چگونه رواندرمانگر انتخاب کنیم؟
تراپیست حرفهای را به همین راحتیها نمیشود پیدا کرد. مخصوصا وقتی از واژههای مبهمی مثل «خوب» استفاده میشود، نمیدانیم خوب دقیقاً یعنی چه؟ اگر مثل بقیه دلمان را نشکند و یکجورهایی نایس باشد یعنی تراپیست خوبی است؟ ما در اتاق تراپی از رازهای مگو و مسائل خصوصیمان میگوییم، هزینه، وقت و انرژی زیادی را هم باید به آن اختصاص بدهیم. همهی این موارد کافی هستند تا در انتخاب تراپیست دقت کنیم و معیارهایی را در نظر بگیریم. کتاب چگونه روان درمانگر انتخاب کنیم، چند راه عینی و واضح را برای شناسایی تراپیست متخصص پیشروی ما میگذارد که برای هرکسی راهگشا است. در این متن به معرفی این کتاب کاربردی میپردازیم.
بهترین جملهی کتاب
«تراپیست نداشتن از کار کردن با یک تراپیست غیرمتخصص بهمراتب بهتر است!» این بهترین جملهی کتاب است. البته میشود از دو زاویه نگاه کرد. اینکه اصلاً تراپیست حرفهای وجود ندارد، پس بهتر است قید درمان را بزنیم یا بگوییم تراپیست مجرب وجود دارد اما پیداکردن او راه و روشهایی دارد که باید از طریق همان راهها پیش رفت.
کتاب خیلی سریع سراغ هدف تراپی میرود و به «تحقق کامل ظرفیتهای فرد» اشاره میکند؛ چیزی شبیه به شفیرهای که به پروانه تبدیل میشود!
نویسنده، روی تراپی فردی درمانگران تأکید میکند و همین موضوع برای خوانندگانی که اطلاعی از تراپی ندارند، راهنمای خوبی است. بله! اولین و مهمترین آیتمی که لازم است برای انتخاب تراپیست درنظر بگیرید، این است که او خودش درمان شدهباشد. کتاب این باور عمومی که تراپیست باید توصیهای برایمان داشتهباشد را هم زیر سؤال میبرد و میگوید اگر با توصیه و قضاوت مواجه شدید، پیشِ آن تراپیست نروید.
چند قانون سرانگشتی برای انتخاب تراپیست
نویسنده برای آنکه بدانید تراپیست میتواند به شما کمک کند، چند سؤال مهم و قانون سرانگشتی را مطرح میکند. مثلا:
- آیا میتوانید با تراپیست خود، ارتباط درمانی برقرار کنید؟
- بعد از مدتی احساس تغییر را تجربه میکنید؟
- تعبیرهایی که تراپیست به شما ارائه میدهد، چقدر متناسب و بامعنا هستند؟
علتهای شکست تراپی
تراپی میتواند به دلایل مختلفی شکست بخورد اما تراپیست هم در این شکست نقش دارد. مثلا درمانگری که از دنیای مراجعش جدا افتاده باشد و به او واکنش نشان نمیدهد، کمک مؤثری هم از دستش برنمیآید. (البته منظور نویسنده، واکنشهای افراطی به هر محتوایی نیست. کتاب از تراپیستی میگوید که مراجع به او فحاشی میکند، اما چون مراجع این کار را انجام دادهاست، فکر میکند باید هیچ واکنشی نشان ندهد. درحالیکه سیمینگتن تأکید میکند که «میان حسکردن چیزی و نحوهی پردازش آن احساس، تفاوتهایی وجود دارد.)
تراپیست نالایق چه کسی است؟
- تراپیست اغواگر (ملاکهایی برای تشخیص تراپیست اغواگر وجود دارد که در این کتاب به آنها اشاره شدهاست.)
- تراپیست بازتابدهنده (تراپیستی که بدون تأمل فقط حرفهای مراجعش را بازتاب میدهد و هیچ نتیجهی مفیدی برای او ندارد.)
- تراپیست تبانیکننده (تراپیستی که به شما میگوید همهچیز خوب است و با این میل شما برای خوببودن تبانی میکند.)
تراپیست خوب چه کسی است؟
سیمینگتن، تراپیست خوب را به گوگرد احمر تشبیه میکند و میگوید «حتا اگر از شما دور باشد یا هزینه بیشتری بگیرد بازهم به جستوجویش میارزد.» تراپیست خوب از نظر نویسنده، فردی است که آموزشهای لازم را دریافت کردهباشد، خودش درمان شدهباشد و کمک کند بیمار ظرفیتهای درونیاش را بیدار کند. بعد این سوال را مطرح میکند «آیا تراپیست به من کمک کرده تا از زیر بار افسردگی بیرون بیایم و دوباره با زندگی روبهرو شوم؟ اگر اینطور نیست، شاید وقت آن رسیده باشد که تراپیست دیگری انتخاب کنید.»
این مثال برای کسانی مفید است که شنیدهاند درمان تحلیلی طولانی است و سالهاست پیش درمانگرشان میروند، اما هنوز تغییری احساس نمیکنند و این موضوع را به زمانبَربودن درمان تحلیلی ربط میدهند. بههرحال حتا در درمانهای طولانیمدت هم مراجع تاحدی متوجه تغییرات میشود و قرار نیست فرآیند تراپی تا ابد بدون نتیجه ادامه داشتهباشد.
نویسنده کتاب کیست؟
نویل سیمینگتن روانپزشک و روانکاو کودکان است و از سال 1999 تا 2002 رئیس انجمن روانکاوی استرالیا بودهاست. او درحالحاضر در سیدنی کار میکند و کتابهایی هم در حوزهی روانکاوی منتشر کردهاست.
کتاب، ترجمهی روانی دارد و میتوانید تمام ۹۰ صفحهاش را در یک نشست بخوانید. لحن آن ساده است و انواع درمانگران را با تصویرهای ساده به خواننده نشان میدهد. خواندنِ کتاب «چگونه روان درمانگر انتخاب کنیم» را به همهی کسانی پیشنهاد میکنیم که میخواهند یک دیدِ کلی نسبت به انتخاب تراپیست حرفهای داشتهباشند.
مشخصات کتاب
مقدمه: انفجار رواندرمانی
فصل اول: هدف رواندرمانی
فصل دوم: رواندرمانی چگونه کار میکند؟
فصل سوم: وظایف درمانی
فصل چهارم: چرا درمان شکست میخورد؟
فصل پنجم: درمانگر نالایق
فصل ششم: تعریف درمانگر خوب
بخشی از کتاب چگونه رواندرمانگر انتخاب کنیم؟
«دشوارترین چیز دربارهی تغییر این است که تغییرکردن خواه یا ناخواه به معنای اذعان به این نکته است که شیوهای که تا آن لحظه در حبسش زندگی میکردید، شیوهای نامناسب بودهاست. درک زمان تلفشده به شدت دردناک است، بهخصوص وقتی که درمییابید که هرگز نخواهید توانست دوباره آن زمان را به دست بیاورید.»