در این مطلب از مجلهی تجربهی زندگی، کتاب گیاهخوار از هان کانگ را معرفی و تحلیل میکنیم.
کتاب گیاهخوار
شخصیت اصلی داستان گیاهخوار، زنی است به نام یونگ هی” که خاطراتش را به شکل یک کابوس، در خواب می بیند. او از این که نتوانست برای حیواناتی که جلوی چشمانش رنج کشیدند و کشته شدند کاری بکند، ناراحت و خشمگین بود. یونگ هی دربارهی یکی از کابوس هایش می گوید:« این انزجار غیرقابل تحمل را مدتها از خود دور کرده بودم. همیشه تلاش کردم آن را پشت ماسک مهربانی مخفی نمایم، اما اکنون این ماسک کنار زده شد. احساس بیرحمی، شقاوت، مخوف بودن و پستی. دیگر چیزی نمانده، قتل یا کشتار، چیزی که تجربه میکنم آن قدر واضح و روشن است که نمیتواند واقعی نباشد.»
یونگ هی تصمیم میگیرد گیاهخوار شود. تغییر عقاید و رژیم غذایی او نه تنها برای اطرافیانش قابل درک نیست، بلکه پذیرفته هم نمی شود. دیگران میخواهند او را از تصمیمش منصرف کنند، وقتی خود را ناتوان مییابند، او را طرد میکنند. (سطر بعدی شاید کمی از داستان را افشا کند) مگر خواهرش که در اواخر داستان با خود گفت:«امکان داشت من به جای یونگ هی باشم و دیگران با کمتر از نیم نگاهی مرا از خود دور کنند.»
معرفی و تحلیل کتاب گیاهخوار
کتاب گیاهخوار یک رمان فشرده است که در سه فصل که از زبان اطرافیان شخصیت اصلی داستان یعنی یونگ هی، بیان می شود. فصل اول داستان که از زبان شوهر یونگ هی است به این شکل شروع می شود:
” قبل از آن که همسرم گیاهخوار شود، به نظرم در هیچ زمینهای قابل توجه نبود و کاملاً معمولی بود. راستش را بگویم دفعه اولی که دیدمش حتی به نظرم جذاب هم نبود؛ قد متوسط؛ موهای مصری نه بلند نه کوتاه؛ صورت یرقانی، رنگ چهرهی زرد و مریض احوال و کمرویش هرچه را باید می دانستم، به من گفت. وقتی داشت سمت میزی که منتظرش نشسته بودم میآمد، نمی توانستم چشم از کفش هایش بردارم، ساده ترین کفش مشکی که بتوان تصور کرد. طرز راه رفتنش نه تند بود و نه کند. قدمهایش را نه بلند برمی داشت نه کوتاه.
به هر حال، اگر نه جاذبهی خاصی بینمان بود و نه هیچ مشکل به خصوصی خودش را نشان می داد، پس دلیلی هم وجود نداشت که ما دو نفر با هم ازدواج نکنیم. انفعالی که در شخصیتش بود، همین که نمی توانستم هیچگونه دلفریبی در او ببینم، از سر من هم زیادی بود. برای تسلط بر او نیازی نبود ژست های هوشمندانه بگیرم و یا نگران این باشم که مرا با مردانی که در مجلهی مد ژست می گیرند، مقایسه کند…”
داستان گیاهخوار در سه فصل، به ترتیب میل به زندگی، میل به آمیختن و میل به مرگ را به کلمات میآورد. در هر کدام از فصلها از زاویه ای متفاوت به یونگ هی نگاه کرده میشود و به همان سان، نگاه یونگ هی به خود و دنیای بیرون، برای خواننده شفاف تر و قابل درک تر می شود.
گیاهخوار داستان یک عصیان است. یونگ هی برای اولین بار به خاطر تصمیمی که دارد شرمسار نیست. در مقابل هجوم دیگران ایستاده است. گوشت نمیخورد، لباس چرم نمیپوشد از آدمهای گوشتخوار فاصله میگیرد. حتی پدر و مادرش به او می گویند این کارش خودش و آن ها را از پا در می آورد، اما یونگ هی سکوت میکند، به وضوح میگوید:«من گوشت نمیخورم.» و در نهایت به سکوت خود باز میگردد.
آیا کتاب گیاهخوار دربارهی گیاهخوار بودن است؟
بله این کتاب گیاهخواری را هم شامل می شود، اما از یک موضوع مهمتر نیز صحبت میکند؛” سختیهایی که هر کسی که مسیر متفاوتی نسبت به دیگران انتخاب میکند به دوش می کشد.” حال این مسیر می خواهد سبک تغذیه ، گرایشات جنسی، رشتهی تحصیلی، شغل و یا هرچیز دیگری باشد. رنجی را که یونگ هی در داستان متحمل می شود، می توان به افرادی که مسیر متفاوتی انتخاب کردند و تنها شدند، تعمیم داد.
افراد به یک دلیل اصلی تصمیم می گیرند گیاهخوار شوند. مثلا برخی عقیده دارند گیاهخواری برای سلامتی شان بهتر است، برخی دیگر میخواهند کاهش وزن داشته باشند، برخی افراد هم برای کند کردن روند گرمایش زمین گیاهخواری را به عنوان یک مسئولیت انتخاب می کنند. اما گروهی هم به این خاطر که نمی توانند کشتار، شکنجه و قتل دیگر حیوانات را ببینند، گیاهخوار می شوند. داستان گیاهخوار، دربارid گیاهخواری به دلیل آخر است.
هان کانگ نویسندهی کتاب گیاهخوار
خانم هان کانگ، نویسندهی کرهای متولد 1970 ، در سال 2016 برندهی جایزه ادبی من بوکر شد. او از سال 2013 در مؤسسه هنر سئول ادبیات خلاقانه تدریس میکند. “من باور دارم انسانها باید گیاه باشند.” این جمله ای است که کانگ از آن برای نوشتن کتاب گیاهخوار الهام گرفته است. او می گوید اگر خواننده با خواندن این داستان غمگین شود، برداشت نادرستی از احساسات وی داشته است.
ترجمهی کتاب گیاهخوار
کتاب گیاهخوار در ایران به دو عنوان “گیاهخوار” و “زنی که درخت شد” منتشر شده است. نشرها و مترجمان عبارتند از:
گیاهخوار: ترجمهی منیره ژیان – نشر کتاب پارس
گیاهخوار: ترجمهی مهلا سادات عرب – نشر آناپنا
گیاهخوار: ترجمه مرضیه سادات هاشم پور – نشر ماهابه
زنی که درخت شد: ترجمهی نیلوفر رحمانیان – نشر نوای مکتوب
این کتاب را به چه افرادی پیشنهاد میکنید؟
اگر از داستان های تیره و سورئال لذت می برید، احتمالا از این کتاب هم لذت خواهید برد.”پروشیتا” مقاله نویس در مجلهی نیویورکتایمز «گیاهخوار» را با «بوف کور» صادق هدایت مقایسه میکند. این کتاب چند صحنهی دردناک از کشته شدن حیوانات را توصیف میکند؛ پس اگر نسبت به این موضوع خیلی حساس هستید، در انتخاب گیاهخوار دقت کنید.
با وجود تلخی هایی که در داستان به تصویر کشیده میشوند، زیباییهایی نیز با ظرافت و لطافتی حس شدنی، به کلمات بدل شده اند. به نظر من این کتاب بیشتر از این که دربارهی گیاهخواری صحبت کند، متفاوت بودن و عواقبش را به تصویر میکشد؛ چیزی شبیه “مسخ” از فرانتس کافکا.
علاوه بر اینها، گیاهخوار یک رمان تقریبا کوتاه است و تعلیقی که برای خواننده ایجاد میکند، باعث میشود دلتان نخواهد از دنبال کردن داستان دست بکشید. در آخر، امیدوارم از این رمان 200 صفحهای چالش برانگیز لذت ببرید.
2 پاسخ
استاد💎
معرفی خوبی بود، داستان کتاب و نگاه نویسنده برام جالب اومد. مررسی