این روزها که کوچکترین مسائل شخصی آدمی و حیات انسان وابسته به امر سیاسی است و دانستن درباره سیاست از نان شب واجبتر شده، اگر مروری بر تاریخ داشته باشیم، میتوانیم مشاهده کنیم در طول تاریخ افرادی با درجات پایین مثل سربازان نظامی و مأموران امنیتی وجود داشتهاند که با اطاعت از مافوقهای خود، مرتکب جنایتهای تکرارنشدنی شدهاند.
چه مافوقی باعث شکنجههای وحشتناک و غیرانسانی زندانیان ابوغریب توسط سربازان آمریکایی شد؟ اکثر این سربازان در مستند «ارواح ابوغریب» (Ghosts of Abu Ghraib) اعتراف میکنند که از کسی دستور میگرفتند و این شغل آنها بوده است و آنها هم مأمور بودند و معذور. اما تعدادی هم اقرار کردهاند که گویی در آن زمان فرد دیگری بودهاند و کارهایی انجام دادهاند که از خودشان انتظار نداشتند.
آیا این همان بخش تاریک طبیعت آدمی نیست که میل به آسیب زدن و لذت بردن از شکنجهی دیگری دارد و گاهی اوقات در جنایتهای بزرگ، پشت دستور مراجع قدرت پنهان میشود؟ آیا باید مراقب بود که اگر بستری برای جنایت فراهم شود، هر آدمی میتواند انتظار شنیعترین رفتارها را از خود داشته باشد؟
میلگرام با آزمایش میلگرام یا همان آزمایش «اطاعت از صاحبان قدرت»، تا حدودی پاسخ این پرسشها را میدهد.
استنلی میلگرام که بود؟
استنلی میلگرام، روانشناس اجتماعی که با آزمایش اطاعت از مرجع قدرت شهرت پیدا کرد، در 15 آگوست سال 1933 در یک خانواده مهاجر یهودی در شهر نیویورک متولد شد، مقطع دبیرستان را طی سه سال تمام کرد و از همان زمان به عنوان یک فرد سختکوش و رهبری قدرتمند شناخته شده بود. یکی از همکلاسیهای او پروفسور فیلیپ زیمباردو بود که بعدها به خاطر آزمایش زندان استنفورد مشهور شد.
میلگرام مدرک لیسانس خود را در سال 1954 در رشته علوم سیاسی از کالج کوئینز کسب کرد، اما در این مقطع علاقه او به روانشناسی تغییر کرد. در ابتدا دانشگاه هاروارد او را به علت عدم گذراندن واحدهای روانشناسی در مقطع لیسانس رد کرد، اما در نهایت توانست از این دانشگاه پذیرش بگیرد و مقطع دکتری خود را در رشته روانشناسی اجتماعی به اتمام برساند. میلگرام یک سال به عنوان دستیار تحقیقاتی پرفسور «سولومون اَش» (Solomon Ash) در دانشگاه مشغول به کار شد. علاقه تحقیقاتی اَش به سطوح همرنگی افراد در گروههای اجتماعی و آزمایش همنوایی اجتماعی او (آزمایشی که این هدف را دنبال میکرد که آیا فشار گروه میتواند بر درک و پاسخ افراد تأثیر بگذارد و آنها را همرنگ جماعت کند؟) برای میلگرام الهامبخش بود و سبب شروع آزمایشهای او در باب اطاعت شد.
میلگرام در سال 1960 در دانشگاه ییل مشغول به کار شد و به علت علاقهاش به کارکرد ماهیت انسان، آزمایشهایش در باب اطاعت را در سال 1961 انجام داد. توماس بلز (Thomas Blass)، روانشناس اجتماعی آمریکایی و از بازماندگان حادثه هلوکاست که بیشترین مطالعات را درباره آزمایش میلگرام انجام داده است، در کتاب معروفش The man who shocked the world که در سال 2004 منتشر شد، میلگرام را به عنوان «مردی که جهان را شوکه کرد» توصیف کرد. سرانجام میلگرام در 20 دسامبر 1984، در سن 51 سالگی در شهر نیویورک دچار حمله قلبی شد که در نهایت منجر به مرگ او شد.
آزمایش میلگرام چه بود و چگونه شروع شد؟
میلگرام آزمایشهای خود را در جولای 1961 آغاز کرد؛ یعنی همان ماهی که محاکمه جنایتکار جنگی، آدولف آیشمن (بوروکرات آلمانی مسئول انتقال یهودیان به اردوگاههای کشتار در جریان هولوکاست در اورشلیم) به پایان رسید. این محاکمه توسط گزارشهای هانا آرنت فیلسوف که بعداً در قالب کتابی با عنوان «آیشمن در اورشلیم» منتشر شد، مشهور شد. آرنت مدعی بود که آیشمن یک دیوانسالار بیخاصیت بود که با خونسردی تمام و بدون تفکر در مورد عواقب کارش، از دستورات پیروی میکرد. رفتار مطیع او نشاندهنده ابتذال شر بود. دفاعیات آیشمن از خود در مقابل کشتار یهودیان، علاقه میلگرام را برانگیخت. او اظهار میکرد مرگ یهودیها صرفا اطاعت از اجرای دستورات بوده است.
میلگرام بعدها در سال 1974 در کتاب «اطاعت از صاحبان قدرت»، با طرح این سؤال که «آیا آیشمن و همدستانش در هلوکاست صرفا از دستورات پیروی میکردند؟» سعی کرد به این سؤال پاسخ بدهد که چطور یک شهروند عادی با اطاعت از دستورات مافوقش به موجودی متفاوت تبدیل میشود.
روش آزمایش میلگرام
میلگرام در بخش آگهیهای روزنامه، فراخوانی را برای شرکت در یک آزمایش روانشناسی جهت بررسی حافظه و مغز انسان منتشر کرد. در معروفترین نوع آزمایش میلگرام، 40 مرد از طریق آگهی روزنامه برای شرکت در آزمایش استخدام شدند. در ازای همکاری آنها، به هر فرد 4 دلار و پنجاه سنت پرداخت میشد.
میلگرام یک ژنراتور مولد شوک ترسناک ساخته بود که سطح شوک الکتریسیته آن از 15 ولت شروع میشد و در طول آزمایش و با پیشرفت آن، تا 450 ولت افزایش پیدا میکرد. بسیاری از کلیدهای دستگاه شوک با عبارتهایی مثل «شوک آرام»، «شوک متوسط» و «شوک شدید: خطرناک» برچسب زده شده بود. سه کلید نهایی با علامت سه ضربدر (xxx) که نشان یک هشدار بود، برچسب زده شده بود.
شرکتکنندگان به دو گروه «معلم» و «یادگیرنده» تقسیم شده بودند. هر گروه به اتاقهایی هدایت میشدند که در دو طرف یک دیوار کوتاه قرار داشت. به گروه یادگیرنده که در حقیقت همدست آزمایشگر بودند، برگهای داده میشد که دو گروه از کلمات کنار هم نوشته شده بود. کلمات باید به خاطر سپرده میشدند و هر وقت معلم یکی از کلمات را نام میبرد، یادگیرنده باید کلمه گروه مقابل آن را به معلم میگفت و اگر اشتباه میکرد، با شوک الکتریکی تنبیه میشد. شرکتکنندهای که نقش معلم را بر عهده داشت، کسی بود که در اتاقش دستگاه شوک برای تنبیه کردن قرار گرفته بود. درحالیکه شرکتکنندگان باور کرده بودند که به یادگیرندهها شوکهای واقعی وارد میکنند، یادگیرندهها که همدست آزمایشگر بودند، وانمود میکردند که به آنها شوک وارد شده است.
همانطور که آزمایش پیش میرفت و ولتاژ شوکها با بالا رفتن جوابهای اشتباه افزایش مییافت، شرکتکننده از سمت یادگیرنده میشنید که درخواست آزادی دارد یا حتی نسبت به وضعیت قلبیاش اعتراض میکند. هنگامی که شوکها به سطح 300 ولت میرسید، یادگیرنده محکم به دیوار میکوبید و التماس میکرد او را آزاد کنند.
پس از آن، به یادگیرنده گفته میشد که کاملا ساکت شود و از پاسخ دادن به هر پرسش بیشتری امتناع کند. سپس آزمایشگر به شرکتکننده دستور میداد که این سکوت را به عنوان پاسخ نادرست در نظر بگیرد و شوک بیشتری وارد کند. بیشتر شرکتکنندهها وقتی به مراحل شوک زیاد میرسیدند، از آزمایشگر سوال میکردند که: «آیا لازم است آزمایش را ادامه بدهند؟!»، «اصلا هدف این آزمایش چیست؟!»
سپس آزمایشگر با یکسری دستورات مثل «ضروری است که ادامه بدهید»، «آزمایش نیازمند این است که آن را ادامه دهید»، «انتخاب دیگری ندارید، باید ادامه بدهید» پاسخ میداد تا شرکتکننده را با خود همراه کند. بعضی از شرکتکنندهها ابراز نگرانی میکردند و با عصبانیت از آزمایشگر میپرسیدند: «با مسئولیت چه کسی ادامه دهم؟» و آزمایشگر پاسخ میداد: «موردی ندارد. با مسئولیت من.»
نتایج آزمایش میلگرام
در آزمایش میلگرام اطاعت با میزان شوکی که شرکتکننده مایل بود به یادگیرنده وارد کند، اندازهگیری میشد. درحالیکه بسیاری از افراد از دست آزمایشگر به شدت برآشفته، پریشان و عصبانی میشدند، با این وجود تا انتها به پیروی از دستورات ادامه میدادند.
نتایج آزمایش میلگرام نشان داد که 65 درصد از شرکتکنندههای مورد مطالعه، تا بالاترین درجه شوک را وارد کردند. از 40 نفر شرکتکننده آزمایش، 26 نفر تا بالاترین درجه را وارد کردند؛ درحالیکه 14 نفر قبل از رسیدن به درجه حداکثری شوک دست نگه داشتند.
میلگرام در مورد کار خود توضیح میدهد که بخش قابل توجهی از مردم بدون توجه به محتوای عمل و بدون عذاب وجدان، کاری را انجام میدهند که به آنها گفته میشود.
عوامل مؤثر بر اطاعت
چرا بسیاری از شرکتکنندههای آزمایش، یک عمل به ظاهر وحشیانه را به دستور مرجع قدرت انجام دادند؟ بر اساس نظر میلگرام، مجموعهای از عوامل وابسته به موقعیت وجود دارند که میتوانند چنین سطوح بالایی از اطاعت را توجیه کنند:
- حضور فیزیکی یک مرجع قدرت، به طرز چشمگیری باعث افزایش انطباق شد.
- این واقعیت که دانشگاه ییل (که مؤسسه معتبری است) پشتیبان این آزمایش بود، بسیاری از شرکتکنندهها را به این باور رساند که آزمایش باید ایمن باشد.
- انتخاب جایگاه معلم و یادگیرنده تصادفی به نظر میرسید.
- شرکتکنندهها گمان میکردند که آزمایشگر، یک متخصص ذیصلاح بود.
- به آزمودنیها گفته شد که شوکها بسیار دردناک هستند، اما خطرناک نیستند.
آزمایشهای بعدی که توسط میلگرام انجام شد، نشان داد حضور همسالان سرکش به طرز چشمگیری سطح اطاعت را کاهش میدهد. هنگامی که افراد دیگر از همراهی کردن با دستورات آزمایشگر خودداری کردند، 36 نفر از 40 شرکتکننده، از وارد کردن بالاترین میزان شوک امتناع کردند.
آیا آیشمن و نازیها در حادثه هلوکاست تنها به اطاعت از دستور مافوق خود مرتکب چنین جنایاتی شدند؟ آیا نسلکشی ارامنه به دست عثمانیها تنها با فرمان مراجع قدرت انجام شد؟ آیا جنایتهای نیروهای بعثی در ایران و سربازان آمریکایی در ویتنام صرفا یک حادثه جنگی بود؟ چه مافوقی باعث شکنجههای وحشتناک و غیرانسانی زندانیان ابوغریب توسط سربازان آمریکایی شد؟
پژوهشهای اخیر نشان میدهد زمانی که مردم تمایل به تبعیت از مرجع قدرت دارند، روند آن لزوما آنطوری نیست که میلگرام به تصویر کشیده است.
در مقالهای که سال 2012 در مجله PLoS Biology منتشر شد، پژوهشگران اظهار داشتند میزانی که هر فرد مایل به اطاعت از دستورات مشکوک توسط مرجع قدرت است، به طور گستردهای به دو عامل کلیدی بستگی دارد:
- چقدر فرد با دستورات موافق است.
- چقدر با فردی که دستورات را میدهد، همذاتپنداری میکند.
نگرانیهای اخلاقی در آزمایش میلگرام
آزمایشهای میلگرام مدتهای مدیدی است که منشأ انتقادات و بحثهای قابل توجهی برای دانشمندان و صاحبنظران بوده است. از همان آغاز، موضوع اخلاقیات در آزمایشهای او بسیار شکبرانگیز بوده است و گزارش شده که شرکتکنندهها در معرض آشفتگی روانی و عاطفی قابل توجهی قرار گرفتند.
به چند مورد از مسائل اخلاقی عمده و بحثبرانگیز در این آزمایش اشاره میکنیم:
- استفاده از فریب
- عدم حمایت و محافظت از شرکتکنندگانی که در طول آزمایش از لحاظ روانی درگیر شده بودند.
- فشار از سمت آزمایشگر برای ادامه دادن، حتی وقتی فرد انجامدهنده آزمون درخواست توقف آن را داشت (دخالت در حقوق آزمودنی جهت انصراف از آزمایش)
بر اساس نگرانیهای ایجاد شده در ارتباط با میزان اضطراب تجربه شده توسط شرکتکنندگان، ظاهراً در پایان آزمایش به همه توضیحاتی داده شد. پژوهشگران گزارش کردند که فرآیند آزمایش و علت استفاده از فریب را به شرکتکنندگان توضیح دادند.
منتقدان این مطالعه، استدلال کردهاند که بسیاری از شرکتکنندگان هنوز در مورد ماهیت دقیق آزمایش سردرگم بودند و یافتههای اخیر نشان میدهد که بسیاری از شرکتکنندگان اصلاً در جریان نبودند.
تکرار آزمایشهای میلگرام
مادامی که تحقیقات میلگرام سوالات اخلاقی جدی را در مورد استفاده از سوژههای انسانی در آزمایشهای روانشناسی مطرح کرد، نتایج او همچنان به طور مداوم در آزمایشهای بعدی تکرار شده است. در سال 2009 پژوهشگران مطالعهای را انجام دادند که جهت تکرار آزمایش اطاعت کلاسیک میلگرام طراحی شده بود. آنها تغییرات مختلفی را در آزمایش میلگرام ایجاد کردند:
۱. حداکثر سطح شوک 150 ولت بود، برخلاف آزمایش اصلی که 450 ولت بود.
۲. شرکتکنندگان به دقت غربالگری شدند تا کسانی که ممکن است واکنشهای نامطلوبی را به آزمایش تجربه کنند، حذف شوند.
یافتههای آزمایش جدید آشکار کرد که شرکتکنندگان تقریباً به همان میزانی اطاعت میکردند که میلگرام بیش از چهل سال پیش در آزمایش اصلی خود انجام داده بود. برخی از روانشناسان پیشنهاد کردند که علیرغم تغییرات ایجاد شده در تکرار آزمایش، این مطالعه همچنان ارزشمند است و میتواند برای بررسی بیشتر در خصوص برخی از عوامل موقعیتی که نتایج مطالعه میلگرام را نیز تحتتأثیر قرار دادهاند، مورد استفاده قرار بگیرد. اما روانشناسان دیگر اظهار داشتند که این تکرار بسیار متفاوت با مطالعه اصلی میلگرام است که بتوان با نتایج آن مقایسه معناداری انجام داد.
انتقادات اخیر و یافتههای جدید
جینا پری روانشناسی است که حین تحقیقاتش در مورد مقالهای در این زمینه، به صد نوار صوتی یافته شده در آرشیو دانشگاه ییل برخورد کرده است که انواع مختلفی از آزمایشهای میلگرام را مستند کرده بودند. او میگوید: «بسیاری از چیزهایی که فکر میکنیم در مورد آزمایشهای معروف میلگرام میدانیم، تنها بخشی از داستان است.»
پری در صحبتهایش به بخشی از آنها اشاره کرده است:
شرکتکنندگان اغلب تحت فشار قرار میگرفتند
درحالیکه گزارشهای میلگرام از روند آزمایش نشان میدهد که او روشهای علمی و یکنواختی را در آزمایشهای خود به کار برده است، نوارهای صوتی ضبط شده چیز متفاوتی را نشان میدهند. در طول جلسات آزمایشی، آزمایشگرها اغلب از صحنه خارج میشدند و آزمودنیها را تحت فشار قرار میدادند که به شوک دادن ادامه دهند. پری در مقالهای در مجله Discover اشاره میکند: «اطاعت بردهوار از مرجع قدرتی که به آزمایشهای میلگرام ربط دادهایم، زمانی که به نوارهای ضبط شده میرسد، بیشتر شبیه یک قلدری و اجبار به نظر میرسد.»
تعداد کمی از شرکتکنندگان واقعا توجیه شده بودند
میلگرام در یافتههایش گزارش کرده است که شرکتکنندگان بعد از آزمایش، «فریبزدایی» شدند. او ادعا کرده است که بعداً از شرکتکنندگان نظرسنجی کرد و دریافت 84 درصد از شرکتکنندگان از این همکاری راضی بودند و تنها 1 درصد از آنان از شرکت در آزمایش پشیمان شدند.
با این حال یافتههای پری نشان داد که از حدود 700 نفری که در مطالعات مختلف او بین سالهای 1961 تا 1962 شرکت کردند، تعداد بسیار کمی از آنها به درستی توجیه شده بودند.
شرح درست از آزمایش باید شامل این توضیح باشد که شوکها واقعی نیستند و یادگیرنده آسیبی نمیبیند. در عوض، تمرکز جلسات میلگرام عمدتاً روی آرام کردن سوژهها برای ادامه مطالعات بود. بسیاری از شرکتکنندگان آزمایش را در یک حالت آشفتگی روانی قابل توجه ترک کردند. درحالیکه حقیقت چند ماه یا حتی چند سال بعد آشکار شد، به بسیاری از آنها هرگز چیزی گفته نشد.
تغییرات به نتایج متفاوتی منجر شد
مسئله دیگر این است که نسخهای از آزمایش که میلگرام ارائه داد و نسخهای که اغلب بازگو میشود، کل داستان را شرح نمیدهد. آماری که نشان میدهد 65 درصد افراد از دستورات اطاعت کردند، تنها در مورد یک نوع آزمایش اعمال شد که در آن 26 نفر از 40 نفر اطاعت کردند. در سایر نسخههای آزمایش، افراد بسیار کمتری مایل به پیروی از دستورات آزمایشکنندگان بودند و در برخی نسخهها، حتی یک شرکتکننده از دستورات اطاعت نکرد.
شرکتکنندگان حدس میزدند که یادگیرنده ساختگی است
پری برخی از افرادی که در این آزمایشها شرکت کردند و همچنین دستیاران تحقیقاتی میلگرام را ردیابی کرد. او کشف کرد که بسیاری از شرکتکنندههای آزمایش میلگرام متوجه شده بودند که قصد او چیست و میدانستند که «یادگیرنده» صرفاً وانمود میکند. چنین یافتههایی نتایج میلگرام را از زاویه دید جدیدی نمایش میدهد. این نشان میدهد که نه تنها میلگرام عمداً برای به دست آوردن نتایجی که میخواست، دست به اشتباه بزرگی زده است، بلکه بسیاری از شرکتکنندگان او نیز نقش بازی میکردند.
تأثیر آزمایش میلگرام
از آنجایی که هیچ راهی برای تکرار واقعی آزمایش به علت مشکلات اخلاقی و جدی آن وجود ندارد، تعیین اینکه آیا آزمایش میلگرام واقعاً چیزی در مورد قدرت اطاعت به ما میگوید یا نه، غیرممکن است. پس چرا آزمایش میلگرام با وجود روشن شدن حقیقتش حتی پس از چند دهه همچنان اعتبارش را در ذهن ما حفظ کرده است؟ پری بر این باور است که علیرغم تمام مسائل اخلاقی و مشکل عدم توانایی در تکرار روشهای میلگرام، این مطالعه نقشی را ایفا کرده است که او آن را «نمونه مقتدر» مینامد.
با این حال، کار میلگرام از آن جهت از نظر تاریخی ارزشمند است که پژوهشگران را به بررسی آنچه که باعث میشود مردم از دستورات پیروی کنند، برانگیخت. یا مهمتر از آن، کشف اینکه چه چیزی مردم را به زیر سوال بردن مرجع قدرت سوق میدهد.
دلیلی که انجمن روانشناسی آمریکا استانداردهایی را برای کار با سوژههای انسانی وضع کرده است و چرا امروزه هیئتهای بازبینی سازمانی وجود دارند، به خاطر کار میلگرام است.
فیلم سینمایی آزمایش میلگرام
از آزمایش معروف میلگرام، یک فیلم سینمایی هم در سال ۲۰۱۵ ساخته شده است. این فیلم سینمایی «آزمایشگر» (Experimenter) نام دارد و در آن بازیگران مطرحی همچون پیتر سارسگارد ویونا رایدر در نقش میلگرام و همسرش ایفای نقش کردهاند.
کارگردانی این فیلم را مایکل آلمریدا عهدهدار بوده و امتیاز آن در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb) ۶.۶ از ۱۰ است.
برای دانلود فیلم آزمایشگر ۲۰۱۵ با زیرنویس فارسی به کانال تلگرام مجله تجربه زندگی به آدرس t.me/elcmag مراجعه کرده و یا روی کلمه دانلود فیلم کلیک کنید.
سخن آخر
توماس بلز، در مقالهاش در سال 2004 خاطرنشان کرد که روانشناسی اجتماعی اغلب به عنوان چیزی که به اصطلاح «عقل سلیم» را اثبات میکند، رد میشود. میلگرام از میان نتایج شگفتانگیز آزمایشش، توانست این حقیقت را نشان دهد که چیزهایی که فکر میکنیم در مورد خودمان و رفتارمان در گروههای اجتماعی میدانیم، ممکن است لزوما درست نباشند. در اصل، میلگرام توانست یک موضوع فرعی از روانشناسی را روشن کند که برخی ممکن است آن را بیاهمیت بدانند، اما در واقع حقایق مهمی را در مورد رفتار انسان آشکار میکند.
آزمایش میلگرام به یک آزمایش کلاسیک در روانشناسی تبدیل شده است و نسبت به خطرات اطاعت هشدار میدهد. این تحقیق نشان میدهد که متغیرهای موقعیتی تأثیر قویتری نسبت به عوامل شخصیتی در تعیین اینکه آیا افراد از یک مرجع قدرت اطاعت میکنند یا نه، دارند. با این حال روانشناسان دیگری به این موضوع اشاره میکنند که هم عوامل بیرونی و هم عوامل درونی مانند باورهای شخصی، ساختار روان و خلقوخوی افراد نیز میتوانند بر اطاعت کردن تأثیر بگذارند.
3 پاسخ
ممنون از روجا جانِ روشن😍🥰
سپاس
پیشنهاد میشه ویدیوی علی بندری رو در این باره ببینید
ممنون از پیشنهادتون