سایکوپات کیست و سایکوپاتی چگونه منجر به پاتوکراسی می‌شود؟

نوشته

پاتوکراسی از آن دسته اصطلاحات کمتر مورد توجه قرار گرفته‌ای است که غفلت از آن تاکنون بارها جهان را به هم ریخته و افراد و ملت‌ها را به کام نابودی کشانده است.

فهرست مطالب

پاتوکراسی یعنی قدرت گرفتن یک فرد سایکوپات و اعمال نفوذ او بر دیگر افراد جامعه. اما پیش از آن که به این مفهوم بپردازیم، لازم است ابتدا سایکوپاتی را تعریف کنیم و ببینیم یک فرد سایکوپات کیست و چه رفتار و مشخصاتی دارد. در ادامه همچنین به راه‌های مقابله با سایکوپات‌ها و درمان آن‌ها اشاره می‌کنیم.

با این مطلب مجله تجربه زندگی همراه باشید.

تعریف سایکوپات

اصطلاح «سایکوپات» برای توصیف فردی بی‌احساس و عاری از مروت، بی‌عاطفه و از نظر اخلاقی فاسد به کار می‌رود. اگرچه این اصطلاح یک تشخیص رسمی سلامت روان نیست، اما اغلب در محیط‌های بالینی و قانونی از آن استفاده می‌شود.

دیکشنری تخصصی، سایکوپات را این‌گونه تعریف می‌کند: «شخصی خودمحور و ضد اجتماعی که با فقدان پشیمانی نسبت به اعمال خود، عدم همدلی با دیگران و اغلب تمایلات مجرمانه مشخص می‌شود.»

سایکوپات در برابر سوسیوپات

درحالی‌که سایکوپات (Psychopath) و سوسیوپات (Sociopath) گاهی اوقات به صورت مترادف مورد استفاده قرار می‌گیرند، این دو معانی متفاوت و الگوهای مختلفی از صفات و رفتارها دارند. اما چه تفاوتی بین سایکوپات و سوسیوپات وجود دارد؟

بسیاری از ویژگی‌های سایکوپاتی با علائم سوسیوپاتی که در DSM تحت عنوان اختلال شخصیت ضد اجتماعی آمده است همپوشانی دارند، درحالی‌که این دو از هم متفاوت هستند. تنها تعداد کمی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی سایکوپات محسوب می‌شوند. ویژگی‌های سایکوپاتی معمولا ذاتی است و این گروه در برابر دیگران اجتماعی‌تر و جذاب‌تر از سوسیوپات‌ها جلوه می‌کنند؛ حتی در برخی مواقع ممکن است به عنوان شخصیت‌هایی کاریزماتیک نزد مردم شناخته شوند.

سایکوپات‌ها فاقد وجدان بوده و در برابر دیگران احساس همدلی ندارند. آن‌ها ممکن است وانمود کنند که مراقبت می‌کنند، اما غالباً یک ظاهر طبیعی را برای پوشاندن رفتارهای جنایتکارانه حفظ می‌کنند. سوسیوپات‌ها ممکن است برای اقدامات خود همدلی و پشیمانی محدود را تجربه کرده و بیش از‌ حد احساسی عمل کنند. یک سوسیوپات ممکن است تشخیص دهد که کارش اشتباه است، اما همچنان راه‌هایی برای منطقی کردن رفتارهای تحریک‌آمیز و مضر خود پیدا می‌کند. اما سایکوپات اعتقادی به اشتباه بودنش ندارد، مگر به قصد فریب دادن دیگران.

علل سایکوپاتی

تاریخچه اولیه در مورد سایکوپاتی نشان می‌دهد که اغلب ناشی از موضوعات مربوط به دلبستگی والدین و فرزند است. محرومیت عاطفی، طرد والدین و عدم محبت، احتمال سایکوپاتی را افزایش می‌دهد. مطالعات پژوهشی، پیوندی بین سوء رفتار کودک، دلبستگی‌های ناایمن و جدایی مکرر از مراقبان برقرار کرده است. برخی از محققان معتقدند که مسائل مربوط به دوران کودکی می‌توانند صفات سایکوپات را ایجاد کنند. همچنین این احتمال وجود دارد که صفات سایکوپات از عوامل مختلفی مانند ژنتیک، تغییرات عصبی، والدین نامطلوب و خطرات قبل از تولد مادر (مانند قرار گرفتن در معرض سموم در رحم) ناشی شود. تحقیقات نشان داده‌اند حتی در ساختار بخش‌هایی از مغز سایکوپات‌ها (منطقه ونترو مدیال، پری فرونتال و امیگدال) که در ترس، اضطراب، همدلی و احساس گناه فعالیت دارند، ارتباطات عصبی کمتری نسبت به دیگر افراد دیده می‌شود.

ویژگی‌های رایج سایکوپاتی

رفتار سایکوپاتی از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. ویژگی‌های سایکوپاتی ممکن است در دوران کودکی ظاهر شود و با افزایش سن، شدت آن افزایش یابد. برخی تحقیقات حاکی از آن است که یک سایکوپات ممکن است رفتار خشونت‌آمیزتری نسبت به جمعیت عمومی داشته باشد. بسیاری از مطالعات، صفات سایکوپات را به خشونت پیوند داده‌اند. سیستم‌های دادگاه ممکن است تمایلات سایکوپات یک جنایتکار را به عنوان راهی برای پیش‌بینی احتمال انجام اقدامات خشونت‌آمیز بیشتر ارزیابی کنند، اما لزوماً همه آن‌ها این‌گونه نیستند. برخی حتی در ظاهر انسان‌های خوبی محسوب می‌شوند.

مطالعات نشان داده‌اند که یک سایکوپات موفق به احتمال زیاد به سِمَت‌های رهبری ارتقا می‌یابد و کمتر احتمال دارد که در پشت میله‌های زندان بماند. سایکوپات‌های موفق ممکن است در صفاتی خاص مانند وظیفه‌شناسی رتبه بالاتری داشته باشند و این ممکن است به آن‌ها کمک کند تا تکانه‌های ضد اجتماعی خود را بهتر از کسانی که در نهایت به جرایم جدی محکوم شده‌اند، مدیریت کنند. همه‌چیز به ویژگی‌های آن‌ها بستگی دارد.

مهم است که بین یک بیمار سایکوپات و فردی با ویژگی‌های سایکوپاتی تمایز قائل شویم. نشان دادن ویژگی‌های سایکوپاتی بدون اینکه فرد واقعاً سایکوپات باشد، امکان‌پذیر است.

ویژگی‌های سایکوپاتی عبارتند از:

رفتار ضد اجتماعی: بیشتر سایکوپات‌ها مشکلات رفتاری را در سنین پایین نشان می‌دهند. آن‌ها ممکن است تقلب کنند، از مدرسه فرار کنند، اموال عمومی را خراب کنند، از مواد مخدر استفاده نمایند یا رفتار‌های خشن داشته باشند. شدت رفتار نادرست یک سایکوپاتی با گذشت زمان و افزایش سن بیشتر می‌شود. آن‌ها هنجارها و انتظارات اجتماعی را بدون هیچ‌گونه تردیدی زیر پا می‌گذارند.

خودشیفتگی و احساس خود‌بزرگ‌بینی: برخی از متخصصان معتقدند که خودشیفتگی و سایکوپاتی در یک طیف شخصیتی قرار دارند و هر دوی این شخصیت‌ها تمایل به فروتنی و خوش‌بینی پایینی دارند. با این حال فقط یک سایکوپات وجدان پایینی دارد. سایکوپات‌ها اغلب خودبزرگ‌بین بوده و احساس می‌کنند که بر اساس قوانین خودشان زندگی می‌کنند و تصور می‌کنند که قوانین در مورد آن‌ها اعمال نمی‌شود.

جذابیت سطحی: سایکوپات‌ها اغلب در ظاهر دوست‌داشتنی هستند. آن‌ها معمولاً مکالمه‌کنندگان خوبی هستند و داستان‌هایی را به اشتراک می‌گذارند که آن‌ها را خوب جلوه می‌دهد. سایکوپات‌ها ممکن است خنده‌رو و کاریزماتیک نیز باشند.

تحریک و تکانشگری: سایکوپات هیجان را دوست دارد. آن‌ها دوست دارند فعالیت دائمی در زندگی خود داشته باشند و اغلب می‌خواهند روی دور تند زندگی کنند. اغلب اوقات یک سایکوپات نیاز به شکستن قوانین را به شکل تحریک‌آمیزی در خود تجربه می‌کند. آن‌ها ممکن است از هیجان دور شدن از چیزی لذت ببرند، یا حتی ممکن است این واقعیت را دوست داشته باشند که هر لحظه ممکن است گرفتار شوند. در نتیجه، سایکوپات‌ها اغلب نگران گیر افتادن در کارهای کسل‌کننده یا تکراری هستند و ممکن است نسبت به کارهای روتین معمول تحمل نداشته باشند.

عدم پشیمانی و احساس گناه: یک سایکوپات اهمیتی نمی‌دهد که رفتارش چگونه بر دیگران تأثیر می‌گذارد. آن‌ها ممکن است چیزی را فراموش کنند که به کسی صدمه می‌زند، یا ممکن است اصرار کنند که دیگران در هنگام جریحه‌دار شدن احساساتشان بیش از حد واکنش نشان می‌دهند. در نهایت، سایکوپات‌ها برای ایجاد درد در افراد احساس گناه نمی‌کنند. در واقع، آن‌ها اغلب رفتار خود را منطقی تصور کرده و دیگران را سرزنش می‌کنند.

دروغ‌گویی پاتولوژیک: سایکوپات‌ها دروغ می‌گویند تا خوب به نظر برسند و از دردسر خلاص شوند. آن‌ها همچنین برای سرپوش گذاشتن بر دروغ‌های قبلی خود دروغ می‌گویند. بنابراین آن‌ها گاهی اوقات در صحیح نگه داشتن داستان‌های خود مشکل دارند، زیرا آنچه را که گفته‌اند فراموش می‌کنند. یک سایکوپات اگر توسط کسی به چالش کشیده شود، به سادگی داستان خود را دوباره تغییر می‌دهد یا حقایق را برای انطباق با موقعیت عوض می‌کند.

وادار کردن دیگران به انجام کاری که می‌خواهند و سوء استفاده از دیگران: سایکوپات‌ها می‌توانند با دروغ و نقش بازی کردن، دیگران را وادار به انجام کاری کنند. آن‌ها ممکن است داستان‌های غم‌انگیزی مبنی بر درآمد کم یا قربانی بودن داشته باشند و با این شگرد افراد را تحت تأثیر قرار داده و از محبتشان سوء استفاده کنند. یک سایکوپات از مردم استفاده می‌کند تا بدون توجه به احساس شخص دیگر، هر آنچه را که می‌تواند به دست آورد

احساسات سطحی و عدم همدلی: سایکوپات‌ها احساسات زیاد -حداقل احساسات واقعی- را نشان نمی‌دهند. ممکن است بیشتر اوقات سرد و بی‌احساس به نظر برسند. اما هنگامی‌که به نفعشان باشد، یک سایکوپات ممکن است نمایش دراماتیکی از احساسات شدید را نشان دهد. با این حال این احساسات معمولاً کوتاه‌مدت و کاملاً کم‌عمق هستند. به عنوان مثال، یک سایکوپات ممکن است برای ترساندن کسی خود را عصبانی یا برای کنترل کردن فرد دیگر ناراحت نشان دهد، اما آن‌ها واقعاً این احساسات را تجربه نمی‌کنند. سایکوپات‌ها برای درک اینکه چگونه شخص دیگری ممکن است احساس ترس، غم یا اضطراب داشته باشد تلاش می‌کنند، اما قادر به درک واقعی افراد نیستند. یک سایکوپات نسبت به افرادی که رنج می‌برند کاملاً بی‌تفاوت است، حتی اگر آن فرد یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده باشد.

رفتارهای جنسی آشکار: از آنجایی که آن‌ها به افراد اطراف خود اهمیتی نمی‌دهند، احتمالاً یک سایکوپات شرکای جنسی متعددی داشته باشد. آن‌ها ممکن است درگیر رابطه جنسی محافظت نشده با غریبه‌ها شوند، یا ممکن است از رابطه جنسی به عنوان راهی برای به دست آوردن آنچه می‌خواهند، استفاده کنند. رابطه جنسی یک عمل عاطفی یا دوست‌داشتنی برای فرد سایکوپات نیست.

عدم مسئولیت: قول دادن معنایی برای سایکوپات‌ها ندارد. آن‌ها قابل اعتماد نیستند. مثلاً ممکن است اقساط وامشان را پرداخت نکنند، پرداخت‌های حمایتی را قطع کرده یا کاهش دهند، قرض زیادی بگیرند و آن را پس نداده یا گردن خانواده و شریک خود بیندازند. همچنین ممکن است تعهدات خود را فراموش کنند. سایکوپات مسئولیت مشکلات موجود در زندگی را نمی‌پذیرد. آن‌ها مسائل خود را مثل همیشه تقصیر شخص دیگری می‌بینند، در مواقع لزوم نقش قربانی را بازی می‌کنند و از به اشتراک گذاشتن داستان‌هایی در مورد چگونگی استفاده دیگران از آن‌ها لذت می‌برند.

همه‌کاره بودن: سایکوپات‌ها تمایل دارند قوانین را به عنوان پیشنهادات ببینند. آن‌ها معمولاً قوانین را محدودیتی می‌دانند که آن‌ها را عقب می‌اندازد و خود را همه‌کاره تصور می‌کنند و از قوانین صرفاً زمانی که به نفعشان باشد، صحبت می‌کنند. رفتارهای جنایی آن‌ها می‌تواند کاملاً متنوع باشد. نقض قوانین رانندگی، تخلفات مالی و اعمال خشونت فقط چند نمونه از مجموعه‌ای از جرایمی است که ممکن است توسط یک فرد سایکوپات انجام شود.

البته همه سایکوپات‌ها زندانی نمی‌شوند. برخی از آن‌ها ممکن است زیر سایه مشاغل دیگر فعالیت کنند، یا درگیر شیوه‌های غیراخلاقی شوند که منجر به دستگیری آن‌ها نمی‌شود.

این افراد در برخی مشاغل به احتمال بیشتری موفق می‌شوند. مشاغلی که احساسات و توجه به خواسته مردم از اهمیت کمتری برخوردار است و اعمال خشونت بیشتری در آن رخ می‌دهد؛ مشاغلی مانند رهبری، افسران پلیس، مبلغان مذهبی و…

حکومت یک سایکوپات؛ پاتوکراسی

وقتی افرادی با اختلال سایکوپاتی به قدرت می‌رسند، به آن پاتوکراسی گفته می‌شود. این اصطلاحی است که روانشناس لهستانی به نام اندرو لوباسزوسکی[1] برای اولین بار وقتی نازی‌ها کشورش را اشغال کرده بودند و از نزدیک شاهد وحشی‌گری آن‌ها بود، مطرح کرد. او در پی آن بود که درک کند به طور معمول چرا مردم شرور موفق می‌شوند، درحالی‌که بسیاری از افراد خوب که اخلاقی زندگی می‌کنند، برای موفقیت دائم در تلاش هستند. او می‌خواست بداند که چرا افراد مبتلا به اختلالات روانی به راحتی به قدرت می‌رسند و اداره کشور‌ها را به دست می‌گیرند.

تا به امروز در طول تاریخ نمونه‌های متعددی از این اتفاق به چشم می‌خورد. درگیری و وحشی‌گری مداوم مردم بر سر قدرت و جنگ برای گرفتن حاکمیت، در کل تاریخ نسل بشر دیده می‌شود. این امر به این دلیل نیست که همه انسان‌ها ذاتاً وحشی و بی‌رحم هستند، بلکه تعداد کمی از مردم -یعنی کسانی که دارای اختلالات شخصیتی هستند- به شدت خودمحور و فاقد همدلی هستند. این اقلیت کوچک همواره قدرت را در اختیار داشته و توانسته است اکثریت را با قساوت تحت تأثیر قرار دهد.

رهبرانی که به این شیوه حکومت کرده‌اند، مخالف دموکراسی و آزادی بوده و تمام تلاششان را می‌کنند تا نهاد‌های دموکراتیک را کنار بگذارند. (کاری که در وهله اول هیتلر در آلمان انجام داد.) آن‌ها قادر به درک اصول دموکراسی نیستند، زیرا خود را برتر از همه دانسته و زندگی را یک مبارزه رقابتی می‌بینند که در آن بی‌رحمانه‌ترین افراد برای تسلط بر دیگران شایسته‌اند.

اجرای پاتوکراسی کل جامعه را -از رهبری گرفته تا ساختار نهاد‌های کوچک- تحت تأثیر قرار می‌دهد. در جامعه با رهبری پاتوکراسی، بسیاری از وسایل در خدمت این هدف قرار می‌گیرد و فشار و خفقان فراوانی به چشم می‌خورد. این رهبران معمولاً افرادی بی‌رحم هستند که خود را برتر از همه می‌پندارند و همواره افرادی با اختلالات روانی را در کنار خود نگه می‌دارند تا بتوانند نیروهایی بدون احساس و عاطفه و بدون وجدان داشته و این‌گونه با زور و خشونت بر مردم حکومت کنند. در این سیستم افرادی که باور به کار درست و دموکراسی دارند یا کنار گذاشته می‌شوند، یا خود به خاطر فشار وارده از جانب سیستم و رهبرشان نمی‌توانند به درستی کار کنند و خود را کنار می‌کشند. در نتیجه، پاتوکراسی به صورت افراطی در جامعه ریشه دوانده و اثر آن در همه‌جا دیده می‌شود.

باید به خاطر داشته باشیم که پاتوکراسی تنها به این دلیل رشد می‌کند که اقدامات کافی برای محافظت از خود در برابر رهبران سایکوپات انجام نمی‌دهیم. ما باید نهادها و فرآیندهای دموکراتیک خود را حفظ و تقویت کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که توده عظیم مردم در برابر اقلیت سایکوپات و خودشیفته‌ها با شهوت سیری‌ناپذیر قدرت محافظت می‌شوند. ما باید مطمئن شویم که دموکراسی ما به یک پاتوکراسی تبدیل نمی‌شود.

آن دسته از افرادی که بیش از همه خواهان قدرت هستند -بی‌رحم‌ترین و غیرهمدلانه‌ترین افراد- نباید اجازه داشته باشند که به مقام‌های بالادست یابند. همه رهبران بالقوه (یا اعضای یک دولت) باید به دقت توسط روانشناسان ارزیابی شوند تا سطح همدلی، خودشیفتگی یا روان‌پریشی آن‌ها را تعیین کنند و از این رو مناسب بودن آن‌ها برای قدرت مسجل شود.

همچنین این مقالهرا بخوانید: آزمایش زندان استنفورد؛ وقتی قدرت هیولا می‌سازد 

مقابله با سایکوپات‌ها

اکثر سایکوپات‌ها نمی‌خواهند تغییر کنند، زیرا نیازی به آن نمی‌بینند. آن‌ها اطمینان دارند که افراد دیگر هستند که اشتباه می‌کنند، نه آن‌ها. در نتیجه معمولاً اطرافیانشان هستند که در جست‌وجوی استراتژی‌های مقابله هستند. از این گذشته، بودن در کنار یک فرد بی‌پروا و پرتحرک سخت است.

فکر می‌کنید دوست، رئیس و یا یکی از اعضای خانواده شما ممکن است یک سایکوپات باشد؟ اگر مراقب نباشید، رفتار آن‌ها می‌تواند روی سلامت روانی شما تأثیر بگذارد. اگر بودن در کنار یک فرد با ویژگی‌های سایکوپاتی باعث پریشانی شما می‌شود، از افراد حرفه‌ای کمک بگیرید. یک متخصص بهداشت روان می‌تواند به شما در ایجاد مرزهای سالم کمک کند تا وقتی در معرض خطر تحت فشار گرفتن از جانب یک سایکوپات هستید، بتوانید از خود مراقبت کنید.

چنانچه نیاز به مشاوره و درمان حرفه‌ای در این زمینه دارید، می‌توانید با کلینیک تجربه زندگی تماس گرفته و یک وقت مشاوره یا درمان بگیرید.

درمان سایکوپاتی

این‌که آیا سایکوپاتی قابل درمان است یا نه، یک موضوع قابل بحث است. برخی از محققان گزارش می‌دهند که درمان کمکی به آن‌ها نمی‌کند. برخی دیگر استدلال می‌کنند که درمان‌های خاص می‌تواند رفتارهای خاصی مانند خشونت را کاهش دهد.

بررسی پژوهش سال 2018 نشان داد که بسیاری از مطالعات انجام شده در مورد اثربخشی درمانی، فقط برای جمعیت‌های خاص مانند مجرمان جنسی اعمال می‌شود. بنابراین درمان‌هایی که روی آن‌ها کار می‌کند، ممکن است برای سایر سایکوپات‌ها اثر نکند. به همین ترتیب، یک سایکوپات زن ممکن است به رویکرد متفاوتی نیاز داشته باشد. به طور کلی آن‌ها تمایل به خشونت کمتری نسبت به مردان دارند، بنابراین ممکن است درمان آن‌ها کمی متفاوت باشد. همچنین بررسی‌ها نشان داده‌اند درمان شناختی رفتاری (CBT) ممکن است در برخی موارد مؤثر باشد، اما تحقیقات بیشتری لازم است تا مشخص شود که کدام استراتژی‌های بازسازی شناختی به بهترین وجه کار می‌کنند و نحوه استفاده از آن‌ها در رابطه با این افراد چگونه است.

[1] Andrew Lobaczewski

نوشته

نعیمه رضوانی مقدم

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

این مقاله تأملی در باب ظرفیت و مشکلات برقراری و حفظ روابط عاشقانه و پرشور است و بر اساس نتایج سال‌ها کار تحلیلی با مراجعان مختلف نوشته شده است.

نوشته

این جستار با استفاده از پارادایمی روانکاوانه سعی بر روشن‌کردن رفتارها و تعاملات راس و ریچل در سریال «دوستان» و همچنین نحوه‌ی علاقه‌مند شدن آنها به یکدیگر را دارد.
از نظر زیگموند فروید، عشق صرفاً پیوند رمانتیک دو روح نیست، بلکه نمایشی پیچیده از نیروهای روانی است که ریشه در عمیق‌ترین خواسته‌ها و ترس‌های ما دارند.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر