ورود فرضهای جدید، ذره ذره.»
نویسندگان کتاب گوش دادن فعال، کارل راجرز و ریچارد فارسون
کارل راجرز (1987-1902) از برجستهترین روانشناسان آمریکایی همعصر خود و پس از آن بود. نظریات او و آبراهام مزلو در جنبش انسانگرایی بیشتر از همه مطرح شد. راجرز از بنیانگذاران رویکرد مراجع-محور است و رویکردش به ویژگیهای انسان با نظرات رایج آن زمان متفاوت بود، در نتیجه شیوۀ درمانی که اتخاذ کرده بود مخالفتهای بسیاری را برانگیخت.
راجرز معتقد بود که در هر فرد توانایی برای شکوفایی وجود دارد، که اگر به آن میدان دهند فرد با کمک آن میتواند مشکلاتش را حل کند. در واقع این درمانگر نیست که باید مشکل را از میان بردارد، او فقط میتواند نیروی درون مراجع را آزاد کند تا خود بتواند از پس حل مشکلاتش برآید. از دید راجرز نقش درمانگر این است که در حالیکه مراجع به بررسی و تحلیل مسائل خود مشغول است، آنها را به خود او بازتاب دهد. در آن زمان این نگاه به درمان چندان پذیرفته نبود زیرا معتقد بودند که مراجع نیاز به متخصصی دارد که مشکلاتش را حل کند.
ریچارد فارسون، روانشناس رفتارگرای آمریکایی (2017-1926)، برای اقدامات خلاقانهاش در حوزههایی مثل گروهدرمانی، حقوق کودکان و مدیریت سازمانها شناخته شده است. او در دانشگاه شيكاگو در مقطع دكترا از شاگردان راجرز بود.
در سال 1958 به همراه چند تن از همكارانش موسسه علوم رفتاری غرب را تأسيس كرد. اين مؤسسه كه سازمانی غيردولتی است در زمينۀ رشد و گسترش روابط انسانی فعاليت میكند. فارسون علاوه بر نگارش کتاب گوش دادن فعال، با راجرز و مَزلو در فعاليتهای ارزشمندی مانند گروه درمانی و ساخت مستند نيز همکاری داشته است.
ترجمه کتاب گوش دادن فعال
بخش اول کتاب مقدمهای است به قلم دکتر محمدامین شریفی راجع به گوش دادن فعال در روابط خانوادگی و بخش دوم آن، ترجمه کتابچه گوش دادن فعال اثر کارل راجرز و ریچارد فارسون درباره مهارت گوش دادن مؤثر در محیطهای کاری است.
در بخش مقدمه میخوانیم که اکثر ما هنگام گوش دادن به دیگران مهمترین کاری که انجام میدهیم، دفاع از خودمان است نه گوش دادن واقعی. این گرایشی است در ما که باعث میشود به محض شنیدن صحبتهای مخاطب، به دنبال دفاع از خودمان باشیم. راه تغییر این نوع مکالمه بیرون آمدن از خود و نگاه کردن به نحوه گوش کردن خودمان است.
در ادامۀ مطلب با 17 کار آشنا میشویم که نباید هنگام گوش دادن فعال انجام دهیم. از جمله، آماده کردن جواب هنگام شنیدن حرف مخاطب، قطع کردن حرف مخاطب، منحرف کردن بحث، نسخه پیچیدن، ارائه راه حل و… تمام این کارها به همراه مثالهایی از مکالمات و روابط روزمره توصیف شدهاند. مثال زیر که از متن کتاب انتخاب شدهاست؛ ناکارآمدی گفتوگوی میان مادر و دختر را به تصویر میکشد.
مکالمۀ دانشجویی که از رشتهاش راضی نیست با مادرش:
«دانشجو: از رشتهام خوشم نمیاد.
مادر: وا… چشه مگه؟ رشته به این خوبی.
دانشجو: چی؟؟! رشته به این خوبی؟ من به درد مامایی نمیخورم اصلاً.
مادر: خب دخترم میخواستی مثل خواهرت بیتا بیشتر درس بخونی تا پزشکی قبول شی.
دانشجو: شرایط اون سالی که بیتا کنکور داد رو با شرایط من مقایسه نکن مامان. ای کاش دوباره کنکور میدادم.
مادر: من و بابات که هی بهت گفتیم همین کارو بکن، گوش نکردی. فکر کردی چه خبره حالا دانشگاه.»
چطور گوش دادن فعال را به رابطه بیاوریم؟
در بخش بعد به کارهایی اشاره شده که انجام آنها مکالمه ما را از حالت گفتوگو خارج و به گفتوشنود تبدیل میکنند. این ۶ کار عبارتند از: برقراری تماس چشمی، همسطح شدن چشمها، گوش دادن همدلانه، انعکاس احساس و جملهبندی مجدد حرفهای مخاطب، مثال خواستن و همچنین حالت چشمها و بدن حاکی از پذیرش و درک مخاطب باشد.
نداشتن تماس چشمی باعث میشود مخاطب احساس بدی را تجربه كند؛ بنابراين اولين قدم برای ايجاد ارتباط مؤثر نگاه به چشمان گوينده است. برای ايجاد حس برابری در اين مرحله سعی كنيم، اگر مخاطب ايستاده است ما نيز بايستيم و اگر نشسته ما هم بنشينيم و همسطح او قرار بگيريم. سختترين و مهمترين مرحله گوش دادن فعال تمرين و يادگيری گوش دادن همدلانه است. برای اين كار بايد ياد بگيريم در حين گوش دادن، موقتاً نيازهای خوشيفتگی خود را كنار گذاشته و خود را جای ديگری بگذاريم.
هنگام گوش دادن میتوانيم بدنمان را متمايل به مخاطب قرار دهيم به گونهای كه نشان دهيم سراپا گوش هستيم. در حين مكالمه از مخاطبمان مثال بخواهيم تا بتوانيم حرفش را بهتر درک كنيم. مثلاً؛ «گفتی ديشب لحن صحبت كردنم جوری بود كه حس كردی دارم تحقيرت میكنم. به غير از ديشب ديگه چه موقعيتی بود كه احساس كردی دارم تحقيرت میكنم؟» و در انتهای صحبت مخاطب، احساس او را با جملهبندی خودمان منعكس كنيم.
قسمت دوم کتاب، به اثر راجرز و فارسون اختصاص دارد. در این کتابچه به توصیف مهارت گوش دادن فعال در محیطهای شغلی و روابط بین کارمندان و کارفرما پرداخته شدهاست. نویسندگان معتقدند برای مؤثر واقع شدن گوش دادن فعال باید این مهارت در نگرشها و رفتار فرد نهادینه شود. در غیر این صورت، نگرشهای اصلی ما در تضاد با مفهوم بنیادی گوش دادن فعال قرار میگیرد و دیگران پوچ و بیحاصل بودن رفتار ما را تشخیص خواهند داد.
مراحل گوش دادن فعال
از نظر راجرز و فارسون برای گوش دادن فعال باید سه کار انجام دهیم؛
1. به معنای کلی کلام گوش کنیم. هر پيام شامل محتوا و احساسی است. که به پيام معنا میدهند. برای مثال، وقتی كارگری به كارفرمايش میگويد: «كار نصب دستگاه را تمام كردهام.» يا بگويد: «بالاخره نصب دستگاه تمام شد.» اگرچه محتوای كلام يكی است اما احساس نهفته در اين دو حرف متفاوت است. اگر كارفرما در پاسخ جمله دوم بگويد: «حتماً خوشحالی كه تمام شد.» نشان میدهد كه كل پيام مخاطب خود را درک كرده است.
2. به احساسات پاسخ بدهیم. گاهی احساسی كه در پيام نهفته است از محتوای آن مهمتر است. مثلا؛ اگر كارگری حين كار با دستگاه بگويد: دلم میخواهد اين دستگاه را خرد كنم، پاسخ به انزجار و خشم او از كار كردن با دستگاه نشان میدهد كه موقعيت و شرايط او را درک كردهایم.
3. به همه سرنخها توجه کنیم.
در حين مكالمه توجه به مكث، مِن و مِن كردن،(کش دادن یا لکنت) تن صدا و هر نوع ارتباطات غيركلامی باعث میشوند؛ احساسی كه پشت كلمات نهفته هستند را متوجه شويم و بدين ترتيب كل پيامی كه مخاطب سعی میكند به ما برساند را درك كنيم.
در انتها نویسندگان به این موضوع اشاره میکنند که اگر بخواهیم بفهمیم (بدانیم) زندگی از دید مخاطب صحبتمان چگونه است؛ این خطر وجود دارد که ما در نهایت کار، دنیا را تنها از چشم او ببینیم؛ در نتیجه این کار به امنیت درونی بالا و شجاعت بسیار نیاز دارد تا خودمان را برای درک انسانی دیگر به خطر بیاندازیم. بنابراین افزایش علاقه صمیمانه به دیگری کار آسانی نیست.
خواندن کتاب گوش دادن فعال برای چه کسانی مفید خواهد بود؟
در این کتاب از اصطلاحات پیچیده روانشناسی خبری نیست و مخاطب آن همه افراد هستند. خواندن این کتاب میتواند برای افرادی که با این شیوه نوین گوش دادن آشنایی ندارند و به دنبال ایجاد تغییر در خود، رشد و بهبود روابط بینفردیشان هستند راهگشا باشد.
یادداشت سردبیر: گوش دادن فعال یکی از مهمترین قدمهای ارتباط همدلانه محسوب میشود. اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد میکنم به مطلب «مهارت گوش دادن همدلانه» سر بزنید.