نویسنده در این کتاب تلاش کرده نظریههای روانکاوی لکان و فروید را در هم ادغام کند و در خلال زیرتیترهایی مرتبط با روانکاوی لکان، مفاهیم فروید را نیز بگنجاند. ذکر این نکته لازم است که فهم فروید به پیشزمینهی خاصی نیاز ندارد اما بدون شناخت روانکاوی فروید، نمیشود لکان را فهمید.
در این نوشتار از مجله تجربه زندگی به بررسی اجمالی این کتاب خواهیم پرداخت.
پیشدرآمدی بر مبانی روانکاوی فروید ـ لکان
موللی در این کتاب از فروید آغاز میکند و میگوید:
«فروید در وهلهی اول دستگاه روان را به سه قسمت تقسیم کرده بود: ضمیر ناآگاه، نیمهآگاه و آگاه. سپس این مدل را کمابیش کنار گذاشت و در سال 1920 به تقسیمبندی دیگری پرداخت که توپوگرافی دوم نام گرفته است.
مطابق این نظریه دستگاه روانی حاوی سه بخش متفاوت است: من[1]، فرامن[2] و این و آنِ نفسانی[3].
این و آنِ نفسانی، ساحتی ناشناخته بوده و مخزن انرژی و لذت است. این و آن (نهاد) میدان مبارزهی رانههای (غرایز) مرگ و زندگی است. ضرورت آمرانه در کسب لذت و ارضای غرایز، کارکرد اصلی آن را تشکیل میدهد. بخشی از آن حاوی گرایشهای ارثی، مادرزادی و احتیاجات بدنی و بخش دیگر آن واجد امور اکتسابی و جایگاه امیال سرکوبشده در ناآگاه است.
این و آنِ نفسانی در ارتباط نزدیک و کشمکشآمیز با دو ساحت دیگر یعنی ایگو و سوپرایگو است. ایگو برای فروید ساحت نظامبخشی است که وظیفهی میانجیگری میان ایدِ لگامگسیخته و سوپرایگوی خشک و تحکمآمیز فرد را دارد. ارتباط با جهان خارج نیز از جمله وظایف ایگو است. به دلیل چنین اهمیتی بود که روانشناسان ایگومحور هدف درمان خود را تقویت ایگو قرار دادند.»
سپس برای توضیح این مبانی در کتاب با بعضی نظریههای لکان مواجه میشویم:
«اما لکان به محض ورود به عالم روانکاوی نظریهای کاملاً متفاوت دربارهی ایگو ارائه کرد. به نظر او ایگوی شخص با توجه به تصویری که از همنوع خود دارد شکل میگیرد و این مهم قبل از هر چیز، ناشی از تصویری است که در آینه از وجود خویش به دست میآورد.
در واقع ایگو حاصل میل و التفات آرزومندانهی کودک است به بهترین قسمت وجود خود. ولی این بهترین، چیزی جز فریب نیست چرا که کارکرد اصلی آن حالتی اساساً کاذب داشته و ناشی از غفلت فرد نسبت به وجود خویش است. ایگو قصری برای پرورش خودشیفتگی است و اصرار بر آن، آشکارکنندهی چیزی جز ذات مخرب آن نیست.
نظریات لکان در باب مرحلهی آینه بر اساس تحقیقات علمی در مورد مواجههی حیوانات با همنوعان خود است. این مرحله مقدمات لازم را برای لکان فراهم آورد تا بعدها نظریهی خود را در مورد دستگاه نفسانی کامل کند و به کشف سه وجههی اساسی در ذات انسان نایل آید:
حیث خیالی که هستهی اولیهی آن همان مرحلهی آینه است،
ساحت رمز و اشارت (نمادین) که حاکی از آن است که انسان واجد زبان تکلم است
و امر واقع که همواره با ساحت رمز و اشارت در تعارض باقی میماند.»
دربارهی نویسندهی کتاب مبانی روانکاوی فروید ــ لکان
دکتر کرامت موللی زادهی 1327 در شیراز، روانکاو، مترجم و نویسندهی کتابهای مبانی روانکاوی فروید ــ لکان، ذهن و زمان، مقدماتی بر روانکاوی لکان، دایرةالمعارف روانکاوی فروید ــ لکان، واژگان لکان، واژگان فروید و چندین کتاب دیگر است.
همچنین چندین سمت در بیمارستانها و انجمنهای روانکاوی کشور فرانسه را نیز در کارنامهی خود دارد. عدهای از روانکاوان ایرانی به دلیل زبان گنگ و سخت و معادلهای غریب در ترجمهی کلمات از او انتقاد میکنند، و برخی دیگر وی را شخصی بسیار برجسته در گسترش روانکاوی و بهخصوص روانکاوی لکانی میدانند.
بازگشت به فروید
موللی بخشی از کتابش را به انقلاب لکان در روانکاوی اختصاص داده است. او میگوید:
«لکان با توسل به پدیدارهای بالینی و پرسش از وجود آدمی نشان میدهد که من نفسانی یا همان ایگو سرابی بیش نیست و کارگزاری اصلی آن چیزی جز حجاب و پردهپوشی نسبت به ضمیر ناآگاه نخواهد بود. من نفسانی در واقع منی متفاخر است بدین معنی که فرد با اعتبار بدان خود را عامل اصلی افکار و تصورات خویش میداند، از این رو خصوصیت اصلی من متفاخر را میتوان سعی در احساس تسلط و اِعمال آن دانست.
تفکر لکان حاکی از آن است که ضمیر ناآگاه نهتنها مخزن غرایز حیوانی نبوده و فاقد ناموس و قاموس نیست، بلکه ذات آن در تعلق به قانون است و همانطور که خواهیم دید، ساختمان آن همچون ساختار زبان گفتار بوده و محدودیت جزئی از ماهیت آن است.
این ایگو است که در تلاش است که بر جهان بیرونی مسلط شود و از محدودیت و قانون بگذرد. حال آنکه ذات آدمی در ضمیر ناآگاه اوست، یعنی در مرتبهای که ورای وجود اوست.
هرچند باید دانست که بانیان روانکاوان ایگومحور، سیستم فکری و درمانی خود را ادامهی کار فروید دانسته و به هیچ وجه قصد تحریف آن را نداشتند. البته تأکید بر روی ایگو امری است که در آثار فروید به صورت صریح به آن اشاره شده است و اختلافات میان روانکاوان ایگومحور و لکان به دلیل تناقضاتی است که در موضعگیریهای شخص فروید وجود داشته است.»
برای آگاهی بیشتر دربارهی شعار «بازگشت به فروید» از لکان، میتوانید مقالهی دوباره برافروختن شعله را که در مجله منتشر شده است، بخوانید.
برخی از مفاهیم مورد بحث در کتاب
در ادامه بهطور اختصاری به مفاهیمی میپردازیم که در کتاب مورد بحث قرار میگیرد.
مفهوم تابعیت از غیر
نوزاد به قول فروید در حالتی از درماندگی به سر میبرد و نمیتواند بهتنهایی نیازهای خود را برطرف کند و متکی به توجه و مراقبت از سوی مادر است. کتاب برای ما روشن میکند که دنیای کودک عالمی است بیسامان و آشفته، عالمی که در آن سردی، گرسنگی، درد جسمانی و هر نیاز دیگری حالتی غیر مشخص و نامتمایز دارد.
مادر به این بیسامانیها شکل میدهد و نیازهای کودک را از هم متمایز میکند. تمایز نیازها و سامانبخشیِ مادر پاسخِ مناسبی است که به نیازهای کودک میدهد. اگر مادر قادر به درک صحیح این نیازها نباشد، کودک همچنان در بیسامانی خواهد ماند. نکتهی اصلی این است که برای مادر، نیاز نوزاد چیزی جز درخواست محبت نیست.
ساحت نمادین یا رمز و اشارت
کتاب شرح میدهد که متفکران از دیرباز به دنبال پاسخ این پرسش بودهاند که آیا زبان تکلم دارای واقعیتی مختص به ذات خویش است یا آنکه ماهیتی غیرزبانی دارد و به عالم عینی و مادی مربوط میشود. نظریهی انگیزش، موجودیت زبان را مادی و خارجی در نظر میگیرد و بر این باور مبتنی است که میان کلمات و اشیای موجود در عالم خارج رابطهای طبیعی و مادی وجود دارد.
هرچند که زبان تکلم تنها عنصر اساسی در ایجاد ساحت رمز و اشارت نیست، بلکه خویشاوندیِ نام و نامخانوادگی و همچنین محرمات اجزای جداییناپذیر این ساحتاند. عهد و پیمان نیز پدیدهای متعلق به همین ساحت است، چرا که نهتنها حاکی از احوال قلبی عمیق انسانهاست بلکه عنصری ثالث است که آنها را از روابط رودررو و متفاخر مصون نگه میدارد. مراسم اجتماعی و تشریفاتی که به دنبال آن میآیند نیز جلوههایی از ساحت رمز و اشارتاند.
ویژگی ساحت رمز و اشارت این است که گذر از آن موجب دگرگونی عمیق فرد میشود و هر بار به او صورت نفسانی جدیدی میبخشد. هیچکس نمیتواند از تأثیر ساحت رمز و اشارت مصون بماند. مرگ، تولد، تدفین، ارتقا به مقام مادری یا پدری، ازدواج یا طلاق، هر یک نمود و جلوهای از این ساحتاند.
حیث خیالی
موللی در بخشی از کتاب، حیث خیالی را استتار حقیقت تعریف میکند که گریز از آن ناممکن است و تشکیل آن به دسترسی انسان به تصویر و نقش حاصل از کالبد خود وابسته است.
لکان ضمن تأکید بر رابطهی مستقیم میان حیث خیالی (عالَم صورت) و ساحت رمز و اشارت (عالَم معنی) همواره آنها را در تضاد با یکدیگر قرار میدهد تا نشان دهد اصرار در حیث خیالی چیزی جز انحراف از ذات انسان نیست.
این کتاب به چه کسانی توصیه میشود؟
در این کتاب بهخوبی میتوان پی برد که روانکاوی بعد از فروید به چه سرنوشتی دچار شد و لکان اتوبوس روانکاوی را به چه سمت و سویی راند. دکتر موللی بهخوبی مفاهیم اصلی لکان را به بحث گذاشته و آنها را با فروید پیوند داده است. در واقع این کتاب برای کسانی که مدت مدیدی دغدغهشان این بوده که «لکان که بود و چه کرد؟» بسیار مناسب است و علاقهمندان به روانکاوی و روانشناسی میتوانند بهخوبی با آن ارتباط بگیرند.
البته نقدی که بر کتاب وارد است زبان دشوار و طاقتفرسای آن همچون سایر آثار کرامت موللی است. ترجمههای منحصربهفرد، کلمات بیشمار عربی و جملههای سخت و پیچیده باعث شده است که فهم کتاب حتی برای افراد مسلط به روانکاوی سخت باشد، با اینحال کتاب ارزش علمی بسیاری دارد.
میدانیم که این معرفی و خلاصه نمیتواند برابر با خواندن این کتابِ ارزشمند باشد. چرا که همواره مفاهیم فرویدی ــ لکانی پیچیدگیهای مختص به خود را دارند. لذا پیشنهاد ما این است که به طور کامل کتاب را مطالعه کنید.
[1] Ego .
[2] . Superego
[3]. Id