Search
Close this search box.

ورود / ثبت‌نام

اعدام همان مرگ دوم است؛ مروری بر منطق اعدام‌های قرون وسطی با خوانش لکانی

نوشته

مرور تاریخ از دوره باستان تا قرون وسطی نشان می‌دهد که در آن دوران حاکمان بارها دست به اعدام افرادی زده‌اند که در سرزمین‌های تحت انقیادشان زندگی می‌کردند. در تمام این اعدام‌ها یک عنصر مشترک وجود داشت: «مرگ سوژه»!

فهرست مطالب

مرور تاریخ از دوره باستان تا قرون وسطی نشان می‌دهد که در آن دوران حاکمان بارها دست به اعدام افرادی زده‌اند که در سرزمین‌های تحت انقیادشان زندگی می‌کردند. دلیل این اعدام‌ها در دوران باستان و قرون وسطی ساده بود؛ حاکم می‌خواست با ترساندن مردم به آن‌ها پیام بدهد که در صورت استمرار و پافشاری بر درخواست خود می‌میرند. این امر در قرون وسطی شکلی پیچیده به خود گرفته بود، زیرا در آن دوران این نهاد کلیسا بود که تمامیت خود را بر اروپا تحمیل کرده و حفظ خود را در گروی اطاعت تام بندگان می‌دانست. به همین دلیل نیز مدارکی داریم مبنی بر اینکه در این دوران احکامی شدید از جمله اعدام با طناب دار، اعدام با آتش و اعدام با پاره کردن دل و روده افراد انجام شد.

با این حال در تمام این اعدام‌ها یک عنصر مشترک وجود داشت: «مرگ سوژه»[1]!

مرگ واژه‌ای است که در آثار ژاک لکان در زمینه‌های مختلفی به کار رفته است. پیش از همه آنچه برساز امر نمادین است، مرگ است. نزد لکان مرگ شکل‌دهنده امر نمادین است، زیرا نماد با ایستادن در جای چیزی که نماد آن است، برابر مرگ آن چیز است: «نماد، قتل چیز است.»[2]

بحث لکان درباره «چیز» یکی از موضوعات محوری در سمینار 1959-1960 «اخلاق روانکاوی»[3] است؛ جایی که او از اصطلاح فرانسوی la chose به جای واژه آلمانی das Ding استفاده می‌کند. زمینه اصلی که این اصطلاح در آن تبیین می‌شود، تمایزی است که زیگموند فروید بین «بازنمایی-واژه»[4] و «بازنمایی-شیء»[5] قائل است. این تمایز در نوشته‌های فراروان‌شناختی فروید[6] هم برجسته است که در آن توضیح می‌دهد این دو نوع بازنمایی در دستگاه «پیش‌خودآگاه-خودآگاه»[7] با هم مرتبط هستند، درحالی‌که در سیستم ناخودآگاه فقط «بازنمایی-چیزها» وجود دارند.[8]

لکان با اشاره به اینکه دو کلمه das Ding و die Sache در آلمانی برای «چیز» وجود دارد، توضیح می‌دهد که فروید معمولاً برای اشاره به ارائه چیزها در ناخودآگاه، از اصطلاح دوم استفاده می‌کند. بنابراین اگرچه در یک سطح «بازنمایی-واژه» و «بازنمایی-شیء» متضاد هستند، اما در سطح نمادین آن‌ها باهم پیش می‌روند. die Sache نمایش یک چیز در نظم نمادین است، در تضاد با das Ding که چیز در «واقعیت گنگ»[9] است[10]: «چیزی در واقعیت که فراتر از مدلول[11] است.»[12] بنابراین ارائه‌های چیزهایی که در ناخودآگاه یافت می‌شوند هنوز پدیده‌های زبانی هستند، برخلاف das Ding که کاملاً خارج از زبان و خارج از ناخودآگاه است. «مشخصه آن چیز این است که تصورش برای ما غیرممکن است.»[13]

بدین ترتیب سوژه مرگ را به عنوان یک die Sache تجربه می‌کند. برای سوژه، مرگ دال است. فقط به واسطه دال است که سوژه به مرگ خود دسترسی دارد و می تواند مرگ خود را تصور کند:

«در دال و تا آنجا که فاعل یک سلسله دلالتی را بیان می‌کند، با این حقیقت مواجه می‌شود که ممکن است از سلسله آنچه هست ناپدید شود.»[14] دال نیز سوژه را فراتر از مرگ قرار می‌دهد، زیرا «دال که از قبل او را مرده می‌داند، فطرتاً او را جاودانه می‌کند».[15] بنابراین لکان مرگ را دوپاره می‌کند؛ «مرگ نخست»[16] از نگاه لکان، مرگ جسمانی بدن است که به زندگی یک انسان پایان می‌دهد، اما به چرخه‌های فساد و بازسازی پایان نمی‌دهد. «مرگ دوم»[17] آن است که مانع از بازسازی بدن مرده می‌شود، «محلی که در آن چرخه‌های دگرگونی‌های طبیعت از بین می‌رود.»[18]

مفهوم مرگ دوم توسط لکان برای صورت‌بندی ایده‌هایی در مورد فانتزی سادیستی ایجاد درد دائمی استفاده شد.[19] واضح است که مرگ دوم متوجه آن است که جاودانگی سوژه را ضایع کند و از آنجا که در امر واقع ناممکن است، در حکم ابژه میلی عملی می‌کند که غایب است. بنابراین حد فاصلی بین مرگ نخست و مرگ دوم ایجاد می‌شود که تراژدی را شکل می‌دهد.

اعدام‌هایی که به منظور بازدارندگی در قرون وسطی انجام می‌شدند، در واقع تجلی همان فانتزی سادیستی ایجاد درد بودند. وقتی به عنصر تنبیهی آن دقت کنید، درست مانند معلمی که کودک را تنبیه می‌کند، در این اعدام‌ها افراد یک جامعه به سان سوژه‌های نابالغی دیده می‌شدند که معلم آن‌ها را با ایجاد درد تنبیه می‌کرد. بنابراین چنین اعدام‌هایی در واقع میل نیل به مرگ دوم هستند، درحالی‌که در واقع رخ نمی‌دهند.

این موجب می‌شود تا این اعدام‌ها، سوژه را در وضعیتی تراژیک قرار دهد؛ زیرا هرچند سوژه مرگ نخست را تجربه می‌کند، اما در فضای بین مرگ نخستین و مرگ دوم درمی‌ماند و تراژدی ایجاد می‌شود.

نکته اینجاست که ایجاد تراژدی نیازمند قهرمان است، بنابراین سوژه که اعدام شده بدل به قهرمان می‌شود، اما از آنجا که اعدام‌کننده نمی‌تواند به ابژه میل خود دست یابد، نیازمند تکرار آن است تا درد را دائمی کند، زیرا تجربه مرگ اول مقدم بر مرگ دوم است. این همان چرخه‌ای است که خشونت بی‌پایان و بی‌حد قرون وسطی را ایجاد کرد و با اعدام‌های بازدارنده (تنبیهی!) مرگ انسان‌های بی‌شماری را رقم زد، هرچند که ناممکن بود.

 

تصویر: سوم ماه می ۱۸۰۸، اثر فرانسیسکو گویا، نقاش اسپانیایی با موضوع تیرباران شهروندان مادرید توسط سربازان فرانسوی

درباره این نقاشی بیشتر بخوانید

 

[1] – Death of the Subject

[2] – Lacan, Jacques. Écrits: A Selection. Trans. Alan Sheridan. London: Tavistock Publications, 1977. p. 104

[3] – L’éthique de la psychanalyse

[4] – Wort-vorstellungen

[5] – Sachvorstellungen

[6] – metapsychological writings

[7] – preconscious-conscious system

[8] – Freud, Sigmund. “The Unconscious”, 19l5e. SE XIV, 161

[9] -dumb reality

[10] –  Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p.55

[11] – the beyond-of-the-signified.

[12] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p.54

[13] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p. 125

[14] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p. 295

[15] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book III. The Psychoses, 1955-56. Trans. Russell Grigg. London: Routledge, 1993. p. 180

[16] – First Death

[17] –  second death

[18] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p. 248

[19] – Lacan, Jacques. The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60. Trans. Dennis Porter. London: Routledge, 1992. p. 295

نوشته

پریس تنظیفی

اشتراک گذاری

در باب

مطالب مشابه

در جامعه‌ای که رشد و پیشرفت اصلی‌ترین ارزش آن است، ایده‌ی قطعیت در هویت و عدم نیاز به تغییر، معمولا مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، انسان‌ها به سختی توانایی ابراز جمله‌ی «من به تغییر نیاز ندارم» را دارند.
فیلم آخرین ملاقات فروید (Freud’s Last Session)، به کارگردانی متیو براون، تازه‌ترین فیلم این کارگردان و محصول سال ۲۰۲۳ است. این فیلم را می‌توان از جمله تلاش‌های هالیوود برای بازنمایاندن فرایند پیچیدهٔ روانکاوی به مخاطب عامه یا به عبارتی دیگر، استفاده از روانکاوی و چهره‌های شاخص آن، برای جلب مخاطب به شمار آورد.

نوشته

نظرات

مشتاق خوندن نظرات شماییم

برای درج نظر